سری به دل بزنید و ببینید چه کسی آمده وچه کسی رفته

12:02 - 01 دی 1397
کد خبر: ۴۷۸۰۲۱
سری به دلتان بزنید ببینید که این دلتان سر جایش هست یا نه؟ کسی آمد یا نه؟ در را باز کرد یا نه؟ ما الا و لابد هر شب مسئولیم که سری به دل بزنیم ببینیم چه کسی آمده و چه کسی رفته؟ چون با او کار داریم. فرمود: این دل را همانند یک قلعه و دژ کنید، کلید هم دست خودتان باشد.

سری به دل بزنید و ببینید چه کسی آمده وچه کسی رفتهبه گزارش گروه فرهنگی ، حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی به نقل از بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء ،در جلسه درس اخلاق این هفته خود  به ادامه شرح کلمات قصار حضرت امیرعلیه السلام در نهج البلاغه پرداختند و بیان داشتند: در چهل و هشتمین کلمه از کلمات حکیمانه، حضرت فرمود: «الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْی وَ الرَّأْی بِتَحْصِینِ الْأَسْرَارِ»؛ فرمود: اگر کسی بخواهد پیروز بشود ناچار است اهل حزم باشد. حزم و و حزام به این بَند و کمربندی که نمی‌گذارد بیگانه وارد حریم انسان شود و آشنا از حریم انسان خارج شود، می‌گویند.

وی ادامه داد: انسانی که برای خود مرز نداشته باشد و باز فکر کند، چنین انسانی نه از ورود بیگانه جلوگیری می‌کند نه از خروج آشنا؛ در واقع وقتی انسان متفکرانه می‌اندیشد که مرزبندی کند. حازم کسی است که مرز فکری او مشخص است؛ همان طوری که این نحو را اخذ کردند برای اینکه انسان مواظب زبانش باشد و هر جور حرف نزند، منطق را هم اختراع کردند که انسان هر جور نیاندیشد.

معظم له خاطرنشان کرد: در اینجا حضرت فرمود: شما باید یک کمربند و مبنای فکری داشته باشید که بدانید کدام اندیشه وارد ذهن شما می‌شود و کدام فکر از ذهن شما خارج می‌شود. این معادل واژه زیرکی در زبان فارسی است. فرمود: اگر می‌خواهید پیروز باشید چه در مسائل خانوادگی، چه در مسائل اجتماعی و چه در مسائل سیاسی، یک کمربند فکری باید داشته باشید.

آیت الله العظمی جوادی آملی تصریح داشت: توصیه حضرت در اینجا این است که می‌فرماید شما باید چندین مبنای فکری را فحص کنید تا کمربندتان را پیدا کنید، فکر بسته هرگز به کمربند دسترسی پیدا نمی‌کند. باید جولان داشته باشید؛ مبانی دیگران را، منابع دیگران را، نقد دیگران را، اشکالات و تأیید و تقویت دیگران را همه را دور بزنید تا یک کمربندی انتخاب کنید و او را دور اندیشه خود ببندید، یعنی مبنای فکری خود را پیدا کنید.

ایشان ادامه داد: حضرت فرمود: ظفر به حزم است و حزم به اجاله رأی است و رأی به تحصین اسرار است. تحصین از حصن است و حصن یعنی قلعه و دژ. نباید انسان راز خود را برای هر کسی باز کند. مهم‌ترین راه برای پیروزمندی یک متفکر از دخالت وساوس این است که راه ذهن خود را برای شیطان باز نکند. این یعنی اگر کسی بیراهه رفت و خدای ناکرده مال حرام خورد، شیطان شریک اوست و شریک در تمام کار‌های انسان راه پیدا می‌کند. مگر ممکن است کسی مال حرام بخورد و شیطان شریک اندیشه او نشود؟ مگر می‌شود یک حادثه‌ای بدون مبدأ فاعلی باشد؟ اگر خیر و رحمت و برکت باشد از فرشته‌هاست: ﴿الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلاَئِکَةُ﴾؛ و اگر خدای ناکرده راه شیطنت باشد که بیراهه برو و راه دیگران را ببند، این از ﴿إِنَّ الشَّیاطینَ لَیوحُونَ إِلى‏ أَوْلِیائِهِمْ لِیجادِلُوکُم﴾ پدید می‌آید. تمام اقاسم سیزده‌گانه مغالطه منطقی از همین شیطنت است.

معظم له ادامه داد: شیطان کجا پیدا می‌شود؟ شیطنت از راه مال حرام، نگاه حرام و این‌ها پیدا می‌شود که فرمود: ﴿وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ﴾، در همین نهج البلاغه خطبه هفتم بود که شیطان یک حرامی و حرامزاده است که جامه احرام می‌پوشد و قصد ورود در دل دارد. کارش این است، این می‌خواهد وسوسه کند، وسوسه که در اعضای بدن نیست، وسوسه در مرکز اندیشه است. اینکه ﴿یوَسْوِسُ فی‏ صُدُورِ النَّاسِ﴾، چگونه وسوسه می‌کند؟ این حرامی لباس احرام می‌پوشد، وارد دل می‌شود، منتظر می‌ماند که درِ کعبه دل چه وقت باز می‌شود تا وارد کعبه دل بشود، آنجا تخمگذاری کند و ذهن و دل انسان را مشوش و آشفته سازد.

معظم له اذعان داشت: برای اینکه انسان از خطر این چنینی نجات پیدا کند، حضرت فرمود: به اینکه شما باید کمربند داشته باشید، رازتان را حفظ بکنید، سری به دلتان بزنید ببینید که این دلتان سر جایش هست یا نه؟ کسی آمد یا نه؟ در را باز کرد یا نه؟ ما الا و لابد هر شب مسئولیم که سری به دل بزنیم ببینیم چه کسی آمده و چه کسی رفته؟ چون با او کار داریم. فرمود: این دل را همانند یک قلعه و دژ کنید، کلید هم دست خودتان باشد. صاحبدل یعنی کسی که مواظب قلبش است، مگر آدم هر چیزی را به دل خودش راه می‌دهد؟ چون سلطان ما همان دل ماست، هر چه او تصمیم بگیرد ما عمل می‌کنیم.

آیت الله العظمی جوادی آملی درفراز دیگری از سخنان خود به شرح کلمه چهل و نهم از کلمات قصار نهج البلاغه پرداختند و بیان داشت: حضرت در کلمه ۴۹ فرمود: «احْذَرُوا صَوْلَةَ الْکَرِیمِ إِذَا جَاعَ وَ اللَّئِیمِ إِذَا شَبِعَ‏»؛ فرمود: اگر مردان بزرگ خدای ناکرده دستشان تهی بشود مثل افراد پست نیستند که با چاپلوسی شکمشان را سیر کنند؛ حضرت فرمود: اگر ملت کریم گرسنه شد زیر بار ظلم نمی‌رود. لئیم اگر وضع مالی‌اش خوب شد، آن لئامتش را حفظ می‌کند. فرمود: بپرهیزید از یک ملت کریمی که تحریم اقتصادی بشود، فقر بر او تحمیل بشود، او هرگز چنین شرایطی را تحمل نمی‌کند. این طور نیست که اگر خدای ناکرده فقر و گرانی را بر یک ملت کریمی تحمیل کردید او تحمل کند، این جور نیست. «احْذَرُوا صَوْلَةَ الْکَرِیمِ إِذَا جَاعَ»؛ هر تلاش و کوششی که بیگانه می‌کند آن صولت و جلال و شکوه این ایرانی مسلمان شیعه آن‌ها را پس می‌زند. این خاصیت کرامت است. یک ملت کریم هرگز از تحریم نمی‌هراسد.

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *