شباهت دو داستان «سایه هیولا» به تکرار انقراض حیوانات اشاره دارد/ نهاد‌های صادرکننده مجوز شکار بیشترین جرم را مرتکب می‌شوند

21:00 - 08 بهمن 1397
کد خبر: ۴۸۹۳۶۸
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
نویسنده کتاب «سایه هیولا» گفت: در این کتاب دو داستان شبیه به هم را در قالب یک کتاب منتشر کرده‌ام تا تکرار انقراض حیوانات در برهه‌های مختلف زمان را نشان دهم.

شباهت دو داستان «سایه هیولا» به تکرار انقراض حیوانات اشاره دارد/ نهاد‌های صادرکننده مجوز شکار بیشترین جرم را مرتکب می‌شوندعباس جهانگیریان که تاکنون آثار پرمخاطبی ویژه قشر کودک و نوجوان نوشته است، در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی درباره رمان «سایه هیولا» که جزو پرمخاطب‌ترین کتاب‌های این نویسنده و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بوده، توضیحاتی را ارائه کرده است.

میزان- نگارش این کتاب چقدر طول کشید؟

عباس جهانگیریان-به لحاظ زمانی نوشتن این رمان سه سال طول کشید چراکه چیزی حدود یکسال و نیم به مناطق حفاظت شده می‌رفتم و با محیط‌بانان صحبت می‌کردم.

میزان- این کتاب شامل دو داستان می‌شود. از کنار هم قرار گرفتن دو داستان شبیه به هم، چه هدفی داشتید؟

عباس جهانگیریان-این کتاب دو روایت دارد که یکی در روزگار امروز می‌گذرد و روایت مارال با یک پلنگ است و دیگری مربوط به 50 سال پیش است که داستان دختری به نام لاله است که با ببری که آخرین ببر ایران است، دوست می‌شود.

علت شباهت روایت‌ها در این است که می‌خواستم به این نکته اشاره کنم که داستان انقراض حیوانات در حال تکرار است یعنی زمانی، ببر بوده بعد پلنگ شده و در آینده نزدیک ممکن است مرال یا گوزن ایران، منقرض شود. من خواستم این هشدار را در قالب رمان بدهم.

میزان- کتاب‌هایی از این دست چقدر می‌تواند روی بچه‌ها تاثیرگذار باشد و آنها را نسبت به حفظ محیط زیست حساس کند؟

عباس جهانگیریان-حدود 12 جلسه برای این کتاب در تهران و شهرستان‌ها رفتم که از 60 تا 150 نوجوان در هر جلسه حضور داشتند بنابراین در گفتگو با نوجوانان به عنوان مخاطبان اصلی این کتاب، دیدم که کتاب تاثیر زیادی داشته است. یک نوجوان در جلسه‌ای که برای این کتاب در گنبدکاووس داشتم بلند شد و گفت از وقتی این کتاب را خوانده‌ام با پدرم که شکارچی است بر سر این مسئله دچار اختلاف نظر شده‌ام و خانواده‌ام متقاعد شده‌اند که پدرم دست از شکار بر دارد.

میزان- محدودیتی هم در چاپ کتاب داشتید؟

عباس جهانگیریان-در جایی از این کتاب که ببر یونس را که عاشق لاله است می‌خورد، شورای آن زمان کانون پرورش فکری از من خواست تا ببر و پلنگ را ماده معرفی کنم چراکه ممکن است دوستی مارال و پلنگ و لاله و ببر، بدآموزی داشته باشد!!

در حقیقت من تحت تاثیر یونس پیامبر و اسطوره‌های خاورمیانه‌ای طوری با یونس بازی کرده بودم که گویا بخشی از وجود ببر می‌شود و بعدها هم حامی لاله می‌شود. در حالی که کانون از من خواست تا جنسیت ببر را ماده معرفی کنم. من در آن زمان به دلیل اینکه می‌خواستم کتاب به نمایشگاه برسد با این موضوع موافقت کردم، در حالی که اتفاقاتی از این دست می‌تواند بسیار آسیب‌زننده به اثر باشد.

میزان- این کتاب به انقراض ببر ایرانی اشاره دارد. در مواجهه با محیط بانان با چه مسائلی روبه‌رو شدید؟

عباس جهانگیریان-در گشت‌ها محیط‌بانان را همراهی می‌کردم و خاطراتشان را می‌شنیدم و از نزدیک شاهد خطرها، کارها و فعالیت‌هایشان بودم. از نظر من این هم‌نفسی خیلی در نگارش کتاب تاثیرگذار بود.

در یکی از قرارگاه‌ها با محیط‌بانانی بودم که می‌گفتند به دلیل مشکلات اقتصادی 20 روز است که گوشت نخورده‌اند در حالیکه کمی آن طرف‌تر گله‌های آهوها در دشت زندگی می‌کردند. در قرارگاهی دیگر دیدم که دو محیط ‌بان به مدت چندین ساعت مشغول تعمیر موتور سیکلتی بودند، چراکه این موتور قدیمی از شکارچیان مصادره شده بود و سازمان محیط زیست حتی بودجه خرید موتور برای جنگل‌بانان و محیط‌بانانش را نداشت. یکی دیگر از مسائلی که در تعامل و معاشرت با محیط‌بانان متوجه شدم این بود که این افراد تفنگ به دوش دارند اما اجازه شلیک و تیراندازی ندارند و این در تناقض با وظیفه‌ای است که باید محیط‌ بان انجام دهد. در چنین شرایطی محیط بان در صورت تیراندازی قصاص می‌شود.

میزان- به نظر شما به عنوان کسی که از نزدیک با محیط بانان ارتباط برقرار کرده و مشکلات امروز محیط زیست را درک کرده، آیا صرفا مسئله موجود در حوزه محیط بانی است؟

عباس جهانگیریان-نه، نهادهایی که مجوز شکار صادر می‌کنند، بیشترین جرم را مرتکب می‌شوند. ما در کشوری زندگی می‌کنیم که اکثر گونه‌های جانوری‌مان در حال انقراض است. در حال حاضر ما سه هزار محیط بان و 300 هزار شکارچی مجوز‌دار داریم، در اینجا این سوال مطرح می‌شود که آیا سازمان محیط زیست می‌تواند با این تعداد شکارچی از محیط زیست نگهداری کند؟ در منطقه‌ای که 12 محیط بان و 100 شکارچی شناخته شده دارد، چطور قرار است این مقابله برابری کند؟

به نظرم باید جلوی چنین مراکزی گرفته شود و مجازات افرادی که حیوانات رو به انقراض را شکار می‌کنند، مشخص شود.
بر همین اساس با رفع محدودیت‌های مالی سازمان محیط زیست، باید صدور مجوزها محدود شود و در قوانین تجدیدنظر شود و این موضوع به دغدغه‌ای برای هنرمندان تبدیل شود.

میزان- این کتاب چند روز پیش برای دومین بار تجدید چاپ شد. از نظر خودتان چه عاملی باعث این استقبال از سوی مخاطب شد؟

عباس جهانگیریان-مخاطب در مواجهه با کتاب‌ها درباره محیط زیست می‌داند که نویسنده می‌خواهد چیزی به او بیاموزد و چون لحن عامرانه دارد، خواننده با چند صفحه ورق زدن آن را به گوشه‌ای می‌اندازد، در حالیکه من خواستم تا کتابم طوری باشد که مخاطب برای خواندنش رغبت داشته باشد.

فکر می‌کنم هر نویسنده یک دغدغه‌ای دارد و در این کتاب هم فکر کردم در جامعه‌ای که هشت سال جنگ را پشت سر گذاشته،و اکنون هم مشکل اقتصادی دارد ممکن است خشونت ترویج پیدا کند و در این میان بچه‌ها آسیب ببینند بنابراین با نگارش رمانی عاشقانه که دغدغه و تم محیط زیستی و از زبان گیرایی هم برخوردار است سعی کردم مخاطب را جذب کنم.

شباهت دو داستان «سایه هیولا» به تکرار انقراض حیوانات اشاره دارد/ نهاد‌های صادرکننده مجوز شکار بیشترین جرم را مرتکب می‌شوند

میزان- این کتاب از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ شد. آیا از توزیع کتاب راضی بودید؟

عباس جهانگیریان-کتاب‌های کانون وارد بازار نمی‌شود. هفته پیش در این باره با مدیرعامل کانون صحبت کردم و امیدوار هستم که این کتاب به بازار بیاید و همه افراد بتوانند آن را مطالعه کنند. نه فقط اعضای کتابخانه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.

چون کانون این کتاب را به بازار کتاب ارائه نکرده است. خواندن کتاب با وجود همه استقبال‌ها بسیار مشکل شده به طوریکه افراد کتاب را به هم قرض می‌دهند.

میزان- شما به عنوان کسی که دغدغه محیط زیست دارد طرحی هم در راستای اهدافتان به سازمان محیط زیست ارائه کردید؟

عباس جهانگیریان-مدیری اگر به تعامل و مشارکت جمعی باور چندانی نداشته باشد و به تعامل و مشارکت جامعه باور چندانی نداشته باشد، نمی‌تواند با تکیه به نیروی اداری درون خودش، آرمان های دشوار محیط زیست کشور را با موفقیت دنبال کند. وقتی نویسنده‌ای چون من که سالها کتاب در این باره نوشته‌ام و یک دوره دبیر هیات داوران جشنواره کتابهای محیط زیستی بوده ام، حتی نمی‌تواند با مدیرکل دفتر مشارکت‌های این سازمان صحبت کند، طبیعی است که کاری از پیش برده نشود. من می‌خواستم به وی بگویم که اگر سازمان هم همکاری کند حدود هزار تا دو هزار عنوان از این کتاب را برای هدیه به نوجوانانی که در مناطق حفاظت شده درس می‌خوانند، ارائه کنند. همچنین با خانه سینما صحبت کردم تا بازیگران به مدارس بروند و درباره محیط زیست با بچه‌ها صحبت کنند، اما متاسفانه این طرح با بی‌توجهی مدیران به جایی نرسید.

کانون حاضر است این کتاب را با قیمت پایین به بچه‌های راهنمایی و دبیرستان ارائه کند و محیط بانان درباره محیط زیست با آنها صحبت کنند.. امید وارم نهادهای دلسوز محیط زیست این گونه کتاب‌ها را خریداری کنند و در دسترس دانش‌آموزان و نوجوانان حوزه های جغرافیایی مناطق حفاظت شده قرار دهند و در این بخشها فرهنگ سازی کنند چون بیشتر شکارچیان امروز، کودکان و نوجوانان دیروزی هستند که روی نیمکت این مدارس درس می‌خواندند.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *