انسان چگونه میتواند به سعادت حقیقی دست یابد؟
عقل و دین با هم هماهنگی کامل دارند و به تعبیر روایات و آموزه های معارف ، عقل رسول باطنی و نبی رسول ظاهری است که در هماهنگی با هم بشر را هدایت می نمایند.
به گزارش گروه فضای مجازی ، انسان به عنوان موجودی متفکر صاحب قوهی عاقله است. قوهای که سبب برتری و امتیاز انسان نسبت به سایر موجودات است. حال با نزول وحی و ارسال رسولان تکلیف عقل بشر چه میشود؟ آیا بشر میتواند آموزههای وحیانی را بدون کمک پیامبران در یابد؟ آیا اساساً بشر برای سعادتمندی نیاز به وحی در کنار عقل خود دارد؟ این مجموعه سوالات و پرسشهایی از این دست به عنوان موضوع عقل و دین از جمله مباحث پر کاربرد و البته پر سوالی است که در طول تاریخ تفکر بشری همواره مورد توجه و البته نظریات گوناگون بوده است!
ارتباط عقل و دین
ارتباط عقل و دین
دربارهی ارتباط عقل و وحی و یا عقل و دین و یا اندیشه و ایمان نظریات مختلف وجود دارد. گروهی قائل به تئوری عقل حداکثری هستند در مقابل گروه دیگری که دین و ایمان حداکثری را میپذیرند. نظریهی میانه در این باره عقل انتقادی است که بررسی هر یک از این تئوریها و نیز قائلین آنها سبب میشود دربارهی حیطههای عقل و دین دیدگاه روشن تری پیدا نماییم!
عقل حداکثری!
برخی از اندیشمندان به ویژه در مغرب زمین قائل به تئوری عقل حداکثری هستند. در دیدگاه این افراد عقل و تفکر بشری در همهی عرصههای بینش و منش ما حکمفرماست و این عقل است که میتواند حتی تکلیف آموزههای و حیانی را نیز معلوم کند!
از جمله قائلین به این دیدگاه در میان اندیشمندان اسلامی محمد بن زکریای رازی است! رازی را بیشتر به عنوان یک دانشمند در حوزهی علم شیمی و کاشف الکل میشناسیم. امّا باید دانست که رازی از جمله کسانی است که در باب نبوّت و ارتباط عقل و دین قائل به تئوری عقل حداکثری است که در روزگار خویش توسط متفکران هم عصرش به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است.
از نظر این دیدگاه عقل میتواند ابزارهای سعادتمندی خویش را فراهم آورد و اساساً نیازی به ارسال فرستادگان الهی نیست. از این رو آموزههای وحی برای سعادت بشر لازم و ضروری نیستند بلکه این خود عقل است که میتواند بدون کمک دین راه سعادتمندی را بیابد!
یک نقد جانانه!
مهمترین نقد بر این دیدگاه آن است که عقل بشری در مسائلی اظهار درماندگی میکند و بشر خود قائل به محدودیتهای عقلی خویش است. پس چطور عقل میتواند با همهی محدودیت هایش رمز و راز سعادت ابدی را برای بشر ترسیم نماید؟! انتقادات بسیار دیگری نیز به این دیدگاه وارد است که محوریت اکثر آنها همین مطلب فوق است و علاقمندان در این زمینه را به کتب بسیاری که در این باره نگاشته شده است ارجاع میدهیم.
تئوری دین حداکثری!
در مقابل تئوری عقل حداکثری، نظریهی دین و ایمان حداکثری نیز قائلینی دارد که معتقدند برای سعادت ابدی بایستی در دریای ایمان غوطه ور شد و عقل را محدود نمود تا خود دین و ایمان راه را بنمایاند. قائلین به این تئوری بیشتر مسیحیت کلیسایی هستند. در میان مسلمانان نیز تفکر اخباری گری رگههایی از این تئوری را در خود دارد. اینان قدرت اعجازگر عقل را نفی میکنند و قائلند نبایستی عقل را در امور دخالت داد بلکه این دین است که باید ما را به سر منزل مقصود برساند.
نقطهی ضعف!
این تئوری از درون ویرانگر خود است! زیرا خود به عنوان یک ایدهی بشری برخاسته از عقل بشری و ناقص است! پس نمیتواند مقبول باشد. از سوی دیگر عقل این عنصر اساسی و مایهی امتیاز بشری را هیچ میانگارد که به نوعی انکار واقعیت بدیهی است. در واقع این تئوری بیشتر توسط کسانی ارائه میشده که در مواجهه با دیدگاه عقل حداکثری واقع شده بودند! از این رو از آن سوی بام افتاده اند، زیرا به همان اندازهی افراط عقل حداکثری، تئوری تفریطی هستند!
عقل انتقادی؛ دیدگاه معقول!
در میانهی این دو دیدگاه افراطی، تئوری عقل انتقادی وجود دارد که عقل را به عنوان افتخار و امتیاز بشری معرفی مینماید، امّا میپذیرد که در مواردی عقل به بن بست میخورد و یا خطا میکند. بسیاری از امور هستند که برای عقل واقع بین، جزء حقایقی هستند، ولی عقل قادر به دستیابی به آنها نیست. این امور وراء عقل هستند و گرچه ضد عقل نیستند، امّا فراتر از عقل قرار دارند. این امور همان اموری هستند که عرصهی روشنگری وحی و دین است که میتواند عقل را هدایت نماید.
ارتباط عقل و وحی!
بنابراین باید اذعان نمود که رابطهی عقل و دین نه مانعة الجمع و نه مانعة الخلو است بلکه عقل و دین با هم هماهنگی کامل دارند و به تعبیر روایات و آموزههای معارف، عقل رسول باطنی و نبی رسول ظاهری است که در هماهنگی با هم بشر را هدایت مینمایند. یک قاعدهی فقهی اصیل از ابتدا در آموزههای اسلامی ما به روشنی بیانگر این ارتباط است " کل ما حکم به العقل حکم به الشرع و ما حکم به الشرع حکم به العقل " هر آنچه که عقل بدان حکم نماید شریعت نیز بدان حکم میکند و هر آنچه که شریعت بدان حکم نماید عقل بدان حکم میکند. این قاعدهی کوتاه نحوهی ارتباط و هماهنگی عقل و دین را به خوبی نشان میدهد که عقل و دین مقابل هم قرار ندارند بلکه دین صعود دهندهی عقل و عقل ابزار فهماندن دین است!
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *