رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

بعد از شهادتم، پدر و مادرم را اول از همه شفاعت می‌کنم

1:00 - 17 تير 1397
کد خبر: ۴۳۴۱۹۶
دسته بندی: سیاست ، دفاعی و مقاومت
شهید حسن نوفلاح در اسفندماه سال ۱۳۴۰ متولد شد و در بهمن سال ۶۱ در منطقه فکه به شهادت رسید.

بعد از شهادتم، پدر و مادرم را اول از همه شفاعت می‌کنمبه گزارش گروه سیاسی ، شهید حسن نوفلاح در اسفندماه سال ۱۳۴۰ متولد شد و در بهمن سال ۶۱ در منطقه فکه به شهادت رسید.

وصیت‌نامه این شهید بزرگوار به شرح زیر است.

بسمه تعالی

آنکس که تورا شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هردوجهانش بخشی
دیوانه تو هردو جهان را چه کن

ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون ... وذلک هوالفوز العظیم
توبه ۱۱۱

همانا خداوند جان و مال مومنین را به بهای بهشت از ایشان خریداری نموده که در راه خدا جهاد می‌کنند سپس می‌کشند و خود کشته میشوند. واین سعادت پیروزی عظیمی است.‌ای گشایش بخش دل‌های پرغم و اندوه و‌ای پناه بخش هر ناکام و بیکس و بی پناه بار دیگر به درگهت روی آوردم باردیگر حیران و سرگردان به درب خانه تو آمدم نادم و منکسر، پشیمان آمده ام، زیرا در طاعت تو که امر کردی من کوتاهی نمودم و سهل شمردم بعصیان پرداختم و چنانکه باید و شاید بطاعت تو قیام نکردم و از اینکه تو مرا از گناهان و معصیت‌ها نهی می‌کردی و من بازهم به انجام آن اصرا می‌کردم و دیگر اینکه نعمت‌های بیشمارت را در اختیار من قراردادی و من در شکر آن کوتاهی کردم، خوبیم را میخواستی، ولی من به خودم ظلم کردم و تو مرا صدامیزدی، ولی من از تو دور میشدم و آنقدر رحمت و احسان تو زیاداست. بارال‌ها تو چقدر رحیمی که مرا به خود نزدیک کردی که توبه من گناهکار که محبوب و پسندیده تو است قبول کردی.
بارال‌ها بار‌ها لبیک گفتم و در این مکان مقدس در این جایی که از هرنقطه‌ای به تو نزدیک‌تر است قدم نهادم و لی گویا خالصانه نبود که نپذیرفتی.
ومن‌ای خدا بنده ضعیف و درمانده توام که مرا امر فرمودی برای انجام حوائج و رفع مشکلات بدرگاهت دعا کنم من هم امرت را اطاعت کردم و بحضورت بخاک ذلت و عبودیت افتادم.

منم بنده ذلیل و ناتوان درگاهت میدانم که مرا دوست داشتی و با اینکه توبه ام را شکستم باز با روی باز و گشاده مرا پذیرفتی و به من لطف کردی که مرا به این مکان مقدس آوردی و زبانم را به حمدو ثنای خود آشنا ساختی و باطنم را به دوستی خود آشنا کردی و علاقه ام را به چهارده معصومت افزون کردی زبانم را به ذکر و دعا به در گاهت آشنا نمودی و مرا در راهی که در پیش داشتم ثابت قدم گردانیدی و از اینکه به تو فیق نیکو کاری برگماردی و به کار ثواب و عمل صالح .. و پایداری نمودی شکر الله، تویی که از عطا و بخشش خود به خلق، پاداش و ... نمی‌خواهی و میدانم که اگر می‌خواستی عذابم کنی و به کیفر گناهان زشتم ... مقتضی عدل تو استحقاق داشتم و از اینکه از تمامی تقصیرات و لغزش هایم درگذشتی از رحمت بی منتهایت بود.‌ای امت مسلمان ایران به درگاه احدیت دست بلند کرده و از خدای بخواهید که از عمر ما کم کرده و به لحظه لحظه‌های عمر این خورشید تابان و این پیرجماران و رهبر عزیزمان امام خمینی بیفزاید و از خدا بخواهید که زیان را از دین ما رفع کند و بر دنیای ما مقررگرداند که زیان دنیا از بین رفتنی است و چندان مهم نیست، زیرا زیان آخرت طولانی و باقی است و خدا بخواهید که ضرر اخروی بر شما وارد نیاورد هرچند به دنیایتان ضرر و زیان فاحشی رسد و مالتان و خانواده تان همه از بین برود بازهم به شکر گزاری خدا مشغول شوید و خلاصه آخر کار را اهمیت دهید و زیان دنیا را به چیزی نشمارید و کاری که رضا و خشنودی خداست به هر کاری که هوای نفس و قهرو خشم خداست مقدم شمارید و برای رضای خدا و خلاف هوای نفس کوشید و همیشه در تعارض حق و باطل طرفدار حق و مخالف باطل باشید و بدانید که خدا از ضعیف‌ترین مرتبه ما را به عزت و قدرت میرساند و از خدا بخواهیم و بکوشیم که با یاری او قوه و قوت خود را به راه اطلاعت و بندگی و معرفتش صرف کنیم نه راه عصیان و ظلم به خلق خدا تا درنتیجه به پاداش نیک و سعادت و بهشت ابدی نائل شویم انشاء الله و از خدا طلب کنیم که با رحمت خود رفتار کند نه با عدل خود بدانید که هیچ دری جزء درگاه رحمت خدا بر روی خلق باز نیست و‌ای شما منافقین کور دل که دل امیر مومنان علی (ع.) را شکستید و یاران امام خمینی را از ما گرفتید شما ازاین بارسفر چیزی جزء خفت و خواری با خود حمل نمی‌کنید و بدانید که دل رنج کشیده مادران شهید داده و خواهران برادراز دست داده همیشه بر شما لعنت و نفرین خواهد فرستاد؛ و‌ای سالارشهیدان حسین بن علی (ع.) خیلی دوست داشتم که به زیارت قبرشش گوشه ات می‌آمدم و خاک کربلا را مرحم دردهایم می‌کردم، ولی پروردگار مرا به پیش خود فراخوانده و امیدوارم که زیارت دیدن خودت در آن دنیا نصیبم گردد.
مهدی جان (عج) چقدر دعا کردم که آن روی ماهت را ببینم و امیدوارم که آخرین لحظات عمرم آن رویت که نمی‌شود آن را به چیزی تشبیه کرد ببینم آقا جان شفیع و واسطه باش میان ما و خدا.... دوستان و آشنایان اتحاد و همبستگی خود را هرچه بیشتر کنید و به آیه واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا عمل کرده و بدانید که تنها راه سعادت است در جبهه‌ها هرچه بیشتر با حالت روحانی و عرفانی و معنوی شرکت کنید و هدف شهید شدن را کنار گذاشته و به نیت کشتن و در هم کوبیدن دشمن به پیش روید که در این میان اگر شهادت سراغتان آمد الحمدالله و اگر هم زنده و پیروز برگشتید بازهم الحمدالله.

در خاتمه پدر و مادر عزیزم اگر در امر حق اولاد و والدین کوتاهی کردم مرا ببخشید و از احسان نیکویی که شما عزیزان در حقم نمودید تشکر کرده و از خدا می‌خواهم که در مقابل زحمت و تربیت من به شما جزای خیر و صبر عطا بفرماید و با اکرام و احسانتان و اجر و توانتان بیفزاید و از زحمت‌هایی که در محافظتم در دوران کودکی کشیدید و تا به اینجا رسانیدید سپاسگزاری می‌کنم و بدانید که اگر شهادتم مورد قبول حق واقع شود حتماً اولین کسانی که شفاعت خواهم کرد شما‌ها خواهید بود و تا دلتان می‌خواهد برایم گریه کنید، زیرا گریه بر شهید شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح اوست و بدانید و خوشحال باشید که خمس فرزندانتان را در راه اسلام داده اید و برادران و خواهرانم را تشویق کرده که در این راه ثابت قدم باشند و از دعاگویی به جان امام خمینی و کمک به جبهه‌ها و عیادت از مجروحین کوتاهی نکنید و حتماً زیاد به بهشت زهرا (س) بروید و به یاد شب اول قبر و فشار و تاریکی داخل آن بیافتید؛ و برادران و خواهرانم از اینکه چند سال شما را اذیت کردم و حق برادری را خوب ادا نکردم شرمنده ام و مرا حلال کنید و از تمام دوستان و آشنایان که در حق شان بدی کردم حلالیت می‌طلبم و دعا کردن را از یاد نبرید و توبه را از یاد نبرید و مبادا زبانتان را به دروغ و غیبت عادت دهید و اگر کسی طلبی دارد بیاید و بگیرد و اگر از کسی طلبی دارم به خودش می‌بخشم و از جایی چیزی قبول نکنید.

۱۷ بهمن ۱۳۶۱ ساعت ۲ نیمه شب
پادگان دوکوهه


برچسب ها: شهادت شهید

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *