«واقعیات» را فدای «احتمالات» نکنیم/ سراب سیراب نمی‌کند/ ترامپ و دیپلماسی شوک

9:35 - 23 خرداد 1397
کد خبر: ۴۲۶۸۴۶
تضمین دانستن برخی قول‌های شفاهی مقامات آمریکایی [از جمله جان کری]در جریان مذاکرات هسته‌ای و تحمل تبعات ناشی از آن، محصول تکیه بر «ایده‌آل‌ها و احتمالات» و دوری از «گزاره‌های واقعی و مطلق» بوده است.
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «صلح مسلح» منتشر شده و در آن چنین آمده است:یکی از مفاهیم بسیار اساسی در حوزه امنیت و دفاع، مفهوم «بازدارندگی» است؛ به این معنا که یک کشور با کمترین هزینه، امنیت را تأمین کند و سازوکاری را برای برقراری آن بکار گیرد که هیچ‌گاه به مصیبت جنگ دچار نشود و حتی یک روز درگیری نظامی را تجربه نکند. این روش، معقول‌ترین شیوه برای تحقق این هدف در دنیا است و اگر کشوری بتواند بر اساس توان «خود بنیاد» داخلی، سلاح‌های دفاعی را به‌گونه‌ای مهیا و آماده کند که مهاجمین را از انجام حمله نظامی مأیوس و پشیمان سازد و درعین‌حال، جنس دفاع مدنظر به صورتی باشد که متجاوزین ضربات سنگین و دردناکی را متحمل شوند، احتمال تهاجم از سوی دشمنان خارجی به صفر نزدیک می‌شود. به‌بیان‌دیگر، برخورداری از تسلیحات مناسب و کافی، بخش حیاتی اقتدار دفاعی و یک ضرورت حتمی برای تضمین بازدارندگی هر کشوری است. از این منظر، صنعت دفاعی مستقل و خوداتکا مهم‌ترین شاخصه اقتدار ملی است و درواقع، استقلال و خودکفایی در صنعت دفاعی ضمن ایجاد امنیت و آرامش داخلی در کنار افزایش خودباوری ملی، دشمن را از هرگونه طمع‌ورزی، هجوم و تجاوز بازمی‌دارد.
 
«واقعیات» را فدای «احتمالات» نکنیم/ سراب سیراب نمی‌کند/ ترامپ و دیپلماسی شوک
 
خوشبختانه جمهوری اسلامی به مدد مدیریت‌های جهادی در صنایع دفاعی، نه‌تن‌ها به سطح بازدارندگی رسیده بلکه قله‌های پیشرفت در این حوزه حساس را نیز درنوردیده و بنا به فرمایش سکان‌دار انقلاب «امروز جوانان ما توانسته‌اند به قدرت موشکی اول منطقه تبدیل بشوند. دشمن می‌داند که اگر یکی بزند، ده تا می‌خورد. پس موشک، مایه امنیت و نقطه قوت است.» (۱۴ خرداد ۹۷) ازاین‌رو، شکر نعمت امنیت، در حراست از آن نهفته و کسانی که می‌گویند توان موشکی «چه فایده‌ای دارد؟» در حقیقت، کفران نعمت می‌کنند و به‌طور حتم، خارج از سه ضلع مثلث «حماقت»، «خیانت» و «نفوذ» نیستند. از طرفی، دشمنانی که طرف حساب جمهوری اسلامی هستند، زبان اقتدار و ایستادگی را می‌فهمند و لبخند بدون پشتوانه قدرت داخلی ازنظر آن‌ها به مفهوم نشان دادن چراغ سبز ذلت، وادادگی و تسلیم است. صحت این گزاره به تجربه و به‌کرات به اثبات رسیده که تجربه لیبی، یکی از نمونه‌های عبرت‌آموز آن است. قذافی برای اصلاح نگاه غرب، توان موشکی و هسته‌ای خود را واگذار کرد و مدتی بعد، با حمله نظامی همان کشور‌های غربی مورد اعتمادش، از عرصه سیاسی جهان محو شد. بنابراین، اگر حریفان معاند و بدخواهان بین‌المللی نتوانسته‌اند گزندی به این آب‌وخاک برسانند، به این دلیل بوده که بار‌ها عواقب سنگین آن را مرور کرده و منصرف شده‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که پاسخ جمهوری اسلامی، کوبنده سخت و پشیمان کننده خواهد بود.
 
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «سراب سیراب نمی‌کند» منشتر شده و در آن آمده است:اردوگاه دروغ پس از آشکار شدن خسارت‌های اعتماد یکطرفه به غرب، به هر دستاویزی چنگ می‌اندازد تا واقعیت ملموس در زندگی مردم را پنهان سازد. عکس مذاکرات گروه هفت را که سران ۶ کشور روبه روی ترامپ ایستاده‌اند، بزرگ‌نمایی می‌کنند و می‌گویند «دیدید! بین آمریکا و اروپا شکاف افتاد؛ این هم عایدی برجام»! و توضیح نمی‌دهند که مگر آن‌ها قبل از برجام اختلاف نداشته‌اند یا اختلاف و دعوای آن‌ها بر سر برجام است؟ اختلاف سیاسی و تجاری دیرپای آن‌ها چه دخلی به ایران دارد؟ یعنی با این شکاف، تحریم‌ها لغو می‌شود؟ شرکت‌های اروپایی برمی گردند؟ یا لااقل، قطعنامه‌ای علیه آمریکا به شورای امنیت می‌برند؟!
 
«واقعیات» را فدای «احتمالات» نکنیم/ سراب سیراب نمی‌کند/ ترامپ و دیپلماسی شوک
 
همین‌ها، با برجسته کردن مذاکرات کره شمالی و آمریکا که نتایج عملی و سرانجام آن در هاله‌ای از ابهام است، می‌کوشند به منطق مرده اعتماد به آمریکا تنفس مصنوعی بدهند. کره شمالی و آمریکا تا به حال چند بار توافق کرده و هر بار زیرش زده‌اند. اما غربگرایان باید پاسخ دهند آیا ادعای آمریکا درباره دادن تضمین امنیتی به کره، مفید‌تر از «معاهده نظامی» است که تونی بلر نخست‌وزیر انگلیس با قذافی امضا کرد تا در صورت وقوع هر نوع حمله‌ای از لیبی دفاع کند، اما انگلیس، پیشگام حمله به لیبی بود؟! البته سخنگوی دولت به درستی گفت: «کره شمالی با چه کسی می‌خواهد مذاکره کند؟ آیا این فردی که در هواپیما با یک توییت، نشست سران گروه هفت را دچار اخلال می‌کند، قابل اعتماد است؟ ارزش وقت بیشتر از صحبت کردن با شخصی مانند ترامپ است».استخوان گیر کرده در گلوی آمریکا، ایران است نه کره شمالی. طبق گزارش‌های متعدد محافل غربی، ایران هجدهمین قدرت اقتصادی، هشتمین قدرت نظامی، سیزدهمین قدرت سیاسی دنیا و سرجمع، قدرتی است که توانسته ترمز آمریکا و اعوانش را در عراق و سوریه و لبنان و یمن بکشد و حتی روسیه منفعل در چند سال قبل را در سوریه پای کار آورد. نشریه آمریکن اینترست یک سال قبل از قول استراتژیست‌ها نوشت «ایران در سال ۲۰۱۷ در کنار آمریکا، چین، ژاپن، روسیه، آلمان و هند، هفتمین قدرت بزرگ دنیاست». طی دهه اخیر، بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول، اقتصاد ایران را هفدهمین یا هجدهمین اقتصاد بزرگ دنیا ارزیابی کرده‌اند. همچنین در نظرسنجی از ۲۱ هزار نفر از سیاستمداران، مدیران و نخبگان آمریکایی که هرسال توسط US News انجام می‌شود، جمهوری اسلامی ایران در رتبه ۱۳ قدرتمندترین کشور‌ها قرار گرفت. مراکز معتبر بین‌المللی، سرعت رشد علمی ایران را ۱۳ برابر متوسط جهانی اعلام کرده‌اند و مقامات رژیم صهیونیستی می‌گویند ایران پس از انقلاب ۱۹۷۹، بیست برابر سرعت اسرائیل، رشد فنی و علمی داشته است.
 
روزنامه وطن امروز هم در یادداشت امروز خود با عنوان «واقعیات» را فدای «احتمالات» نکنیم چنین نوشته است:یکی از مباحث مهمی که در علوم مختلف شناختی و عملی مورد توجه قرار گرفته است، مرزبندی میان «ایده‌آل‌گرایی» و «واقعیت» است. در صورتی که این مرزبندی بخوبی شکل نگیرد، شاهد خلط این دو و شکل گیری یک خروجی رفتاری «نامطلوب» در سیستم خواهیم بود. این قاعده درباره «برجام» نیز صادق است. آنچه در این معادله باید حرف اول و آخر را بزند «عینیات» و «واقعیات» است نه «احتمالات» و «ایده‌آل‌ها»! تضمین دانستن برخی قول‌های شفاهی مقامات آمریکایی [از جمله جان کری]در جریان مذاکرات هسته‌ای و تحمل تبعات ناشی از آن، محصول تکیه بر «ایده‌آل‌ها و احتمالات» و دوری از «گزاره‌های واقعی و مطلق» بوده است.
 
«واقعیات» را فدای «احتمالات» نکنیم/ سراب سیراب نمی‌کند/ ترامپ و دیپلماسی شوک
 
در چنین شرایطی، انتظار می‌رود مقامات دستگاه اجرایی و دیپلماسی، لااقل خطا‌های قبلی را درباره برجام تکرار نکنند! با این حال اظهارات اخیر رئیس‌جمهور محترم نشان می‌دهد هنوز نگاه ایشان نسبت به تحولات بین‌المللی و بویژه رفتار دولت آمریکا- بویژه دموکرات‌ها- کاریکاتوری است و اصلاح نشده. در نهایت اینکه اظهارات نانسی پلوسی قاعدتا باید حجت را بر مقامات دستگاه اجرایی و دیپلماسی کشورمان تمام کرده باشد. امثال جان کری، وزیر پیشین خارجه آمریکا که اتفاقا خود یکی از اصلی‌ترین مصادیق عهدشکنی آمریکا در قبال برجام محسوب می‌شود، نه‌تن‌ها نمی‌توانند پیام‌آور «تغییر رفتار برجامی آمریکا» باشند، بلکه باید نسبت به قول و وعده آن‌ها مبنی بر «تاثیر شگرف انتخابات کنگره بر وضعیت سیاسی ترامپ و برجام» با تردید کامل نگریست. نباید فراموش کرد دموکرات‌های آمریکا امتحان خود را در جریان اجرایی شدن توافق هسته‌ای به روشنی پس داده‌اند! آقایان وتو نکردن «آیسا» از سوی اوباما را فراموش کرده‌اند؛ اوباما که جمهوری‌خواه نبود!
 
در یادداشت امروز روزنامه شرق هم چنین آمده است:رهبر کره‌شمالی در شرایطی که این کشور یک قدرت هسته‌ای شده، خواهان گفت‌وگو با آمریکا شده است. وضعیت جدید پیونگ‌یانگ نوعی برابری استراتژیک از نظر دستیابی به «موشک بالستیک قاره‌پیما» است که می‌تواند آمریکا را هدف قرار دهد. این‌گونه کیم می‌تواند افکار عمومی را قانع کند که از نظر کمی و کیفی، به نوعی «تعادل استراتژیک» با آمریکا رسیده است. از این لحاظ، باید گفت: رهبر کره‌شمالی از ابزار هسته‌ای نه به‌عنوان ابزاری برای جنگ با آمریکا، بلکه با هدف ایجاد و جلب همکاری با این کشور استفاده می‌کند.
 
«واقعیات» را فدای «احتمالات» نکنیم/ سراب سیراب نمی‌کند/ ترامپ و دیپلماسی شوک
پیونگ‌یانگ با حل مسئله هسته‌ای خود به شکل فعلی، دنبال سه هدف عمده است؛ نخست، بهبود روابط با چین، کره‌جنوبی و آمریکا. دوم، دستیابی به همکاری و کمک‌های اقتصادی که نیاز مبرم کشور است؛ به‌ویژه که تجربه فروپاشی اقتصادی دهه ۱۹۹۰ را دارد و سوم، رفع تحریم‌های دوجانبه و چندجانبه موجود. همه این اهداف با رسیدن به یک توافق همه‌جانبه با آمریکا در روند گفت‌وگو‌های دوجانبه محقق می‌شود. اکنون رهبر کره‌شمالی ترامپ را یک تهدید واقعی و هم‌زمان یک راه‌حل برای خروج از بن‌بست اقتصادی می‌بیند؛ یعنی در معادلات خود، نگاهی استراتژیک به آمریکا دارد. از این نظر، شاید بتوان گفت: پیونگ‌یانگ گسترش روابط با آمریکا در شرایط فعلی را حتی مهم‌تر از روابط با چین، روسیه و کره‌جنوبی در نظر می‌گیرد. تجربه ویتنام نیز نشان می‌دهد که با وجود سال‌ها جنگ با آمریکا، هانوی اکنون از طریق همکاری با واشنگتن به توسعه و رشد اقتصادی بیشتری رسیده است تا از گسترش روابط با چین و روسیه. به هرحال، هدف واقعی نشست سران آمریکا و کره‌شمالی در این مرحله، بیشتر دستیابی به توافقی حداقلی مبتنی بر اصول با هدف آگاهی از نیات صادقانه، اعتمادسازی متقابل و ارزیابی ظرفیت‌های یکدیگر بوده تا دستیابی به نتایج فوری، اهداف و انتظارات واقعی مبتنی بر نیاز‌های استراتژیک دو کشور که در بالا اشاره شد.
 
در نهایت باید گفت: ترامپ در گفت‌وگوی مطبوعاتی بعد از نشست سران دو کشور، اعلام کرد تمایل زیادی به اجرای چنین مدل به‌اصطلاح موفقیت‌آمیزی درباره ایران دارد. البته او ایران و کره‌شمالی را دو مدل متفاوت ارزیابی کرد و بیان کرد مسئله اصلی ایران، نفود به منطقه مدیترانه است. فرصت ترامپ در گفت‌وگو با کره‌شمالی این است که متحدان کره‌شمالی؛ یعنی چین و روسیه، خواهان غیراتمی‌شدن شبه‌جزیره کره هستند و از این نظر از نتایج مثبت این گفت‌وگو خوشحال‌اند؛ اما درباره ایران، متحدان منطقه‌ای آمریکا؛ یعنی سعودی‌ها و نتانیاهو، پشت پرده فشار سیاسی-اقتصادی آمریکا به ایران هستند؛ بنابراین پیگیری یک سیاست مستقل از سوی ترامپ بدون درنظرگرفتن خواسته‌های آنها، کمتر متصور است. فراتر از این، چالش اصلی ترامپ در یک توافق بزرگ با ایران، این است که او می‌خواهد دیدگاه حداکثرگرایانه خود را به ایران تحمیل کند. این ویژگی، با اصول یک توافق بزرگ؛ یعنی وجود «نیاز‌های متقابل استراتژیک» و «نیات و اهداف صادقانه» در تضاد است؛ اما هیچ‌کدام از این دو ویژگی در شرایط فعلی بین ایران و آمریکا، به‌ویژه با خروج ترامپ از برجام و فشار بر بقیه اعضای باقی‌مانده در برجام به‌ویژه تردید‌های اروپا، وجود ندارد.
 
روزنامه اعتماد نیز در یادداشت امروز خود نوشت:ملاقات رییس‌جمهور امریکا و رهبر کره شمالی مدتی است که توجه جهانی را به‌خود جلب کرده است. پیش‌بینی‌های بسیار زیادی در مورد این مذاکرات صورت گرفت. پس از این نیز دونالد ترامپ، رییس‌جمهور امریکا بسیار به آن افتخار کرده و سعی خواهد کرد که آن را به عنوان یک دستاورد بزرگ معرفی کند.
 
«واقعیات» را فدای «احتمالات» نکنیم/ سراب سیراب نمی‌کند/ ترامپ و دیپلماسی شوک
 
روشن است که ترامپ نیاز به این توافق داشته و در بیشتر موارد مجبور شده است از خواسته‌های اولیه خود چشم پوشی کند یا آن‌ها را در ابهام نگه دارد. اگر دونالد ترامپ به روش معمول خود مدعی پیروزی در این مذاکرات شود موجب تعجب خواهد شد. برعکس ترامپ، باید یک نمره مثبت به طرف کره‌ای داد که بدون جنجال یا ایجاد حاشیه با قاطعیت خوبی وارد مذاکرات شد و تحت تاثیر تبلیغات و صحنه‌سازی‌های امریکا و شخص ترامپ قرار نگرفت و با وجود برداشت‌های اشتباه خیلی از مفسران به‌صورت کاملا حرفه‌ای توانست چنین مذاکره‌ای را در قدم اول و تا این مرحله به سود خود انجام داد. اما اگر من بخواهم توصیه‌ای به طرف کره‌ای بکنم حتما به دو مورد اشاره خواهم کرد؛ اول اینکه امریکا ممکن است بازنده متن باشد ولی الزاما نمی‌توان گفت: در نهایت و در فرامتن هم بازنده خواهد بود. اصولا روش امریکا این است که متنی را به نتیجه رسانده و پس از پایان مذاکرات با انجام اقداماتی و تحمیل تفسیر و تاویل‌های یکجانبه و خودسرانه سعی می‌کند نتیجه نهایی را به سود خود تغییر دهد. کره باید مراقب این روش امریکا باشد. دومین توصیه این است که در یک نگاه سطحی و با احتیاط می‌توان گفت که نفع کره شمالی بیشتر در اجرای تعهدات مندرج در این بیانیه به ترتیبی است که در بیانیه نوشته شده است. امریکا ممکن است ابتدا به‌سدنبال اجرای بند‌هایی در آغاز کار باشد که به نفع اوست و در نهایت می‌تواند از اجرای تعهداتی که به نفع کره است شانه خالی کند.
 
روزنامه خراسان همچنین در یادداشت امروز خود نوشت:جسم زخم خورده اش سال هاست که مهمان بستر است، دست چپش از آرنج قطع شده، بینایی ظاهری هر دو چشم «خدابینش» از دست رفته، قطع نخاع توان حرکت و راه رفتن را از او گرفته است، لب و دهان و دندان هایش همچنان نشان زخم ترکش را دارد، خس خس سینه و صدای خش دارش هنوز از اثر شیمیایی شدن آن سال‌ها حکایت‌ها دارد. سیدعلی اصغر صائمی این روز‌ها حوالی ۴۰ کیلومتری پایتخت زیرسقفی با همسر و فرزندانش زندگی می‌کند، آثار «بندگی» و «رضایت» در چهره و کلام دلنشین و بی ریایش موج می‌زند. این جانباز سرفراز و دلاورمرد روز‌های حماسه و خون در پاسخ به سوال شب گذشته گزارشگر برنامه «بدون تعارف» خبر ۲۰:۳۰ که از او می‌پرسد، شما همیشه همین طور به صورت خوابیده هستید بی معطلی پاسخی می‌دهد سرشار از شور و شوق و معرفت و بصیرت و چنین بر زبان می‌راند و می‌گوید: «خوابیده نیستیم ما همیشه بیدار و آماده ایم».
 
«واقعیات» را فدای «احتمالات» نکنیم/ سراب سیراب نمی‌کند/ ترامپ و دیپلماسی شوک
 
هزار و یک واقعیت پنهان و آشکار دیگر در وادی عشق و ایثار و جوانمردی و جانبازی و آزادگی رزمندگان و دلاورمردان ایران وجود دارد که قلم و بیان از نگارش و وصف آن قاصر است. قاصر از بیان بزرگی‌های کسانی مثل سیدعلی اصغر که خود را همچنان «سرباز کوچک» ایران و انقلاب و اسلام می‌دانند و می‌گویند «هنوز رزمنده ایم» و اگر خطری دین و میهن را تهدید کند همین باقی مانده جسم خود را تقدیم می‌کنیم تا «سپر» و «کیسه شن» شود برای دفاع از قرآن و ایران. بزرگ مردانی که گرچه در بستر هستند، اما «خواب» نیستند بلکه همچنان بیدار و آماده اند غیورمردان و دیگر خواهانی که تنها خواسته شان از مسئولان خدمت به مردم است. چه صادقانه این کلمات را صائمی قهرمان بر زبان می‌راند و می‌گفت: بزرگ‌ترین نعمت و سعادت برای مسئولان خدمت به مردم است و مراقب باشند میز و صندلی هایشان فریب شان ندهد. همه رزمندگان و جانبازان از جمله سیدعلی اصغر، مجاهد و ایثارگر اصلی را همسران فرشته خو و وفادار و فرزندان خود می‌دانند که این چنین سال‌ها جسم‌های تکه تکه و زخم خورده ایشان را در کنار خود دارند، در کنار که نه بلکه این یادگاران ارزشمند و الگو‌های ایثار و جوانمردی را مثل «گل» بر سر و سینه خود نگاه می‌دارند و نفس به نفس هایشان بسته اند، خداوند عزت همه جانبازان و ایثارگران و خانواده‌های گران قدرشان را تا سیراب شدن از حوض کوثر به دست امیرمومنان و فاطمه زهرا مستدام بدارد.
 
یادداشت امروز روزنامه ایران نیز به دیدار روسای جمهور آمریکا و کره شمالی اشاره کرده است و نوشته:تفسیر‌های مختلفی درباره علل، زمینه‌ها و پیامد‌های دیدار ترامپ و کیم وجود دارد. انجام چنین دیداری تابعی از ضرورت‌های موازنه قدرت منطقه‌ای است. مؤلفه‌های ساختاری نظام بین‌الملل نیز نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری این دیدار داشته است. اگر چین و روسیه مخالف توافق در حال ظهور بودند، طبعاً روند شکل‌گیری مذاکرات و موضوعات مندرج در آن با تغییراتی همراه می‌شد. روند موجود بیانگر آن است که الگو‌های کنش سیاسی کشور‌های منطقه‌ای و قدرت‌های بزرگ در حال تغییر است.
 
«واقعیات» را فدای «احتمالات» نکنیم/ سراب سیراب نمی‌کند/ ترامپ و دیپلماسی شوک
 
هم‌اکنون تابوی مصالحه کیم در برابر امریکا و فشار‌های سیاست بین‌الملل تا حدی خدشه‌دار شده است. اگر کیم بتواند از طریق مصالحه و خلع سلاح هسته‌ای اهداف سیاسی و اقتصادی خود را در راستای «عادی سازی روابط با سیاست جهانی» و «غیر امنیتی‌سازی کره شمالی» فراهم آورد، نتایج مثبتی برای امنیت منطقه‌ای خواهد بود. در حالی که الگوی مبتنی بر سیاست قدرت دونالد ترامپ چالش‌های بیشتری را برای آینده سیاسی منطقه ایجاد خواهد کرد.گذار از بحران از طریق «دیپلماسی قله‌ای» ممکن است با برگشت‌پذیری همراه شود در روند دیپلماسی قله‌ای، رهبران سیاسی مسئولیت مذاکرات را عهده‌دار می‌شوند اگرچه کره شمالی اهداف و مراحل متفاوتی را آزموده، اما نیل به موفقیت در راستای اهداف تعیین شده، اصلی‌ترین داور سرنوشت کره شمالی خواهد بود. واقعیت آن است که جنگ سرد هیچ‌گاه تداوم تاریخی نخواهد داشت. هم‌اکنون کره شمالی و امریکا از وضعیت جنگ سرد، وارد مرحله «صلح سرد» شده‌اند. صلح سرد نیازمند دستاورد‌های دیپلماتیک است. دستاورد دیپلماتیک باید ملموس باشد.
اگر تحریم‌های امریکا و شورای امنیت علیه کره شمالی ادامه پیدا کند، در آن شرایط امکان بازگشت جنگ سرد وجود خواهد داشت. هرگاه روند‌های بحرانی در شرایط بازگشت و اعاده قرار گیرند، در آن مرحله امکان تصاعد بحران وجود خواهد داشت. در مذاکره ۱۲ ژوئن ۲۰۱۸ نه تحریم‌ها برداشته شد و نه خلع سلاح هسته‌ای کره انجام گرفت.
 
روزنامه صبح نو نیز در یادداشت امروز خود نوشت:قدرت بازدارنده‌ای که امروز جمهوری اسلامی ایران به آن دست یافته است، چون مبتنی بر ابتکار و خلاقیت جوانان مؤمن و دلسوز کشور بوده، سرمایه‌ای ارزشمند است که دشمن به‌شدت از آن واهمه دارد. این‌که رییس‌جمهوری پرهیاهو و عهد شکن آمریکا در اکثر مصاحبه‌های خبری‌اش نامی از ایران می‌برد و آن را از قلم نمی‌اندازد، نشأت گرفته از همین قدرت تحصیل‌شده ایران است. اقتداری که دشمن به هیچ‌وجه مایل نیست جمهوری اسلامی آن را داشته باشد و تمام تلاشش را انجام می‌دهد که در این مسیر ارزشمند خلل ایجاد کند. شلوغی‌های تبلیغاتی و چهره فاتح به خود گرفتن این روز‌های دشمنان قسم‌خورده کشور نشان از روی دیگر سکه دارد که پشت آن چهره‌های رنگ‌پریده‌شان را از ترس اقتدار روز افزون و معنوی ایران بپوشانند. حالا تکلیف آن است که با همه تلاش‌مان، با همه سرمایه نیروی انسانی‌مان و همه خلاقیت‌های هدفمندمان در راه افزایش این قدرت بازدارنده قدم برداریم. زیرا هر چه این قدرت بالاتر رود، دشمن کمتر به فکر خطا می‌افتد و چنانچه با حماقت خود عملی انجام دهد و به ایران متعرض شود با واکنش سخت و ضربه‌ای محکم مواجه خواهد شد. همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب در بیانات‌شان در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) فرمودند: «دوران «بزن و در رو» به جمهوری اسلامی دیگر گذشته است، این‌که بیا و بزن و در رو، این جوری نیست اگر زدند پایشان گیر می‌افتد؛ شروع ممکن است با آن‌ها باشد، اما تمام کردن دیگر با آن‌ها نیست و در اختیار آن‌ها نیست. این همان قدرتی است که دشمن از آن بیمناک است.»
 
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *