بن سلمان، صدام بعدی منطقه است

21:40 - 11 آبان 1397
کد خبر: ۴۶۴۱۲۷
قدرت سرکوب صدام و آنچه جاه طلبی او برای رهبری منطقه خوانده می‎شد سبب شد تا ماجراجویی‌های نظامی را در منطقه دنبال کند و این امر مصایبی را برای کشورش و شخص او به دنبال داشت. آیا بن سلمان نیز با در پیش گرفتن مشی مشابه صدام به سرنوشت او دچار خواهد شد؟
به گزارش گروه بین الملل ، امیل نخله، افسر پیشین اطلاعاتی و عضو شورای روابط خارجی آمریکا در مقاله‎ای که در لوبلاگ منتشر شد، به مقایسه محمد بن سلمان ولیعهد سعودی و صدام دیکتاتور مخلوع عراق پرداخته و به نقاط تشابه آنان می‌پردازد.
 
نخله در مقاله خود با عنوان "محمد بن سلمان صدام جدید منطقه"، با اشاره به ترور مخالفان درون و خارج از کشور، می‎گوید: بن سلمان از این طریق درصدد گستراندن ترس درون پادشاهی سعودی است و به دلیل تشابه اقدامات صدام در دهه ۱۹۸۰ میلادی با تلاش‌های بن سلمان در چند سال اخیر در راستای تثبیت قدرت داخلی و منطقه‌ای خود از طریق اشاعه وحشت و اقدامات اقتصادی در پوشش تروریسم و افراط گرایی، احتمال تبدیل شدن شاهزاده سعودی به صدام دیگر منطقه دور از انتظار نیست.
 
 
بن سلمان احتمالا صدام بعدی منطقه است

در این مقاله آمده است: محمد بن سلمان مانند حاکم مستبد بغدادی در عراق، مخالفان داخلی و منطقه‌ای خود را هدف قرار داده است. هر دوی آن‌ها از حمایت قدرت‌های خارجی به ویژه آمریکا و انگلیس برای حفظ قدرت داخلی خود و گسترش آن در سطح بین المللی، برخوردار بودند. هر دوی آنان از زبان اصلاحی که همواره مورد توجه و علاقه مخاطبان غربی بوده، استفاده می‌کنند و هر دوی آنان ایران را به عنوان عامل اصلی بی ثباتی منطقه‌ای و منبع خشونت در سطح بین الملل محکوم می‌کردند.
 

هر دوی آنان از سلاح‌های شیمیایی علیه مخالفان خود – صدام علیه شهروندانش و در جنگ عراق علیه ایران و محمد بن سلمان علیه غیرنظامیان در یمن- استفاده کردند. صدام ابتدا همسایه خود کویت را تهدید و سپس اقدام به حمله کرد و محمد بن سلمان نیز با تشکیل کمپینی از اعضای شورای همکاری خلیج فارس، قطر یکی دیگر از اعضای این شورا و همسایه خود را تهدید به حمله کرد.

هر دوی آنان از ادعای دروغین شکل گیری هلال شیعی و حمایت ایران از آن استفاده کردند. به نظر می‌رسد "جمهوری ترس" صدام به آرامی در حال تبدیل شدن به "پادشاهی ترس" تحت حکومت بن سلمان تبدیل می‌شود.
 
 
بن سلمان احتمالا صدام بعدی منطقه است

صدام در طول جنگ علیه ایران در دهه ۱۹۸۰ از عملیات جنگ شهری استفاده کرده و اقدامات وحشتناکی مرتکب شد. اکنون و با گذشت سی سال، بن سلمان در حال ارتکاب همان جنایات جنگی وحشتناک علیه غیرنظامیان بی گناه در یمن است. قحطی و گرسنگی که جنگنده‌های هوایی عربستان در مورد کودکان یمنی مرتکب شدند، مسلما به مراتب فجیع‌تر از اقدامات صدام علیه ایران است. متاسفانه هر دوی آنان از حمایت نظامی، اطلاعاتی و سیاسی آمریکا در اجرای جنگ‌های خونین خود برخوردار بودند.
 
صدام هزاران نفر را کشته و صد‌ها تن از مخالفان خود از جمله روزنامه نگاران، دانشگاهیان و مخالفان غیر خشن خود را دستگیر و به قتل رساند و محمد بن سلمان نیز از همین روش استفاده کرده است. قتل جمال خاشقجی شهروند سعودی تبعه آمریکا و ستون نویس واشنگتن پست، شدت اقدامات سختگیرانه وی نسبت به مخالفانش را نمایش می‌دهد.
 

هر دوی آنان از وزرای خارجه برای انتشار روایت مثبت از رژیم خود عمدتا برای جلب توجهات مخاطبان غربی استفاده کردند. این وزرای خارجه تمام توان خود را برای تبرئه حاکمانشان از جنایات جنگی‌ که مرتکب شده بودند به کار بردند. طارق عزیز، وزیر خارجه صدام با مصاحبه‌های متعدد خود با رسانه‌های غربی تلاش می‌کرد تصویری مثبت از صدام ارائه دهد و از خدمات وی برای غرب در مبارزه با ایران سخن بگوید. عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان نیز با انجام مصاحبه‌های مکرر خود جنگ یمن را به عنوان اقدامی دفاعی علیه ایران جلوه می‌دهد تا تراژدی وحشتناک انسانی در نتیجه حملات هوایی در یمن را کم رنگ سازد. درست چند روز پیش بود که الجبیر واکنش‌های جهانی به قتل جمال خاشقجی و تکه تکه کردن وی در کنسولگری عربستان سعودی در استانبول را نوعی "هیستری" توصیف کرد.

این‌ها چندین نمونه از اقدامات سلطنت استبدادی محمد بن سلمان در خودخواهی‌های خونین و هرج و مرج منطقه‌ای است.
 
 
بن سلمان احتمالا صدام بعدی منطقه است
 
صدام آخرین حاکم مستبد عراق در سپتامبر ۱۹۸۰ با ادعای حمایت از دولت‌های منطقه در مقابل دولت ایران با این کشور وارد جنگ شد. او در این اقدام خود از حمایت دولت‌های عرب خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی و همسایه‎اش امارات برخوردار بود. به جز سوریه، اکثر کشور‌های عربی از جنگ صدام علیه ایران حمایت کردند.

با شکست نیرو‌های عراقی در نبرد جزیره فاو در جنوب عراق رویای صدام برای دفع آنچه "تهدید ایران" خوانده بود، نقش بر آب شد. تلفات جانی سربازان ناکارآمد و آماتور وی افزایش یافت و جلوه‌های از دست دادن فرصت‌های پیروزی در جنگ رفته رفته کم رنگ شدند. آمریکا با درک این واقعیت تصمیم گرفت صدام را تامین اطلاعاتی و نظامی کند و حمایت‌های خود را افزایش دهد. حمایت آمریکا از عراق سه سال پس از شکست عراق در فاو سبب نشد جنگ به نفع عراق خاتمه یابد. این حمایت‌ها مانع شکست رژیم صدام نشد.
 
 
در طول جنگ، صدام شمار زیادی از شیعیان کشور خود را مورد آزار و اذیت قرار داد و کُرد‌های عراقی حلبچه را هدف حملات شیمیایی خود قرار داد. در پایان جنگ با ممانعت کشور‌های عضو خلیج فارس از پرداخت میلیارد‌ها دلار بودجه نفتی خود برای پر کردن جیب صدام، وی در آگوست ۱۹۹۰ به کویت حمله کرد. با این اقدام واشنگتن به جبهه مقابل صدام رفت.
 
 
بن سلمان احتمالا صدام بعدی منطقه است
 
محمد بن سلمان ۳۱ ساله نیز بلافاصله پس از انتخاب شدن به ولیعهدی عربستان، جنگنده‌های هوایی خود را روانه یمن ساخت تا مردم این کشور را هدف قرار دهند. در این راستا ائتلافی شکل گرفت که سرکردگی آن را عربستان سعودی برعهده دارد و خود این کشور و امارات نقش مهمی در آن ایفا می‌کنند. او نیز مانند صدام پیش از آغاز جنگ، از "تهدید روز افزون ایران" برای کشور‌های عربی به عنوان توجیهی برای جنگ علیه کشور همسایه خود استفاده کرد. با این تفاوت که بن سلمان در این راستا از حمایت ضمنی و آشکار آمریکا و اسرائیل نیز برخوردار بود. حمایت واشنگتن از بن سلمان برای تداوم این جنگ، شامل تسلیحاتی است که هزاران یمنی بی خانمان، فقیر و گرسنه یمنی را هدف قرار می‌دهد.

حملات هوایی موجب آوار شدن بدبختی و مرگ بی حساب یمنی‌ها در غیاب توجهات کشور‌های غربی شده است. تنها سازمان‌های حقوق بشری تا حدی به این فاجعه انسانی توجه نشان می‌دهند. سران غربی، همانند آنچه که در آغاز جنگ عراق علیه ایران کردند تنها به اقدامات لفظی بسنده کرده و تراژدی انسانی در یمن را بدون این که سخنی در مورد میلیارد‌ها دلار هزینه بن سلمان در رقم زدن این جنگ غیرقانونی بگویند، محکوم کردند.
 
 
چند روز پیش، ایندیپندنت در گزارشی نوشت: تلفات جنگ یمن پنج برابر بیش از آن چه گزارش شده است. به نظر می‌رسد وقت آن رسیده است که جامعه بین المللی مسئولیت خود در مورد فاجعه انسانی در یمن که به دلیل اقدامات عربستان رخ داده را بپذیرد. واشنگتن نیز باید فروش اسلحه به عربستان را متوقف کند و مسئولیت جنایات جنگی بن سلمان در عربستان را قبول کند.
 
 
بن سلمان احتمالا صدام بعدی منطقه است

در مورد جنگ یمن، بن سلمان نیز مانند صدام دارای منافع ارضی است. او در تلاش است تا تنگه باب المندب در میان دریای عرب و دریای سرخ که به کانال سوئز و دریای مدیترانه ارتباط دارد را در کنترل خود داشته باشد. در همین راستا وی با پرداخت میلیارد‌ها دلار به مرد قدرتمند مصر یعنی عبدالفتاح السیسی برای تامین امنیت اقتصادی این کشور، دو جزیره استراتژیک این کشور – صنافیر و تیران- را در اختیار گرفت.

صدام تنها ۲ سال پس از پایان جنگ علیه ایران در ۲ آگوست ۱۹۹۰ به کویت حمله و آن را بخشی از اراضی کشور عراق اعلام کرد. اگر چه برخی از مقامات دولت عراق در زمان‌های مختلف از کویت به عنوان استان نوزدهم عراق یاد می‌کردند، اما حمله صدام به دلیل خشمش از پادشاهی‌های عربی در پی امتناع این کشور‌ها از پرداخت میلیارد‌ها دلار بدهی عراق ناشی از دریافت‌های وام‌های متعدد در طول جنگ علیه ایران بوده است. صدام بر این باور بود که جنگ علیه ایران به نجات کویت و سایر پادشاهی‌های خلیج فارس از دست ایران انجامیده است. البته ائتلافی تحت فرماندهی آمریکا علیه صدام اعلان جنگ کرد و او را مجبور ساخت تا کویت را ۱۰۰ ساعت پس از آغاز جنگ ترک کند.
 
بن سلمان احتمالا صدام بعدی منطقه است

مشی خصمانه بن سلمان علیه قطر که مسیری مستقل از عربستان را در پیش گرفته و حملات هوایی ائتلاف سعودی علیه غیرنظامیان را به وضوح مورد انتقاد قرار می‌داد، در نتیجه به محاصره غیرقانونی قطر، همسایه عضو شورای همکاری خلیج فارس انجامید. او مرز قطر و عربستان سعودی را بسته و تجارت خود را با قطر متوقف کرد. قطر پیش از آن بیشتر مواد غذایی خود را از طریق عربستان سعودی وارد می‌کرد و بن سلمان قصد داشت با گرسنگی دادن به مردم قطر، آنان را وادار به جنگ علیه حکام خود کند. بازی مرگبار کودکانه محاصره و گرسنگی دادن قطر و قطع رابطه دیپلماتیک با این کشور که از سوی بحرین، امارات و مصر نیز پشتیبانی شد، تاثیری بر قطر نداشت. قطر با برقراری ارتباطات تجاری جدید محدودیت‌های اعمالی بن سلمان را برطرف کرده و همچنان بازیگر مستقل منطقه‌ای باقی ماند.
 
در این رابطه: محمد بن سلمان باید بازداشت شود

در دوران جنگ ایران و عراق، صدام نیز طی اقداماتی در تلاش بود تا ایران را منزوی کند حال بن سلمان با محاصره قطر درصدد است تا این کشور را به انزوا بکشاند، اما به نظر می‌رسد خود بیش از آن کشور در انزوا قرار گرفته است؛ مانند صدام که نتوانست شیعیان عراق را نابود کند تا ایران را  منزوی سازد. پروژه بی حاصل عربستان در محاصره قطر برای وادار ساختن این کشور به تسلیم در مقابل عربستان شکست خورد. عزم صدام در آستانه حمله به کویت و جنگ طلبی بن سلمان نسبت به قطر تفاوت‌های ژئوپلتیکی اندکی در خاورمیانه داشت. تنها تفاوت این دو مورد، حمله صدام به کویت بود در حالی که بن سلمان به دلیل مخالفت آمریکا و دیگران به قطر حمله نکرد.
 
قدرت سرکوب صدام و جاه طلبی او برای آنچه رهبری منطقه می‎خواند سبب شد تا ماجراجویی‌های نظامی را در منطقه دنبال کند و این امر مصایبی را برای کشورش و شخص او به دنبال داشت. آیا بن سلمان نیز با در پیش گرفتن مشی مشابه صدام به سرنوشت او دچار خواهد شد؟


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *