خاطره شنیدنی فرمانده نیروی دریایی از رد شدن در معاینه ارتش به‌خاطر جوش‌های صورتش

22:32 - 12 بهمن 1397
کد خبر: ۴۹۰۵۱۷
دسته بندی: سیاست ، دفاعی و مقاومت
صورت شما خیلی جوش دارد، افسر نیروی دریایی باید یک افسر خوش‌تیپ باشد و چون صورت شما خیلی جوش دارد ما نمی‌توانیم شما را استخدام کنیم.

خاطره شنیدنی فرمانده نیروی دریایی از رد شدن در معاینه ارتش به‌خاطر جوش‌های صورتشبه گزارش خبرنگار گروه سیاسی امیر دریادار «حسین خانزادی» فرمانده نیروی دریایی ارتش در بیان خاطره‌ای از نحوه پذیرش خود در‌ نیروی دریایی ارتش گفت:

وقتی‌که می‌خواستیم برای کنکور انتخاب رشته کنیم، رتبه من حدود ۲هزار و ۵۰۰ شده بود. فرم‌ها را که پر کردم، پدرم گفت «این رشته ستاره‌دار که مربوط به ارتش است را هم انتخاب کن، نیروی دریایی جای خوبی است».

علوم آزمایشگاهی تبریز و این رشته ستاره‌دار نیروی دریایی را قبول شدم. وقتی‌که برای استخدام آمدم، خودم را برای مصاحبه و بقیه مسائل کاملا آماده کرده بودم تا بتوانم با موفقیت از این مرحله عبور کنم. مطمئن هم بودم به لحاظ معاینه هیچ مشکلی نخواهم داشت چرا که واقعا یک ورزشکار فوق‌العاده بودم.

وقتی برای استخدام وارد شدم، از مصاحبه که عبور کردم در معاینه به من گفتند که «صورت شما خیلی جوش دارد، افسر نیروی دریایی باید یک افسر خوش‌تیپ باشد و چون صورت شما خیلی جوش دارد ما نمی‌توانیم شما را استخدام کنیم». آنجا به من گفتند که رد شدی.

من به گرگان برگشتم و دوباره کتاب‌های کنکور را جمع کردم و مشغول خواندن شدم. ما در گرگان یک آموزشگاه ماشین‌نویسی داشتیم. یک روز پدرم گفت: امروز برو در آموزشگاه باش. من هم به آنجا رفتم. حدود ساعت ۱۰ به آموزشگاه زنگ زدند و گفتند «در لیست رزرو نیروی دریایی قرار داری، سریع به تهران بیا». ما هم به تهران آمدیم، از من یک تعهد گرفتند و یک‌‌سری دارو دادند که اگر این‌ها را استفاده کنی جوش‌های صورتت خوب می‌شود و می‌توانی افسر نیروی دریایی شوی.

کسی که آن روز رد شده بود، امروز فرمانده نیروی دریایی ارتش شده است.

آنچه که باعث شد امروز من به عنوان فرمانده نیروی دریایی ارتش انتخاب شوم و این مسئولیت بسیار مهم و ارزشمند برای کشور را عهده‌دار شوم و این موضوع به تایید مقام معظم رهبری برسد، این بود که واقعا در صف هیچ صنفی نایستادم و همه تلاشم را کردم که آنچه به عنوان مسئولیت به من سپرده شده بود را عیناً و بدون هیچ حاشیه‌ای و بدون اینکه زمان را تلف کنم، انجام دهم. در هر پستی که مسئولیت داشتم چیزی که برای من تعریف نشده بود «زمان» بود. یعنی اصلا معلوم نبود الان روز است، شب است، تعطیلی است، جشن است یا ... تا کارم به سرانجام نمی‌رسید محیط خدمتم را ترک نمی‌کردم.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *