برادرم را کومله حین نگهبانی به‌ شهادت رساند

8:30 - 06 مرداد 1397
کد خبر: ۴۳۸۸۹۴
دسته بندی: سیاست ، دفاعی و مقاومت
علی‌پناه در منطقه مریوان در حال نگهبانی به دست عناصر گروهک تروریستی کومله و دمکرات به شهادت رسید
برادرم را کومله حین نگهبانی به‌ شهادت رساندبه گزارش خبرنگار گروه سیاسی ، در هفته‌های اخیر عناصر ضدانقلاب و معاندین با همراهی برخی مزدوران داخلی‌شان در فضای مجازی، پروژه تطهیر و مظلوم جلوه دادن، یک عنصر تروریستی به نام «رامین حسین‌پناهی» عضو گروهک تروریستی و تجزیه‌طلب کومله را کلید زده‌اند.

نام «کومله» را باید مترادف با «داعش» دانست؛ گروهکی تجزیه‌طلب و ضدایرانی که اعضایش در آدم‌کشی و جنایتکاری چیزی کمتر از داعشی‌ها نداشته و ندارند. اعضای این گروهک در مقطعی بویژه در دهه ۶۰ وحشیانه‌ترین جنایات را علیه مردم شمالغرب کشور مرتکب می‌شدند؛ از سربریدن تا شمع آجین کردن و سوزاندن.

بیشتر بخوانید:
تصاویر اقدامات همکاران تروریست رامین حسین‌پناهی/ کومله یعنی با موزائیک سر بریدن!
کومله با بی‌رحمی قلب و کلیه جوان ۱۸ ساله را شکافت
شهادت ۲ کودک خردسال در سنندج بر اثر اصابت ترکش خمپاره اعضای کومله

نگاهی گذرا به جنایت‌ها و شرارت‌های گروهک تروریستی و تجزیه‌طلب کومله، عمق دشمنی سرکردگان و عناصر این گروهک با مردم ایران و مردم انقلابی کردستان را عیان می‌کند. در ذیل به گوشه‌ای از جنایت کومله‌ای‌ها یعنی همکاران رامین حسین‌پناهی اشاره شده است.

برادرم را کومله حین نگهبانی به‌شهادت رساند
شهید علی‌پناه ارشادی ۶ آذر ۱۳۳۹ در روستای فارسون، استان چهارمحال‌و‌بختیاری متولد شد. پدرش کارگر و مادرش خانه‌دار بود. او تا پایان مقطع راهنمایی درس خواند، سپس درس را رها کرد و همراه پدرش مشغول کار شد. وی در سال ۱۳۶۰ عازم خدمت سربازی شد، هنوز شش ماه از رفتنش نمی‌گذشت که در ۱۹ دی ۱۳۶۱ توسط عناصر گروهک تروریستی کومله و دمکرات در دیواندره بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید.

آنچه در ادامه می‌خوانید، شرحی است بر گفت‌وگوی بنیاد هابیلیان با برادر شهید علی‌پناه ارشادی:

«علی‌پناه فرزند سوم خانواده بود. پسر پرجنب وجوشی بود. بزرگ‌تر هم که شد، حسابی اهل ورزش بود. پابه‌پای پدرم به مسجد می‌رفت. یادم است از کودکی با هر کسی دوست نمی‌شد، دوست داشت آن‌ها در خانواده مذهبی و نمازخوان باشند. در نهایت همه دوستانش به شهادت رسیدند.

ما در آن زمان از نظر مالی شرایط سختی داشتیم، علی‌پناه تمام تلاشش را می‌کرد تا بتواند باری از دوش پدرمان بردارد. مدتی در روستا کار کرد؛ اما کفاف زندگی‌مان را نمی‌داد. راهی خوزستان شد تا بتواند آنجا شغل مناسبی پیدا کند. چند ماه هم در آنجا کارگری کرد و در نهایت دوباره به روستا بازگشت. سال ۱۳۶۰ بود که تصمیم گرفت به سربازی برود. همه خانواده مخالف رفتنش بودیم؛ ولی او در تصمیمش مصمم بود، می‌گفت: «شما نمی‌دانید، الان دنیا در مقابل ایران است و من باید از کشورم دفاع کنم.»

شش ماه از رفتنش گذشت که خبر شهادتش را برایمان آوردند. علی‌پناه در منطقه مریوان در حال نگهبانی به دست عناصر گروهک تروریستی کومله و دمکرات به شهادت رسید.»
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *