سوءاستفاده از جسد نوزاد برای گرفتن دیه با ایجاد تصادف ساختگی/ اعتراف زن وفادار به مورد تجاوز قرار گرفتن توسط مرد همسایه/ رهایی دختر قبل از آزار و اذیت توسط پسر جوان

19:30 - 09 ارديبهشت 1397
کد خبر: ۴۱۵۹۱۶
در بسته اخبار حوادث امشب مطالب متنوعی سوءاستفاده از جسد نوزاد برای گرفتن دیه با ایجاد تصادف ساختگی، اعتراف زن وفادار به مورد تجاوز قرار گرفتن توسط مرد همسایه و رهایی دختر قبل از آزار و اذیت توسط پسر جوان می خوانیم.

سوءاستفاده از جسد نوزاد برای گرفتن دیه با ایجاد تصادف ساختگی/ اعتراف زن وفادار به مورد تجاوز قرار گرفتن توسط مرد همسایه/ رهایی دختر قبل از آزار و اذیت توسط پسر جوانبه گزارش گروه فضای مجازی ،  در بسته اخبار حوادث امشب مطالب متنوعی سوءاستفاده از جسد نوزاد برای گرفتن دیه با ایجاد تصادف ساختگی، اعتراف زن وفادار به مورد تجاوز قرار گرفتن توسط مرد همسایه و رهایی دختر قبل از آزار و اذیت توسط پسر جوان می خوانیم.

 

سوءاستفاده از جسد نوزاد برای گرفتن دیه با ایجاد تصادف ساختگی

روزنامه همشهری نوشت: زن و شوهری بعد از مرگ فرزند ۲۵ روزه‌شان یک تصادف ساختگی ایجاد و تلاش کردند از بیمه دیه بگیرند اما در عملی کردن این نقشه ناکام ماندند.

این حادثه در شهرستان مانه و سملقان در استان خراسان شمالی اتفاق افتاد.

سرهنگ علیحسین رختیانی، فرمانده انتظامی این شهرستان درباره آنچه رخ داده گفت: صبح سه‌شنبه یک فقره سانحه خروج از جاده یک دستگاه خودرو پراید در محور راز به آشخانه به پلیس گزارش شد.

مأموران با حضور در صحنه مشاهده کردند زن و مردی که حادثه خودروی آنان گزارش شده ادعا دارند نوزاد 25روزه‌شان در حادثه جان خود را از دست داده است. وی ادامه داد: مأموران به این سانحه مشکوک شدند و با بررسی‌های بیشتر، مشخص شد نوزاد شب گذشته جان باخته است و پدر و مادر برای دریافت دیه، فرزند خود را طعمه حادثه ساختگی کرده‌اند.

در ادامه این زوج اعتراف کردند که این کودک روز قبل بر اثر بیماری فوت شده است و قصدشان از این اقدام دریافت دیه از بیمه بود. به گفته فرمانده انتظامی مانه و سملقان متهمان بعد از تکمیل تحقیقات برای انجام مراحل قانونی تحویل مراجع قضایی شدند.

 

عروس زاهدانی هم‌دست مردی بود که با اسیدپاشی، شوهر او را کشت

روزنامه ایران نوشت: جزییات تازه ای از مرگ داماد زاهدانی بر اثر اسیدپاشی، فاش شد.

 این حادثه نیمه شب پنجشنبه در خانه‌ای واقع در یکی از محلات زاهدان رخ داد. با اعلام موضوع به پلیس مأموران راهی محل حادثه شدند و دریافتند زوج جوان در خواب هدف اسید پاشی قرار گرفته‌اند.معاون دادستان مرکز سیستان و بلوچستان در این باره گفت: در این حادثه که حوالی ساعت سه بامداد رخ داده فردی وارد خانه این زوج که تازه ازدواج کرده بودند شده و مرد جوان را هدف اصلی اسیدپاشی قرار داده البته چند لکه اسید نیز روی پاهای زن ریخته شده بود.

صفرزاده با بیان اینکه مرد جوان بر اثر شدت سوختگی صورت و بدن جمعه شب در بیمارستان جان باخت گفت: پس از بررسی‌های تخصصی مشخص شد فرد اسیدپاش قبلاً خواستگار زن مقتول بوده است و قبل از ازدواج نیز زن جوان را تهدید به انجام چنین کاری کرده است.

معاون دادستان مرکز سیستان و بلوچستان با اشاره به اینکه زن جوان پس از ازدواج نیز با فرد اسیدپاش در ارتباط بوده است، گفت: طبق تحقیقات انجام شده مشخص شد زن جوان در این حادثه با فرد اسیدپاش همکاری داشته و ورود این فرد در نیمه شب به خانه این زوج جوان با هماهنگی زن مقتول انجام شده است.

بدین ترتیب فرد اسیدپاش شناسایی و دستگیر شد و پس از اطمینان از همدستی تازه عروس با متهم دستور دستگیری این زن جوان نیز صادر شد و هم‌اکنون هر دو متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در بازداشت به سر می‌برند.

 

زورگیری در پراید در پوشش مسافرکش‌

تسنیم نوشت: سه مرد جوان که در پوشش مسافرکش اقدام به سوار کردن مسافر و زورگیری از آنها می‌کردند، بازداشت شدند.

سه مرد جوان که با یک پراید در پوشش مسافرکِش با تهدید چاقو و ضرب و شتم مسافران اقدام به زورگیری و سرقت اموال آنها می‌کردند، بازداشت شدند.

این سه نفر از مدتی قبل با خودروی پراید در سطح شهر تهران مسافران را سوار کرده و در فرصت و زمان مناسب اقدام به سرقت اموال آنها می‌کردند.

تاکنون چهار نفر در این رابطه شکایت خود را به ثبت رسانده همچنین متهمان با دستور قاضی رضوانی؛ شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران بازداشت شده و تحقیقات برای شناسایی سایر جرائم احتمالی این متهمان ادامه دارد.

 

چطور باید برای شوهری که دوستش داشتم، ماجرای آزار جنسی توسط مرد همسایه را تعریف می‌کردم؟

 روزنامه خراسان نوشت: زن 28 ساله در حالی که دستانش از شدت اضطراب می‌لرزید و تردید در افشای یک راز عجیب سراسر وجودش را فرا گرفته بود ناگهان بغض وحشتناک 20 ساله‌اش ترکید و در میان های‌های گریه حرف‌هایش را با کارشناس و مددکار اجتماعی کلانتری مشهد در میان نهاد.

او گفت: سال‌ها قبل زمانی که هشت سال بیشتر نداشتم پدرم به خاطر جرمی که مرتکب شده بود به حکم قانون روانه زندان شد. از آن روز به بعد مادرم مجبور بود برای تامین هزینه‌های زندگی در بیرون از منزل کار کند. آن زمان وقتی از مدرسه به خانه باز می‌گشتم تنها در خانه می‌ماندم و هیچ هم‌بازی نداشتم به همین دلیل مادرم از تنهایی من احساس نگرانی می‌کرد و برای آن که خیالش از طرف من راحت شود مرا به یکی از دوستانش می سپرد که مدت کوتاهی بود با او و همسرش آشنایی داشت. وقتی مادرم سر کار می‌رفت مرا نیز راهی منزل آن زوج جوان می‌کرد که در همسایگی ما سکونت داشتند اما بدبختی و تباهی روزگار من از آن جایی آغاز شد که شوهر آن زن مردی هوسران بود و به دور از چشم همسرش مرا مورد آزار و اذیت قرار می‌داد.

او برای آن که کارهای کثیفش لو نرود مرا با تهدیدهای مختلف مانند بریدن گوش به شدت می‌ترساند تا چیزی به مادرم نگویم. از سوی دیگر روح و روانم به شدت آسیب دیده بود به طوری که وقتی در خانه با او تنها می‌شدم همه بدنم به لرزه می‌افتاد و از شدت ترس زبانم بند می‌آمد با وجود این نه تنها این راز را در سینه‌ام پنهان کردم بلکه از یادآوری آن نیز وحشت وجودم را فرامی‌گرفت و من هیچ‌گاه درباره این حوادث تلخ با کسی سخن نگفتم.

سال ها از این ماجرا گذشت و با آزادی پدرم از زندان از آن محله نقل مکان کردیم اما ترس از جنس مخالف هیچ وقت مرا رها نمی‌کرد تا این که «پرویز» به خواستگاری‌ام آمد. او جوانی با اخلاق، با وقار و زحمت‌کش بود. با آن که در دو راهی تردید برای ازدواج قرار داشتم اما با اصرارهای خانواده‌ام درحالی تصمیم به ازدواج با پرویز گرفتم که علاقه قلبی به او پیدا کرده بودم. اما صحنه‌های وحشت دوران کودکی رهایم نمی‌کرد و من از رفتارهای شخصی با همسرم دلهره داشتم تا جایی که رفتارهای نامتعارف من دیگر برای همسرم قابل تحمل نبود و همین موضوع به کشمکش‌های خانوادگی و درگیری و مشاجره انجامید.

این اختلافات در حالی شدت می‌گرفت و پایه‌های زندگی‌ام را می‌لرزاند که من هم‌چنان آن راز 20 ساله را در سینه‌ام پنهان کرده بودم اما وقتی همسرم دیگر از من ناامید شد و تقاضای طلاق داد تصمیم گرفتم با کمک مشاور کلانتری و مراجعه به روان‌پزشک از شر این راز هولناک برای همیشه راحت شوم و به زندگی عاشقانه با همسرم ادامه بدهم.

شایان ذکر است، پرویز بعد از شنیدن ماجرای تلخ همسرش، بلافاصله دادخواست طلاق را پس گرفت تا برای رهایی روحی همسرش از حادثه 20 سال قبل با کمک روان‌پزشک و مشاور اجتماعی در کنار او قرار گیرد.

 

معلم قلابی، صاحب مینی‌بوسی را که برای تفریح دانش‌آموزان کرایه کرده بود، با آب‌میوه مسموم کرد

روزنامه ایران نوشت: چندی پیش کشاورزانی که در منطقه قرچک ورامین در حال کار بودند با بدن نیمه جان مردی مواجه شدند. مرد میانسال به بیمارستان منتقل شد و پس‌از بهبودی در تحقیقات از سرقت خودروی مینی بوس خود خبر داد.

او گفت: مردی که حدوداً 45 ساله به نظر می‌رسید خودش را معلم تربیتی مدرسه راهنمایی معرفی کرد. او گفت قصد بردن دانش‌آموزان مدرسه‌شان را به سینما دارد. به این بهانه خودروی مینی بوس مرا کرایه کرد و بعد از توافق بر سر قیمت، او سوار ماشینم شد تا به مدرسه برویم. در راه از من خواست مقابل سوپرمارکتی توقف کنم تا برای بچه‌های مدرسه آبمیوه بخرد. بعد از دقایقی با یک پاکت آبمیوه آمد و به من تعارف کرد. من هم که تصورش را نمی‌کردم آبمیوه مسموم باشد آن را خوردم. بعد از آن بی‌هوش شدم و زمانی که به‌هوش آمدم خودم را داخل بیمارستان دیدم.

باتوجه به اینکه محل سرقت در تهران رخ داده بود کارآگاهان پایگاه چهارم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شده و در نخستین گام به چهره نگاری متهم پرداختند.در تحقیقات آنها به سارق سابقه‌داری به‌ نام سعید رسیدند.

زمانی که تصویر متهم 46 ساله به راننده مینی بوس نشان داده شد او، متهم را شناسایی کرد. بدین ترتیب تحقیقات برای دستگیری سعید ادامه یافت و مأموران با زیر نظر گرفتن مخفیگاه سعید در منطقه مشیریه او را دستگیر کردند.

سرهنگ کارآگاه فخرالدین افراسیابی، رئیس پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: خودروی سرقتی در مخفیگاه متهم پیدا شد و تحقیقات از وی ادامه دارد.

 

رهایی دختر قبل از آزار و اذیت توسط پسر جوان

تسنیم نوشت: شاهین پس از قطع رابطه با مهناز، سراغ خواهر مهناز رفته اما خواهر مهناز نیز پس از مدت کوتاهی رابطه‌اش با شاهین را قطع کرد تا اینکه ...

پسر جوان که دختر بیست و دو ساله‌ای را به خانه‌اش برده و قصد آزار و اذیت این دختر را داشت، بازداشت شد.

ماجرا از این قرار بود که متهم (شاهین) مدتی قبل با دختر جوانی به نام مهناز در فضای مجازی آشنا و دوست شده بود اما مهناز پس از مدتی با این پسر قطع رابطه کرد.

شاهین پس از قطع رابطه با مهناز، سراغ خواهر مهناز رفته اما خواهر مهناز نیز پس از مدت کوتاهی رابطه‌اش با شاهین را قطع کرد تا اینکه شاهین یک روز با تهدید و زور، خواهر مهناز را سوار بر خودرویش کرد و پس از بردن به خانه قصد آزار و اذیت وی را داشت اما مهناز با داد و فریاد همسایه‌ها را با خبر کرد و توانست از دست شاهین بگریزد.

پس از این ماجرا، خواهر مهناز با حضور در پلیس آگاهی و دادسرای امور جنایی تهران ثبت شکایت کرد که تیمی از مأموران اداره آگاهی با دستور قاضی رضوانی؛ بازپرس امور جنایی تهران برای بازداشت متهم دست به کار شده و موفق به دستگیری وی شدند.

تحقیقات از متهم این پرونده ادامه دارد.

مرد ۳ زنه جانش را بر سر ازدواج‌های متعددش گذاشت

روزنامه ایران نوشت: ساعت 7:34 سه‌شنبه 28 فروردین مأموران کلانتری 150 تهرانسر، مرگ مرموز مرد میانسالی را در یکی از بیمارستان‌های پایتخت به بازپرس کشیک قتل اعلام کردند.

به‌دنبال اعلام این خبر بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران به همراه تیم بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه شدند. یکی از شاهدان ماجرا که از دوستان مقتول بود در تحقیقات گفت: سیروس با همسر دومش، مهناز مشکل داشت. همسرش خودروی او را بدون اجازه برداشته بود و هر چه سیروس با او تماس می‌گرفت که خودرو را برگرداند او راضی نمی‌شد. تا اینکه روز حادثه یک نفر که نمی‌دانم چه کسی بود با سیروس تماس گرفت و به او آدرس محلی را که خودرواش پارک شده بود، داد. بلافاصله به محل مورد نظر رفتیم و خودروی سیروس را مقابل خانه‌ای دیدیم. سیروس با چاقو یکی از لاستیک‌ها را پنچر کرد. ما دو ساعتی داخل خودرو در کمین نشستیم تا اینکه همسر سیروس به همراه زن جوانی از خانه خارج شدند. سیروس به طرف آنها رفت و مهناز با دیدن او بلافاصله سوار خودرو شد و درها را قفل کرد.

در همین لحظه مهناز خودرو را روشن کرد و درحالی که سیروس جلوی خودرو ایستاده بود او حرکت کرد و سیروس را زیر گرفت. بعد هم فرار کرد، من سیروس را به بیمارستان رساندم اما فوت کرد.

درحالی که تحقیقات برای دستگیری زن میانسال به دستور بازپرس محسن مدیر روستا ادامه داشت، 5 اردیبهشت، مهناز به کلانتری 150 تهرانسر رفت و خود را معرفی کرد.

به‌دنبال این ماجرا زن جوان دستگیر و روز گذشته برای تحقیقات به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد.

درگیری به‌خاطر زن سوم
زن 50 ساله در تحقیقات گفت: من همسر دوم سیروس بودم، 15 سال قبل به عقد او درآمدم و یک پسر بزرگ هم دارم. 4 فروردین بود که از سیروس خواستم خودرواش را به من بدهد تا به مسافرت بروم. او قبول کرد اما گفت دو یا سه روزه برگردم، اما من پشیمان شدم.

همان روز داخل خودروی شوهرم، گوشی تلفن همراهش را پیدا کردم که آن را جا گذاشته بود. گوشی را که روشن کردم عکس و پیام‌های زنی را دیدم که متوجه شدم همسر سوم شوهرم است. شوکه شدم. فوراً به سیروس زنگ زدم و دعوایمان شد. از سر لجبازی عکس و پیام‌های آن زن را برای همسر اول سیروس هم فرستادم و آنها را هم به جان همدیگر انداختم.

مهناز ادامه داد: سر همین موضوع باهم اختلاف پیدا کردیم و روز حادثه با من تماس گرفت و گفت ساکم را که داخل خودرو است می‌خواهم. من به دروغ به او گفتم شهرستان هستم. او هم گفت شهرستان است و با این حرف خیالم راحت شد که تهران نیست، اما ساعتی بعد او را مقابل خانه دوستم دیدم که ناگهان سیروس به طرف ما آمد. چون خیلی عصبانی بود، ترسیدم و سریع درها را قفل کردیم. او شروع به داد و فریاد کرد و من برای اینکه بتوانم از دستش فرار کنم شروع به حرکت کردم که نمی‌دانم چه شد زیر خودرو رفت. قصد من کشتن نبود و زمانی که متوجه شدم سیروس فوت کرده است فوراً خودم را معرفی کردم.

بازپرس محسن مدیر روستا دستور بازداشت زن میانسال را صادر کرد. همچنین تحقیقات از شاهدان ماجرا و بررسی دوربین‌های مداربسته محل حادثه ادامه دارد.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *