رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

نسبت هنر و هنرمند با سیاست!

16:00 - 14 دی 1397
کد خبر: ۴۸۲۱۴۴
هنر و هنرمند نیز نمیتواند فارغ از ارزش به خلق اثر بپردازد. هیچ بی طرفی در اثر هنری مشاهده نمی‌شود. حالا که هنر به عنوان یکی از عوامل قوام بخش سیاست عمل می‌کند، نمیتواند فارغ از جهت باشد.

گروه فرهنگی ، در عصر و زمانه‌ای به سر میبریم که حق و باطل تمام قد، رو در روی هم قرار گرفته اند. بر خلاف منطق فازی که به دنبال طیف بندی متغیرهاست و عرصه خاکستری میل به سیاه و سفید دارد و بینهایت متغیر بین "است و نیست" میتوان فرض نمود، در این عصر دیگر میانه‌ای وجود ندارد و حق و باطل با تعیین شاخص‌های شرعی و عقلی کاملاً قابل تمییز هستند.
وقتی سخن از دو جریان مادی و الهی مطرح میشود، بیانگر تعیین خطوط فاصل و جهات مختلف این دو با یکدیگر است. جریان طاغوتی که انسان را به سوی ظلمت، زوال و پستی می‌کشاند و جریان الهی که بشر را به سوی نور، فلاح و بلندی مقام شامخ انسانی هدایت می‌کند.

در این فضا که دو قطب متفاوت مثبت و منفی (- +) را در ذهن تداعی می‌کند، براده‌های انسانی بر اساس قابلیت درونی میل به یکی از دو قطب پیدا کرده و بر اساس قدرت جاذبه هر یک از قطبین حول آن جمع می‌شوند.

با یک نگاه اجمالی میتوان به قدرت جاذبه قطب منفی یعنی باطل در عصر حاضر که همراه با توان اغواگری در بهره گیری از تکنولوژی رسانه‌ای و پیام‌های جذاب، اما فاقد معناست، اقرار نمود.

پوسته‌ای از واقعیت که به ابعاد و نیاز‌های پست و دانی نظر داشته و در بستر رسانه‌ای انتشار یافته و قلب و ذهن مخاطبان بیچاره را به تصرف درآورده است. باطل با رنگ و لعاب هنر پیام‌های غلط را در اذهان و قلوب افراد درست نمایش می‌دهد. آرام آرام جریان قضاوت و شبکه معرفتی انسان‌ها در اثر بمباران پیام‌های درست و غلط شکل متصلب به خود می‌گیرد.

انسان محکوم به چارچوب‌های شکل گرفته شده در ذهن و جهات و گرایش‌های معین قلبی می شود و گریزی از آن نیست. رفتار برآیند برداشت ذهنی و جهت قلبی خواهد بود. برتری قطب باطل به نظر قابل لمس است.

جریان حق و قطب مثبت هر چند در صحت محتوای پیام برتری بلامنازع دارد، اما به دلیل عقب ماندگی علمی – تکنولوژیکی قادر نیست آن چنان که باید در برابر سلطه رسانه‌ای غرب مادی قد علم کند. سنت الهی بر قاعده ... َقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا (اسراء/ آیه ۸۱) استوار است، اما در منظومه معرفتی اسلام موضوع إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت أَقدامَکُم (محمد/ آیه ۷) نیز دارای جایگاه خاصی است.

هنر، مجموع‌های از میزان‌ها و اشکال هندسی هستند که حدود یک مفهوم و معنا را به نمایش می‌گذارند. هنر، جمع بین قوه مفهومی و تصوری انسان و نمایش دادن آن در بیرون و اثر هنری است. هنر ابزاری موثر در انتقال معنا به مخاطب بوده و در عصر حاضر برتری با کسی است که بر جریان هنری حکومت نماید.

هنر که در وجوه مختلف نمایان می‌شود، از وجوه کمّی به سوی کیفی در حال حرکت است. تکنیک‌ها و روش‌های هنری برای خلق اثر از حالت مکانیکی به سمت تکنیکی حرکت نموده و از متغیر‌های تک، دو و سه بعدی به سمت فضا – زمان در حال حرکت است. تکنیک‌ها با بهره گیری از نور، صدا و حرکت در هنر سینما به خلق آثاری می‌پردازند که برابر نهاد واقعی یا حقیقی در نسبت به هستی و انسان میگیرد. پیام در هنر سینما با تراکم بالایی به مخاطب القاء می‌شود و سینما به خاطر قدرت بالای ارتباط گیری با مخاطبین و به دلیل درگیر کردن ابزار معرفتی چشم و گوش و در ادامه ذهن و قلب آنها، در نسبت سنجی با دیگر هنر‌ها حرف اول را می‌زند.

اثر هنری همچنان که به دنبال القای یک موضوع و معنا به مخاطب می‌باشد، دارای جهت است. جهتی که در آن اثر، انسان را به سوی حق یا باطل می‌کشاند. اثری که یا موجب "رشد" و یا "غی" فرد میشود. آثار هنری را با این نوع عینک میتوان ارزش گذاری کرد. هر چند شاخص ارزش گذاری و تعیین "اثر خوب یا بد" در جهان بینی‌های مختلف متفاوت خواهد بود، اما لاجرم باید با توجه به محتوا، ابزار و جهت، مهر تایید یا رد به یک اثر هنری زد.

امروزه هیچ اثر هنری را نمیتوان فارغ از فرهنگ دید. فرهنگ غالبی که میتواند روش ها، تکنیک‌ها و اهداف را تعیین نماید. گفتمان غالب، تولیدات هنری را به سمت و سوی مد نظر هدایت و راهبری می‌کند.

گفتمان باطل به دنبال تولید آثاری است که ثبات و رشد خود را رقم بزند. تولیدات هنری در این گفتمان با روی آوردن مادی به دنبال القای شهوت، غضب، ثروت، قدرت، جنون و خیانت است. در مقابل هنر ارزشی حقمدار، به دنبال تولید آثاری است که انسان‌ها را از بعد حیوانیت دور کرده و به سوی انسانیت و الوهیت رهنمون باشد.

با این تفکیک از هنر، اذعان می‌داریم که هیچ هنرمندی، فارغ از جریان حق و باطل نخواهد بود. هنرمند یا خالق اثر نیز محکوم و یا مختار به انتخاب یکی از این دو جریان خواهد بود. هنرمندانی که در جریان باطل به خلق آثار ضد ارزشی دست می‌زنند، خود مروج فرهنگ حیوانی هستند و هنرمندان ارزشی که در جریان حق و حقیقت به خلق آثار ارزشی میپردازند، مبلغ فرهنگ الهی خواهند بود.

حاکمیت و استیلا بر ابعاد مختلف وجودی یک جامعه با قوه قاهره در حوزه "سیاست" معنا می‌یابد و هنر و هنرمند جدای از سیاست نخواهد بود. سیاست، منشأ شکل گیری گفتمان غالب با ایجاد سازوکار‌های قانونی و ساختار‌ها و نظامات خواهد بود. سیاست عامل اصلی تعیین جهت و هدف در یک جامعه است. هنر به واسطه سیاست جهت یافته و سیاست به واسطه هنر قوام می‌یابد.

ایران، پس از انقلاب اسلامی برای اولین بار حوزه دین را وارد عرصه سیاست نمود. موضوعی که در نظر بسیاری از علما و اندیشمندان در "رابطه بین دین و سیاست" مورد مناقشه بوده است. دین در قوه قاهره هویت یافت، هویتی از جنس قانون و قانون گذار و فرد یا افرادی که ماهیتی ارزشی داشته و به عنوان کنشگران اصلی در عرصه سیاست می‌بایست نقش آفرینی نمایند. ساختار، نظامات و سامانه‌های سیاسی باید رنگ و بوی ارزشی و دینی به خود می‌گرفت. وقتی قلّه یک نظام بر پایه ارزش شکل گرفت به تناسب تا دامنه‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آن نیز باید رنگ و بوی دینی به خود گیرد.

هنر و هنرمند نیز نمیتواند فارغ از ارزش به خلق اثر بپردازد. هیچ بی طرفی در اثر هنری مشاهده نمی‌شود. حالا که هنر به عنوان یکی از عوامل قوام بخش سیاست عمل می‌کند، نمیتواند فارغ از جهت باشد.

سینما و سینماگر در این دیدگاه نمیتواند فارغ از قوه قاهره و یا حاکمیت سیاسی جامعه باشد. پیام یک فیلم سینمایی، در پَسِ آن نهفته شده است و با نور، صدا و حرکت پیامش را به مخاطبین ارسال و القاء می‌کند.

هنرمند هر چند در عرصه هنر کنش می‌کند، اما به زودی باید نقاب از چهره هنری خود برداشته و به عنوان یک پیام رسان، مستقیم موضع ارزشی خود را در نسبت با قوه قاهره حاکمیت بیان دارد

یک کارگردان هنری باید با ارسال پیام در قالب تصاویر و گزاره‌های مفهومی، خطاب به جریانات حق و باطل، جبهه خود را نشان دهد و تاکید بر عدالت و اهمیت مسئولیت پذیری در نزد زعمای قوم را گوشزد نموده و اصل را بر محور خدمت رسانی بیان دارد.

ابوالقاسم طالبی از جریان نفوذ در حوزه سیاسی – امنیتی سخن گفتند و این موضوع در ذیل هشدار امام خامنه‌ای عزیز از "جریان نفوذ" تعریف می‌شود. نفوذ در هر پوشش و قالبی؛ چه بازاری، روحانی، امنیتی، نظامی و ... باشد، نفوذ محسوب میشود. هدف نفوذ و نفوذی ضربه زدن به هویت و حیثیت نظام مقدس جمهوری اسلامی است. او با نفاق وارد سیستم‌های تصمیم ساز و تصمیم گیر می‌شود و جریان انقلاب را با ایجاد دست انداز‌های مختلف کُند و یا متوقف کرده و یا جهتش را به سمت و سوی دیگر می‌برد.

جریان لیبرال که دل در گرو غرب و آمریکا داده اند، با جریان انقلابی در تعارض ماهوی قرار دارند. این جریان با تسلط بر بازی‌های قدرت و با سوار شدن بر افکار عمومی، حق را به سمت خود متمایل می‌کنند.

اکنون که یک هنرمند ارزشی جبهه خود را به صراحت اعلام نموده، شایسته است بیان داریم که حق و تکلیف در نظام معرفتی اسلام معنایی به بلندای مقام شامخ انسانی تا خلیفه اللهی دارد.

تک تک هنرمندان باید مانند طالبی احساس تکلیف کرده و خود را در برابر خون شهیدان اسلام و انقلاب مسئول بدانند و بدون ذره‌ای غفلت، این هشدار مهم امام خمینیره را نصب العین خود قرار دهند که:
"من به شما عرض کنم که اگر خدای نخواسته، خدای نخواسته اسلام در ایران سیلی بخورد، بدانید که در همه دنیا سیلی خواهد خورد؛ و بدانید که به این زودی دیگر نمی‌تواند سرش را بلند کند. این الآن یک تکلیف بسیار بزرگی است که از همه تکالیف بالاتر است، حفظ اسلام در ایران. " (صحیفه امام، ج۱۷، ص۳۸۳)

دکتر حسینعلی رمضانی


برچسب ها: سینما ابوطالبی

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *