از اقتصاد ایران در دوره پهلوی چه می‌دانید؟

12:26 - 21 بهمن 1396
کد خبر: ۳۹۵۵۱۹
نسل جوان ایرانی نیز که نه در دوره حکمرانی پهلوی زیسته، به مطالعه علاقه نشان نمی‌دهد و اطلاعات خود در مورد تاریخ ایران را صرفاً از مستندهای مسحورکننده و گوشی‌های تلفن همراه می‌گیرد، تصویر ارائه شده از سوی این رسانه‌ها را دریافت کرده و صحیح تلقی می‌کند.
ایران دهه ۵۰ به روایت اسنادبه گزارش گروه فضای مجازی ، حتماً تاکنون برخی سخنان عجیب و غریبی را که درباره رژیم گذشته و سیاست‌های اجتماعی و اقتصادی‌اش گفته و مقایسه‌هایی که با وضعیت فعلی می‌شود شنیده‌اید. اینکه «شاه هم آن‌قدر‌ها که می‌گویند بد نبود»، «در مقابل بیگانه هم می‌ایستاد» یا اینکه «در دوره شاه، ایران از نظر اقتصادی در منطقه یکه‌تاز بود و کشور‌های حاشیه خلیج فارس در مقابل ایران به حساب نمی‌آمدند»، «آن موقع رفاه بیشتر و بهتر بود» و سخنانی از این دست، بیشتر از گذشته در تاکسی‌ها و اتوبوس‌ها و در کف جامعه شنیده می‌شود. وضع اقتصادی کشور در چند سال اخیر و مشکلاتی، چون بیکاری، رکود، حقوق‌های نجومی، بی‌عدالتی، فساد و تبعیض و ... حتماً از دلایل نگاه این دست از ایرانیان به گذشته است؛ اما جریانی که دشمن در راستای تطهیر رژیم‌پهلوی در سال‌های گذشته آغاز کرده در این میان نقشی غیر قابل کتمان بازی کرده است.

آش «تطهیر پهلوی» از سوی دشمن آن‌قدر شور است که همین چندروز قبل نشریه آمریکایی فارین‌پالیسی در گزارشی در مورد عملکرد شبکه فارسی‌زبان «من‌وتو» با بیان اینکه «این شبکه با برنامه‌های خود تلاش می‌کند احساسات مثبت نسبت به سلطنت‌طلبی را برانگیزد و تصویر مورد نظر خود از ایران قبل از انقلاب را در ذهن مخاطبان حک کند و وانمود می‌کند که همه چیز در دوران پیش از انقلاب ایران عالی بود» می‌نویسد: «اما هیچ بحثی درباره سرکوب‌ها در آن دوران یا اختلاف شدید طبقاتی نشده و تصویری در این باره نمایش داده نمی‌شود.

سؤال اینجاست که اگر همه چیز تا این حد عالی بوده، اصلاً چرا نسل قبلی ایران، انقلاب‌کرده‌است؟

نسل جوان ایرانی نیز که نه در دوره حکمرانی پهلوی زیسته، به مطالعه علاقه نشان نمی‌دهد و اطلاعات خود در مورد تاریخ ایران را صرفاً از مستند‌های مسحورکننده و گوشی‌های تلفن همراه می‌گیرد، تصویر ارائه شده از سوی این رسانه‌ها را دریافت کرده و صحیح تلقی می‌کند.

در این میان کم‌کاری‌های ما در عرصه رسانه نیز به این امر دامن زده و بحران زا شده است. وگرنه در متون تاریخی و ادبیات ما پر است از اسناد و مدارکی که تاریخ معاصر ایران را روشن و واضح بیان می‌کند. خاطرات رجال و سردمداران و منصوبان حکومت پهلوی امروزه حتی آن‌ها که به زبان بیگانه بوده، ترجمه شده و در جامعه وجود دارد؛ بیان و قرائت این متون مسلماً برای نسل جوان راهگشاست.

با چنین نگاهی در این مجال، بریده کتاب‌هایی نه از تاریخ‌نویسان انقلابی، بلکه از کتب تاریخ‌دان‌های غیر ایرانی و کسانی که تفکرات آن‌ها نسبتی با جمهوری اسلامی ندارد ارائه می‌شود. این بریده کتاب‌ها تنها از دو کتاب و نوشته «یرواند آبراهامیان» و «جان فوران» اساتید دانشگاه‌های آمریکا و صرفاً درباره شرایط «اقتصادی» دوره گذشته برداشته شده‌اند.

ضعیف‌تر از سوریه؛ در مسیر توسعه

فرانس فیتزجرالد، نویسنده سرشناس آمریکایی، مشاهداتش در ایران را در سال ۱۳۵۳ در مقاله‌ای به نام «به شاه هرچه می‌خواهد بدهید» که در یکی از مجلات آمریکا چاپ شد، آورده است:

وضعیت ایران به طور کلی به مراتب بدتر از کشوری مانند سوریه است که نه نفت و نه ثبات سیاسی دارد. به این دلیل که شاه برای توسعه کشور هرگز تلاش جدی نکرده است... ثروت کشور بیشتر به سوی خودرو‌های شخصی و نه‌اتوبوس، کالا‌های مصرفی و نه بهداشت عمومی و به سوی حقوق سربازان و پلیس کشور و نه‌آمورگاران، سرازیر شده است. (کتاب تاریخ ایران مدرن نوشته یرواند آبراهامیان ترجمه محمد ابراهیم فتاحی صفحه ۲۵۷)

جعل اصطلاح «فرار مغزها» اولین بار برای ایران!

انقلاب سفید محمدرضا پهلوی و در پی آن رونق درآمد نفت به جای پاسخگویی به انتظارات عمومی، موجب افزایش نارضایتی‌های گسترده شد. درست است که اجرای برنامه‌های اجتماعی در بهبود وضعیت آموزشی و امکانات بهداشتی بسیار مؤثر بود، اما این نکته نیز صحت دارد که ایران پس از دو دهه یکی از بدترین کشور‌ها در بخش مرگ و میر کودکان و نسبت پزشک به بیمار در خاورمیانه بود. یکی از پایین‌ترین نرخ‌های آموزش عالی مربوط به این کشور بود. افزون بر این، ۶۸ درصد از جمعیت بزرگسال بی‌سواد بودند، ۶۰ درصد از کودکان نمی‌توانستند دوره دبستان را به صورت کامل طی کنند و تنها ۳۰ درصد از داوطلبان کنکور می‌توانستند وارد دانشگاه‌ها شوند.

در این میان شمار افراد متقاضی تحصیل در خارج از کشور رو به رشد بود. در دهه ۱۹۷۰/۱۳۵۰ شمار پزشکان ایرانی مستقر در نیویورک بیشتر از شهر‌های غیر از تهران بود. اصطلاح «فرار مغزها» نخستین بار برای ایران به کار
گرفته شد.

بدترین وضعیت در توزیع نابرابر درآمد

استراتژی رژیم سرازیر کردن ثروت نفتی به سوی نخبگان وابسته به دربار بود که بعد‌ها کارخانه‌ها، شرکت‌ها و واحد‌های کشت و صنعت متعددی را تأسیس کردند. ثروت به لحاظ نظری به صورت قطره‌ای به پایین جریان می‌یافت، اما‌در عمل در ایران همانند بسیاری از دیگر کشورها، همچنان به بالا چسبیده بود و مسیرش به رده‌های پایین‌تر نردبان اجتماعی روزبه روز کمتر می‌شد. ثروت، همانند یخ در آب گرم، در فرایند دست به دست شدن، ذوب می‌شد و نتیجه آن نیز چندان تعجب آور نبود. در دهه ۱۹۵۰/ ۱۳۳۰ ایران یکی از مشکلدارترین کشور‌های جهان سوم به لحاظ توزیع نابرابر درآمد‌ها بود؛ اما بنابر گزارش سازمان بین‌المللی کار در دهه ۱۹۷۰/۱۳۵۰ به یکی از بدترین کشور‌های جهان‌تبدیل شد. (کتاب تاریخ ایران مدرن نوشته یرواند آبراهامیان ترجمه محمدابراهیم فتاحی صفحه ۲۵۲)

چند درصد از روستا‌های ایران برق داشتند؟!

به‌رغم ایجاد مدرسه‌های روستایی توسط سپاه‌دانش، تنها ۱۵ درصد روستاییان در سال ۱۳۵۰ از تحصیلات ابتدایی برخوردار می‌شدند و در سال ۱۳۵۴، ۶۰ درصد مردان و ۹۰ درصد زنان روستایی بی‌سواد بودند. در سال‌های دهه ۱۳۵۰ ش، ۹۶ درصد روستا‌ها برق نداشتند. 

بدترین وضعیت در نسبت پزشک به بیمار در میان کشور‌های خاورمیانه

۶۴ درصد شهرنشینان در سال ۱۳۵۱-۱۳۵۲ دچار سوء تغذیه بودند (که ۲۵ درصد این‌ها وضع تغذیه‌شان بسیار بد بود) و این در مقایسه با ۴۲ درصد در روستاها، رقم بسیار بالایی است. آمار و ارقام بهداشتی نشان می‌دهد که بر تعداد تخت‌های بیمارستان، کلینیک‌ها، پزشک و پرستار افزوده شده، اما در سال ۱۳۵۶ ایران هنوز در خاورمیانه بدترین نسبت پزشک- بیمار، بالاترین نرخ مرگ و میر نوزادان و اطفال و پایین‌ترین نسبت تخت بیمارستان به جمعیت را دارا بوده است. 

چند در صد جمعیت شهرنشین ایران در دوره پهلوی در تنها یک اتاق زندگی می‌کرده‌اند؟!

در سال ۱۳۵۱، ۴۳.۶ درصد درآمد میانگین شهرنشین (..) به مصرف مواد غذایی رسیده، اجاره‌ها در فاصله ۱۳۵۴-۱۳۳۹ ش، ۱۵ برابر شده است؛ در فاصله ۱۳۵۳-۱۳۵۴ این هزینه‌ها ۲۰۰ درصد و در سال ۱۳۵۴- ۱۳۵۵، ۱۰۰ درصد افزایش داشته است. تعداد خانواده‌های شهرنشین که تنها در یک اتاق زندگی می‌کردند از ۳۶ درصد در ۱۳۴۶، به ۴۳ درصد در ۱۳۵۶ افزایش یافت. 

نظر مؤسسه آمریکایی هادسن در مورد اقتصاد ایران در دوره پهلوی

بنا به گزارش مؤسسه هادسُن یکی از مهم‌ترین اتاق‌های فکر که در تدوین و طراحی سیاست‌های کلان ایالات متحده که امروزه نیز همچنان نقش جدی و تأثیرگذار دارد در ۱۹۷۵ م/۱۳۵۴ ش، حتی اگر ایران به نرخ رشد پیش بینی شده حاصل از سیاست‌های اقتصادی حکومت پهلوی دست یابد، در سال ۱۹۸۵ م/۱۳۶۴ ش. «اقتصادش از اقتصاد هندوستان بهتر نخواهد بود و اگر از مکزیک عقب نباشد حداکثر به سطح آن کشور خواهد رسید.») Hudson Institute, Oil Money and the Ambitions of nations (paris, ۱۹۷۴). Halliday, Iran, ۱۶۸

وضعیت صنعت ایران در دوره پهلوی در مقایسه با دیگر کشور‌های جهان

سهم صنعت در تولید ناخالص ملی ۱۸ درصد بود و به مراتب از سهم خدمات (۳۵ درصد) و نفت (۳۵ درصد) در ۱۳۵۶-۱۳۵۷ ش. کمتر می‌شد و دیگر اینکه صادرات صنعتی غیرنفتی تنها ۲ تا ۳ درصد همه صادرات ایران در سال ۱۳۵۴ ش. تشکیل می‌داد که در مقایسه با کشور‌هایی مثل هندوستان (بیش از ۵۰ درصد)، سنگاپور (۶۰ درصد) و مکزیک (۳۳ درصد) بسیار ناچیز می‌نمود. (کتاب مقاومت شکننده نوشته جان فوران ترجمه تدین صفحه ۴۸۴)

سطح معیشت ایرانیان در دوره پهلوی نسبت به کشور‌های خاورمیانه به گزارش سازمان ملل متحد

سطح زندگی دهقانان ایرانی رضایتبخش نبود. به‌اعتقاد بسیاری از ناظران در اواخر سلطنت رضاشاه این وضع بدتر شد... رژیم غذایی در یک خانواده معمولی دهقانی به شرح زیر بود:
«صبحانه: نان و چای.
ناهار: نان و ماست.
شام: نان و ماست و چای»
کدی [تاریخدان آمریکایی و متخصص حوزه خاورمیانه]نتیجه می‌گیرد «دهقان غالباً گرسنگی می‌کشید.» سازمان ملل متحد در دهه ۱۹۵۰/ ۱۳۳۰ ش. برآوردی در این زمینه به عمل آورد و متوجه شد در ایران هر بزرگسال روزانه کمتر از ۱۸۰۰ کالری دریافت می‌کند که از تمامی مناطق فقیر نشین خاورمیانه کمتر و پایین‌تر بود.

منبع:صبح نو
 
 
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *