بیان چهل حدیث در قالب داستان برای کودکان

9:18 - 06 ارديبهشت 1394
کد خبر: ۴۷۴۴۱
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
خبرگزاری میزان: بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، کتاب "چهل حدیث" نوشته یاشار کاندمیر را با ترجمه مریم درپا منتشر کرد.

: بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، کتاب «چهل حدیث» نوشته یاشار کاندمیر را با ترجمه مریم درپا منتشر کرد.


به گزارش ، یاشار کاندمیر، چهل حدیث را در قالب داستان کوتاه برای کودکان در کتاب «چهل حدیث» بیان کرده است که به‌وسیله مریم درپا ترجمه و از سوی بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی منتشر شده است.

از اهداف نگارش این اثر، آشنایی کودکان با آموزه‌های سعادت‌بخش پیامبر(ص) است. نویسنده در این کتاب، مباحث اخلاقی مهمی چون احترام به پدر و مادر، راستگویی، دورز از کبر و غرور و حسد، کمک به همنوع و غیره را در قالب داستان‌هایی با نثر روان و شیوا بیان می‌کند.

پرندگان، خار، پالتو، آیینه، پسر بدجنس، شبح، همسایه بهشت، دارویی برای دندان درد، کیسه پول، لقمه نان، قایم باشک، معترض، درخت گیلاس، پسر شجاع، کودک با استعداد، بشقاب پلاستیکی، دروغگوی حرفه‌ای، درخت شاه بلوط و بازتاب صدا برخی از عناوین داستان‌هایی است که در کتاب «چهل حدیث» بیان شده است.

چهل داستان این کتاب، هر کدام با بیان حدیثی گرانقدر از پیامبر،‌ پیرامون موضوع همان داستان خاتمه می‌یابد. این احادیث دربردارنده تعالیم دینی و اخلاقی برای کودکان هستند.

این اثر، می‌تواند نقشی بسزایی در معرفی و شناخت احادیث پیامبر(ص) به کودکان داشته باشد تا کودکان در بیانات و رهنمودهای آن حضرت بیندیشند و از آنها بهره فراوان ببرند.

در یکی از این داستان‌ها می‌خوانیم: «فاروق دستش را باز کرد و سنگ‌ها را به آونی نشان داد. این سنگ‌ها با سنگ‌‌های دیگر تفاوتی نداشت. اما آونی معترض، که همیشه به دنبال موقعیتی برای دعوا بود گفت: «آه! می‌بینم که سنگ‌های کوچک‌تری برداشته‌ای. مسلم است چنین سنگ‌هایی دورتر پرتاب می‌شوند. همه می‌توانند چنین کاری انجام بدهند.»
فاروق که پسر سختگیری نبود به آونی جواب داد: «بسیار خب، چرا سنگ‌هایمان را عوض نکنیم؟ من سنگ‌های تو را برمی‌دارم و تو سنگ‌های مرا بگیر». اما نتیجه همان بود.
حیدر که هنگام رانندگی و در یک تصادف زخمی شده بود و می‌لنگید، به آونی نزدیک شد و با ملایمت به او گفت: «امروز، تو بداخلاقی و خیلی خوش‌شانس نیستی».
آونی خیلی عصبانی شد زیرا نمی‌توانست سنگ‌ها را به درستی پرتاب کند. او به حیدر گفت:
«تو چه می‌دانی معلول!»
بقیه بچه‌ها از رفتار آونی خیلی عصبانی شدند. همه حیدر را دوست داشتند و از اینکه با او بدرفتاری شود، نفرت داشتند. آنها به آونی گفتند که او بدجنس و بی‌انصاف است...»

در داستان دیگری با هنوان «درخت گیلاس» نیز می‌خوانیم: «علی و عایشه از درخت گیلاس بالا رفتند و شروع به خوردن گیلاس‌های رسیده کردند. علی متوجه شد گیلاس‌های انتهای شاخه‌ها، بهتر به نظر می‌رسند.
«به نظر می‌رسد این شاخه‌ها مقاومت کمتری داشته باشند و سنگینی وزن تو را تحمل نکنند. فکر می‌کنم گیلاس‌هایی هم که اکنون داریم، خوب هستند». عایشه به این دلیل این حرف‌ها را گفت که علی را از رفتن به انتهای شاخه‌های شکننده درخت گیلاس منصرف کند. اما علی گوش نکرد. او به هیچ چیز، جز گیلاس‌ها فکر نمی‌کرد و به سمت شاخه‌های شکننده گیلاس در بالای درخت رفت.
چند لحظه بعد، علی با یک شاخه شکسته شده بر زمین افتاد. او نه‌تنها یک شاخه بزرگ درخت را شکسته بود، بلکه پایش نیز شکست. به دلیل بی‌احتیاطی‌اش،‌ باید چندین هفته در خانه می‌ماند و به بچه‌های دیگر که از درخت گیلاس بالا می‌رفتند و همه گیلاس‌ها را جمع می‌کردند، نگاه می‌کرد...»

در پایان هرکدام از داستان‌های این کتاب، حدیث مربوط به داستان مورد نظر به زبان عربی به همراه ترجمه فارسی‌اش بیان شده است.

بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، کتاب «چهل حدیث» را در قالب 114 صفحه با شمارگان دو هزار نسخه منتشر کرده است. علاقه‌مندان می‌توانند این کتاب را با بهای 40 هزار ریال خریداری کنند.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *