واشنگتن تامین‌کننده منبع مالی تروریسم در "افغانستان"

8:00 - 06 شهريور 1397
کد خبر: ۴۴۷۶۲۴
موسوی کارشناس روابط بین الملل با بیان اینکه سیاست آمریکا در افغانستان تقویت داعش است، گفت: آمریکا با انتقال داعش به افغانستان به دنبال انتقال بحران به کشورهای همسایه است.

به گزارش گروه بین‌الملل ، پس از 17 سال از آغاز جنگ آمریکا در افغانستان به بهانه مقابله با تروریسم، نه تنها تروریسم در این کشور ریشه کن نشده بلکه این کشور به مکانی برای فعالیت بیش از 20 گروه تروریستی تبدیل شده است.

سیاست‌های ناکارآمد سه رئیس جمهور آمریکا در افغانستان باعث شده است این کشور روی آرامش را به خود ندیده و هر روز مردم این کشور جان خود را از دست بدهند و از سوی دیگر شاهد این موضوع هستیم که افغانستان تبدیل به مکانی برای بازی قدرتهای بزرگ شده است.

سید مرتضی موسوی کارشناس ارشد روابط بین الملل در مورد سیاست آمریکا در افغانستان گفت: همانطوری که می‌دانیم افغانستان از سال 2001 تحت اشغال آمریکا بوده،‌ و بطور کلی چندین بار شاهد تغییر سیاست آمریکا در این کشور بودیم.

سیاست آمریکا تقویت داعش و تضعیف طالبان در افغانستان است

بعد از تجربه داعش در عراق و سوریه، سیاست آمریکا نیز در افغانستان تغییر کرد. و ایالات متحده به این نتیجه رسید که طالبان کارایی خود را برای اجرای کامل راهبرد واشنگتن در منطقه از دست داده و به همین دلیل تقویت گروه تروریستی وهابی داعش به راهبرد اصلی این کشور در افغانستان تبدیل شد.

وی افزود: در همین راستا اتاق فکری در یکی از کشورهای همسایه افغانستان و با مشارکت افسران اطلاعاتی سعودی، اردن، آمریکا، اسرائیل، انگلیس، امارات و قطر با هدف ایجاد زیرساختهای نظامی و مالی برای داعش در افغانستان تشکیل شد. طی دو سال گذشته و بعد از شکست داعش در عراق و سوریه، بخش قابل توجهی از توان نظامی این گروه به سه کشور افغانستان،‌ مصر و لیبی منتقل شده است و زمانی که نیروهای داعش در برخی از مناطق سوریه محاصره شده بودند توسط بالگردهای ارتش آمریکا از محرکه فراری داده است. این تروریستها ابتدا به دو پایگاه در ترکیه و یکی از کشورهای عربی خلیج فارس و سپس به افغانستان منتقل شدند.

موسوی تصریح کرد: اعضای داعش در مناطق شرقی افغانستان در مجاورت مناطق مرزی با پاکستان، در مناطق نزدیک به مرز افغانستان با چین ، در مناطق شمالی افغانستان در نزدیکی کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق (تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان مستقر شدند. لازم به ذکر است که آمریکایی ها تلاشهایی را برای استقرار پایگاه های داعش در امتداد مرزهای ایران نیز انجام دادند که با توجه به حضور پررنگ دولت افغانستان و همچنین گروه رقیب داعش یعنی طالبان در این مناطق این نقشه شوم تا کنون موفق نبوده است، اما گزارشهای امنیتی از فعالیتهای داعش در نزدیکی مرز ایران در قالب گروه‌های کوچک و با کمک اطلاعاتی آمریکا منتشر شده است. وی تاکید کرد به طور کلی آمریکا چه در زمان سیطره القاعده و طالبان و چه پس از اشغال خاک افغانستان در سال 2001 همواره در تلاش برای انتقال بحران و ناامنی به مناطق مرزی شرقی جمهوری اسلامی ایران بوده است.

موسوی تصریح کرد همچنین یکی از اهداف آمریکا در انتقال و کمک به گروه تروریستی وهابی داعش برقراری پیوند میان آن با گروههای تروریستی تکفیری متجاوز به ایران همچون جندالشیطان ، جیش العدل و ... است که در همین راستا طی دو سال گذشته شاهد دور جدید تحرکات آنها در استان سیستان و بلوجستان هستیم.

وی با بیان این که با استقرار داعش در مناطق مختلف افغانستان شاهد حملات پیاپی و متمرکز این گروه تروریستی وهابی علیه جامعه شیعیان این کشور بودیم و همانطور که پیش تر عرض شد این امر در راستای سیاست و راهبرد جدید آمریکا یعنی حذف طالبان، تقویت داعش و جلوگیری از نقش آفرینی جامعه شیعیان در اجتماع و سیاست افغانستان صورت گرفته است.

از سوی دیگر رصد تحولات امنیتی افغانستان نشان می دهد که شبه نظامیان طالبان نیز تمامی حملات خود را بروی نیروهای خارجی بخصوص آمریکا و سپس نیروهای دولت مرکزی متمرکز کرده است، که آخرین مورد نیز حمله به شهر غزنی و تصرف چند روز آن بود.

موسوی تاکید کرد برخی گزارشهای منتشر شده از سوی سازمانهای اطلاعاتی منطقه ای حکایت از همکاری برخی شخصیتها در دولت افغانستان با گروه تروریستی تکفیری داعش انتقال سلاح، تدارکات و انتقال نیروهای آن در مناطق مختلف حکایت دارد که امری بسیار خطرناک و مستلزم توجه ویژه دولت مرکزی افغانستان است.

این کارشناس مسائل منطقه در ادامه گفت:‌ با توجه به پیروی طالبان از تفکر سلفی جهادی بنظر می رسد تمرکز اصلی حملات و عملیات های آن بر روی مبارزه با نیروهای نظامی اشغالگر خارجی قرار داشته و بر همین اساس حملات این گروه طی سالهای اخیر پایگاه‌ها و کاروان نیروهای آمریکایی - اروپایی حاضر در خاک افغانستان هدف قرار داده است، در این میان تلاش های آمریکا چه به صورت مستقیم و چه با واسطه گری برخی کشورهای عربی مانند امارات، سعودی و قطر برای اقناع این گروه به ایفای نقش در پازل از پیش طراحی شده این کشور در افغانستان ناموفق بوده فلذا از نظر آمریکایی‌ها گروه طالبان کارکرد خود را از دست داده است. بر همین اساس طی دو سال اخیر آمریکا گام های عملی برای تضعیف طالبان را با وارد ساختن فشار به دولت مرکزی و ارتش افغانستان برای اجرای عملیات گسترده علیه این گروه در مناطق مختلف این کشور اجرا کند.

در مرحله بعد آمریکا با هدف ایجاد یک خلا رهبری و فرماندهی اقدام به ترور هدفمند فرماندهان و رهبران ارشد طالبان در خاک افغانستان و حتی پاکستان کردند. این روند با اعلام مرگ ملامحمد عمر (در اثر بیماری کلیوی) آغاز و با ترور ملا اختر منصور تنها یک ماه پس از انتصاب ادامه یافته و با حذف فیزیکی 4 یا 5 تن دیگر از رهبران اصلی طالبان به اوج خود رسید. از سوی دیگر و به موازات این فشارهای نظامی و ترورها، از طریق برخی کشورهای حامی تروریسم تکفیری همچون سعودی و امارات متحده عربی، قطر و یکی از همسایگان افغانستان فشارها و رایزنی های گسترده ای برای پیوستن بدنه نظامی طالبان به گروه تروریستی تکفیری داعش وارد آوردند اما به دلایل مختلف از جمله تمایل آنها به بهره مندی از طالبان بعنوان ابزار فشار و نفش آفرینی در عرصه سیاسی و امنیتی افغانستان این طرح شکست خورد و آمریکا توانست حداکثر 20 درصد اعضای طالبان را به داعش منتقل کند.

موسوی در ادامه گفت:‌ مذاکره با طالبان نیز در راستای این راهبرد کلی آمریکا است که به نوعی طالبان را از ایفای نقش در افغانستان خارج کنند، اما با توجه به قدرت نظامی و داشتن عقبه قوی تدارکاتی - عقیدتی این گروه نزد یکی از کشورهای همسایه و همچنین شیخ نشینهای خلیج فارس همچون سعودی - امارات و قطر ، مجبور به پذیرش طالبان بعنوان یک واقعیت در عرصه سیاسی، اجتماعی و امنیتی افغانستان شده و در عین حال با تلاش برای مذاکرات پشت پرده طالبان، آن را به کنار گذاشتن سلاح و پیوستن به نیروهای دولتی افغانستان وادار کند.

در نقطه مقابل اما گروه تروریستی وهابی داعش برای آمریکا کارایی به مراتب بالاتری دارد. این گروه پیش از این و در طی حضور 14 سال گذشته در عراق و سوریه توانمندی و پتانسیل خود برای ایفای نقش کامل در پازل طراحی شده از سوی آمریکا و اروپا و رژیم صهیونیستی جهت ناامن سازی منطقه را به اثبات رسانده است. با چنان پیشینه ای، داعش حضور ارتش آمریکا در افغانستان را که لازمه اجرای عملی طرح های واشنگتن برای منطقه است توجیه می‌کند. در همین راستا طی دو سال اخیر شاهد حملات هدفمند و کاملا متمرکز داعش علیه جامعه شیعیان افغانستان هستیم که هزاران شهید و زخمی برجای گذاشته است.

موسوی با بیان اینکه سوال اینجاست که آیا رشد چشمگیر فعالیتهای داعش و شکل گیری پایگاه های بسیار مدرن و مجهز نظامی و آموزشی این گروه در شمال، شرق و غرب افغانستان بدون داشتن پشتوانه تدارکاتی، مالی و نظامی خارجی و برخی همکاریهای داخلی غیرممکن است، گفت:عناصر گروه تروریستی وهابی داعش در افغانستان ماهیانه بین 500 تا 800 دلار حقوق دریافت می‌کنند و برای فرماندهان میانی و ارشد نظامی این مبلغ به 7 هزار دلار می‌رسد که با توجه به آمارهای منتشر شده از استعداد نیروهای داعش باید پرسید این پولهای کلان که ماهیانه به صدها میلیون دلار بالغ می شود از کجا می آید؟ کدام کشورها اقدام به ایجاد خطوط مالی و تدارکاتی برای فعالیتهای تروریستی داعش در خاک افغانستان کرده اند؟

وی گفت: با وجود پایگاه های نظامی بی‌شمار آمریکا در افغانستان و استقرار صدها فروند پهپاد موشک انداز و شناسایی که قادر هستند کوچکترین تحرکات را شناسایی کنند باید از آمریکاییها پرسیده شود که چگونه است که این کشور حضور آشکار و گسترده نظامی گروه تروریستی وهابی داعش در برخی مناطق شمال و غرب و شرق این کشور را انکار می کند. با توجه به اشغال خاک افغانستان توسط ارتش آمریکا، این کشور طبق قراردادهای نظامی - امنیتی که با دولت مرکزی افغانستان منعقد کرده موظف به تامین امینت افغانستان و بازسازی نیروهای مسلح آن است اما به وضوح عیان شده که از انجام این وظیفه شانه خالی کرده است.

این کارشناس ارشد مسائل منطقه ادامه داد: هدف داعش در افغانستان ایجاد فتنه طایفه ای و مذهبی در داخل این کشور از طریق و قتل عام شیعیان، ترور شخصیتهای ملی معتقد به تقریب مذاهب اسلامی است که در همین راستا چند هفته پیش اقدام به ترور هدفمند دکتر سید علیشاه موسوی ملقب به چمران افغانستان و عضو لویی جرگه این کشور بودیم.

موسوی خاطر نشان کرد در کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق همچون تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان طی 20 سال گذشته کشورهایی مثل عربستان، امارات، قطر و ترکیه با سرمایه گذاری در مباحث آموزشی و مذهبی ضمن گسترش تفکر منحط وهابیت در آنها، پتانسیل لازم برای رشد فعالیت گروه های تروریستی تکفیری همچون داعش و القاعده را ایجاد و آمریکا نیز به دنبال این موضوع است تا با ایجاد پایگاه های نظامی و عملیاتی برای داعش بحران امنیتی و فتنه مذهبی را به این کشورها انتقال دهد.

وی در مورد سیاست روسیه در مورد تروریسم و داعش اظهار داشت: واکنش روسیه به این موضوع به سال 2015 بر می‌گردد که با تلاش ها و رایزنی های جمهوری اسلامی ایران به روند مبارزه واقعی و عملی با تروریسم وهابی در عراق و سوریه وارد شد. در همین راستا مستشاران نظامی این کشور حضور پررنگی را در عراق و سوریه داشته و در روند تجهیز و تسلیح ارتش های این دو کشور نیز ورود فعالی داشته اند. از جمله دلایلی که موجب نگرانی روسها نسبت به تحرکات گروه های تروریستی تکفیری فعال در سوریه و عراق شد حضور فعال هزاران تروریست تبعه این کشور و جمهوری های شوروی سابق بود که با هدف آموزش و کسب تجربه جهت انتقال به قفقاز و آسیای میانه در منطقه حضور داشتند.

همچنین فعالیت های اخیر داعش در افغانستان و ایجاد پایگاه در شمال این کشور در نزدیکی مرزهای کشورهای نزدیک به روسیه نیز این کشور را وادار ساخته تا با هدف جلوگیری از انتقال بحران به این کشور وارد عرصه سیاسی و امنیتی افغانستان شده و به ایفای نقش فعال بپردازد. در همین راستا طی هفته های آینده شاهد دور جدید گفتگوهای صلح میان طالبان و نمایندگان دولت افغانستان در مسکو خواهیم بود.

اما متاسفانه بنظر می رسد برخی از کشورهای هدف مانند ازبکستان و تاجیکستان هنوز عمق فاجعه و بحران طراحی شده از سوی آمریکایی ها در این مورد را درک نکرده و در نتیجه کاری هم در این زمینه انجام نمی دهند. موسوی بیان کرد: روسیه برای خنثی کردن برنامه‌های آمریکا به طور مستقیم وارد گفتگو با طالبان شدند و یکی از اهداف این بود که جلوی نابود طالبان برای رشد داعش در این کشور را بگیرندو درگیری شدیدی که میان طالبان و داعش در برخی مناطق افغانستان شکل گرفته ناشی از این رویکرد است.

همچنین روسیه تلاش کرده است اجماع منطقه‌ای با همکاری کشورهای همسایه افغانستان بوجود آورد و از سوی دیگر تلاش کرده با مذاکره با دولت مرکزی جلوی این طرح آمریکایی را بگیرد. این کارشناس مسائل منطقه در مورد نقش چین در افغانستان نیز گفت: اخیرا دولت چین نیز به دلیل همجواری جغرافیایی و نگرانی های ناشی از رشد و گسترش فعالیت های نظامی و امنیتی داعش در این کشور حساس شده است. این باتوجه با این که برخی از اعضای داعش و القاعده را اقلیت قومی ساکن در مناطق شرقی چین با نام اویغور تشکیل می دهند و این احتمال وجود دارد که پس از کسب تجربیات نظامی در سوریه و عراق و افغانستان با هدایت آمریکایی ها اقدام به حضور در استان مسلمان نشین سین کیانگ چین منتقل شده و مناطق مرزی افغانستان با این کشور نیز به عقبه تدارکاتی و نظامی آنها تبدیل گردد. در همین راستا دولت چین نیز با حساسیت ویژه ای تحولات افغانستان را مورد پیگیری قرار داده و تلاش کرده از طریق همکاریهای امنیتی - سیاسی با دولت مرکزی این کشور از انتقال بحران جلوگیری بعمل آورد.

موسوی تاکید کرد متاسفانه فشارهای دولت مرکزی چین به اقلیت مسلمان این کشور بویژه در استان سین کیانگ و فعالیت سرویسهای اطلاعاتی برخی کشورها همچون ترکیه، عربستان، قطر و آمریکا موجب شده تا گروه‌هایی از مسلمانان چینی جذب گروه های تروریستی تکفیری فعال در افغانستان، سوریه و عراق شده و در قالب گروه های ویژه نظامی تحت اموزش قرار گیرند. بطور مثال از زمان آغاز بحران تروریسم تکفیری علیه سوریه گروهی از مسلمانان چینی تبار با عنوان "حزب ترکستان شرقی چین" و تحت پرچم شبکه القاعده بصورت گسترده وارد این کشور شده و پس از 7 سال به مهمترین و اموزش دیده و مجهز ترین گروه تروریستی وهابی تبدیل شده اند و پتانسیل قوی تروریستی تبدیل شوند. در همین رابطه، آمریکا نیز بر روی آنها سرمایه گذاری جدی کرده و به دنبال استفاده از پتانسیل آنها برای ناامن کردن و مهار چین به عنوان یک رقیب مهم اقتصادی - نظامی و سیاسی در عرصه بین الملل است.

موسوی در ادامه با انتقاد از مواضع دولت چین در بحران عراق و سوریه تصریح کرد: اگر چین در بدو بحران سوریه و عراق بصورت جدی و عملی وارد عرصه مبارزه با تروریسم می شد،‌ به طور قطع امروز نگرانی های به مراتب کمتری از این مساله در در عرصه داخلی خود یا در معادلات منطقه ای و حتی جهانی داشت.

وی افزود: متاسفانه در سالهای نخست (2011- 2015) بحران در سوریه و عراق دولت چین علیرغم بهره مندی از قدرت اقتصادی،‌مالی و نظامی بصورت فعال ایفای نقش نکرد،‌ اما در حال حاضر و با مشاهده خطر جدی امنیت داخلی و منافع منطقه ای خود در پی بروز بحران تروریسم در افغانستان و سوریه در تلاش برای ایفای نقش جدی تر برآمده است. موسوی تاکید کرد بر اساس کلیه داده های میدانی و راهبردی قطعا یکی از اهداف آمریکا از استقرار داعش در افغانستان تاثیرگذاری امنیتی و اقتصادی بر چین می باشد.

وی در پاسخ به سوال خبرنگار فارس درباره منابع مالی گروه های تروریستی همچون داعش گفت: نکته مهم اینجاست که آمریکا که قادر است فعالیتهای اقتصادی و بازرگانی و مالی جمهوری اسلامی ایران را بعنوان عضو سازمان ملل شناسایی را شناسایی و هدف تحریمهای غیر قانونی و یکجانبه قرار دهد، چگونه قادر نیست که پایگاه های داعش و طالبان و همچنین منابع مالی این گروه ها را شناسایی و نسبت به توقف انتقال دارایی ها از برخی کشورهای حامی تروریسم جلوگیری بعمل آورد.

موسوی گفت: بنابراین نمی‌توان باور کرد آمریکا با اشراف کامل بر منابع و مبادلات مالی و ... در عرصه بین المللی دارد از برخورد عملی با منابع مالی گروه های داعش، طالبان و القاعده اظهار عجز کند. بویژه اینکه طی سالهای گذشته رسانه های غربی ده ها گزارش مستند از منابع مالی و تسلیحاتی این گروه ها و نحوه و مسیر انتقال آنها به سوریه، عراق و افغانستان منتشر کرده اند.

وی تصریح کرد: بنابراین آمریکا به راحتی می‌تواند کشورهایی که به هر نحوی اعم از مالی و نظامی و تدارکاتی از تروریسم حمایت کردند را ردیابی و از ادامه این موضوع جلوگیری بعمل آورد.

این کارشناس مسائل منطقه در مورد سیاست پاکستان در افغانستان گفت: پاکستان به دلیل همجواری جغرافیایی افغانستان را عمق استراتژیک خود می داند به دنبال منافع خود در این کشور است. اما تداخل منافع این کشور با امریکا و سایر بازیگران فرامنطقه ای حاضر در عرصه سیاسی و امنیتی افغانستان موجب بروز تعارضات جدی شده و در صورت ادامه وضع موجود بسیار بعید است بتواند به منافع خود دست یابد.

وی همچنین در مورد آینده تحولات افغانستان گفت: افغانستان درگیر پرونده های مختلف است و هر کدام از این پرونده‌ها دارای بازیگران متعدد و مختلف است که دستیابی به یک آینده روشن در کوتاه مدت و میان مدت قابل تصور نیست. و با توجه به تداوم اشغال این کشور توسط آمریکا و تلاش واشنگتن برای تبدیل کردن افغانستان به مرکزی برای انتقال دور جدید بحران به کشورهای همسایه از جمله ایران، پاکستان، تاجیکستان و .... افق روشنی متصور نیست.

موسوی تاکید کرد متاسفانه سیر تحولات نشان می دهد که افغانستان از سویی به عرصه ای برای تداخل و تعارض منافع کشورهای منطقه و فرامنطقه ای شده و از سوی دیگر درگیری های داخلی و قومی و تفرقه میان جریان های ملی و همکاری های قوی احزاب و گروه های مورد وثوق مردم باعث شده که این کشور روی امنیت و آرامش را به خود نبیند.

موسوی در پایان در مورد راه نجات افغانستان گفت: راه نجات افغانستان در همکاری ها جدی کشورهای همسایه و رسیدن به وحدت ملی میان همه جریانهای قومی و مذهبی و سیاسی این کشور است. از سوی دیگر باید این نکته را در نظر داشت که حضور کشورهای خارجی از جمله آمریکا،‌اروپا و غیره تنها به ناامنی در این کشور دامن می زند. وی گفتن: تنها راه برقراری امنیت و ثبات در افغانستان راهی است که پیش از این دولت عراق با تشکیل یک نیروی مسلح مردمی بنام حشدالشعبی یا بسیج مردمی برای مبارزه با پدیده تروریسم داعش و القاعده در پیش گرفت. کما اینکه حتی در آمریکا نیز نیروی مشابهی به عنوان گارد ملی تاسیس و از قوی ترین نیروهای مسلح این کشور برای تامین امنیت و خدمات اضطراری در شرایط بحرانی اعم از حملات تروریستی یا وقوع بلایای طبیعی است. وی تاکید کرد تنها راه ثبات و ارامش در افغانستان مشارکت مردمی است.

/انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *