ارزش های انقلابی

8:28 - 14 بهمن 1396
کد خبر: ۳۹۳۱۲۴
این روز‌ها که در ایام الله دهه فجر و در آستانه برگزاری جشن‌های سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم، واکاوی دوباره شاخص «انقلابیگری» که «رمز غلبه» بر دستگاه فاسد و عریض و طویل پهلوی بود، بسیار ضروری به نظر می‌رسد، چراکه التزام به این روحیه را می‌توان در تار و پود همه توفیقات کشور دید، همان‌گونه که غفلت از این عامل کلیدی، موجب خسارت و بعضاً عقب‌گرد بوده است.
ارزش های انقلابیبه گزارش گروه فضای مجازی ، پرویز سروری در یادداشت روزنامه حمایت نوشت: این روز‌ها که در ایام الله دهه فجر و در آستانه برگزاری جشن‌های سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم، واکاوی دوباره شاخص «انقلابیگری» که «رمز غلبه» بر دستگاه فاسد و عریض و طویل پهلوی بود، بسیار ضروری به نظر می‌رسد، چراکه التزام به این روحیه را می‌توان در تار و پود همه توفیقات کشور دید، همان‌گونه که غفلت از این عامل کلیدی، موجب خسارت و بعضاً عقب‌گرد بوده است. در این باره گفتنی‌هایی هست:

۱. مردمی که انقلاب را به ثمر نشاندند، «انقلابی» بودند، یعنی مبارزه را بر سازش و سکوت مقدم داشتند، به چیزی کمتر از انقلاب راضی نشدند و تهدیدات و خطرات ناشی از «انقلابی‌گری» را با جان و دل پذیرفتند. تردیدی نیست که انقلاب، بدون انقلابی‌گری به نتیجه نمی‌رسید، اما مسئله فعلی این است که در دوره پساانقلاب که انقلاب به «نظام» بدل شده، روحیه انقلابی چه جایگاه و کارکردی در تأمین نیاز‌ها و مطالبات حال حاضر دارد؟ برخی در پاسخ این‌گونه سفسطه می‌کنند که این انقلاب است که به سبب ماهیتش، محتاج انقلابی‌گری است، نه «حکومت داری» و «نظام سازی». به این معنا که قواعد انقلاب کردن، با ساز و کار رتق و فتق امور هم‌خوانی و قرابت ندارد و پیروزی انقلاب، به مفهوم پایان انقلابی‌گری و آغاز حکمرانی منسجم و دارای چارچوب است.

این تحلیل، صحیح نیست و ناشی از عدم شناخت دقیق از دامنه کاربردی انقلابی‌گری است. در دوره پساانقلاب، مقصود از پافشاری بر این روحیه، ضدیت با نظام سیاسی برخاسته از انقلاب نیست و بنا نیست که انقلابیون، ساختار‌ها و نهاد‌های رسمی که مولود انقلاب هستند را نادیده بگیرند و نسبت چالشی با آن‌ها برقرار کنند، بلکه غرض این است که نیرو‌های انقلابی، از ارزش‌های انقلابی عبور نکرده، به «مصلحت اندیشی» و «محافظه کاری» مبتلا نشوند و از مبانی و قواعد کلیدی انقلاب، عقب ننشینند.

این امر، از آن جهت از اهمیت وافری برخوردار است که بخشی از انقلابیون، بنا به دلایلی، از گذشته خود نادم و پشیمان شده و دچار تغییر و فتور ایدئولوژیک می‌شوند، از آرمان‌های انقلابی صرف‌نظر کرده و دچار روزمرگی و یا جذب نظریات منسوخ دیگر می‌شوند.

۲. باید توجه داشت که انقلاب، یک تحول «هیجانی» و «دفعی» نیست که به محض پدید آمدن، تمام اهداف و آرمان‌های آن محقق شود، بلکه رویدادی «تدریجی» و «مرحله ای» است.

از این رو، نگاه انقلابی را باید تداوم داد تا انقلاب به طور کامل، سیر تکامل خود را بپیماید و به جامعه آرمانی خود دست یابد. اگر چنین نشود، صرفاً جابجایی حکومت‌ها و براندازی یک نظام سیاسی رخ داده و دگرگونی مضمونی و ماهیتی به وقوع نپیوسته است که اساساً چنین امری، انقلاب نیست و فاقد مؤلفه‌های آن است.

بنابراین، نیرو‌های انقلابی باید با همان عزم راسخ و مستحکم، به خط انقلاب وفادار بمانند و تا عینیت بخشی به نتایج این نهضت حیات بخش، از پای ننشینند.

۳. علیرغم اینکه انقلاب، در همه امور، توانمندی و ظرفیت عظیم خود را در عرصه عمل نشان داده و ثابت کرده است که برای شفای همه دردها، نسخه‌ای شفابخش دارد، اما هستند کسانی که هنوز به سطح باورمندی و ایمان به شاخصه‌های کاربردی انقلاب نرسیده یا نمی‌خواهند برسند. این جماعت بعضاً در درون جبهه انقلاب سنگر گرفته‌اند، ولی صراحتاً بر اعتقاد خود مبنی بر «عبور از ایدئولوژی انقلاب» اصرار می‌کنند و بر این باورند که دوره انقلابی‌گری گذشته و نباید در گذشته توقف کرد!

این در حالی است که در هیچ دوره‌ای از تاریخ کشورمان به اندازه برهه فعلی، جهش، پیشرفت و ورود به حیات خلوت غرب در علوم پیشرفته، از هوا و فضا، نانو و پزشکی گرفته تا انرژی هسته‌ای مشاهده نشده و از قضا هر جا که دچار پسرفت شده‌ایم، همان اوقاتی بوده که برخی، روحیه انقلابی و امید به آینده را از دست داده و شیفته وعده‌ها و راهکار‌های غربی شدند.

غیرانقلابی‌ها، چون از درون دچار استحاله شده‌اند، می‌خواهند انقلاب را نیز استحاله کنند، قصد دارند قرائتی مجعول و وارونه از آن ارائه کنند که با وضع جدیدشان، مطابقت داشته باشد تا شکاف فکری آن‌ها با انقلاب آشکار نشود؛ لذا به این می‌اندیشند که چگونه می‌توان با چراغ‌های خاموش، از ارزش‌های انقلاب عقب نشینی کرد، شکل و شمایل انقلاب را حفظ کرد، ولی از محتوای انقلابی‌گری خبری نباشد! این عده از «هم‌سویی با روند اجتناب‌ناپذیر جهانی شدن» سخن می‌گویند، درحالی‌که غرضشان، «عقب‌نشینی» و منظور آن‌ها، تهی شدن تدریجی و «هضم شدن در هاضمه قدرت‌های بزرگ» است.

۴. دسته‌ای دیگری هم هستند که به ظاهر، سوار قطار انقلاب شده‌اند، اما به واقع، چهره خود را برای «انقلابی نمایی» بزک کرده‌اند. خطر این گروه برای انقلاب، کمتر از دسته پیشین نیست، زیرا خود را به دروغ، حامی و منجی نظام از کژی‌ها جا می‌زنند و ژست اپوزیسیون به خود می‌گیرند. انقلابی واقعی، خود را وقف «اقدام و عمل» و خدمت بر اساس آرمان‌ها و ارزش‌ها می‌کند، هر کجا که باشد - در مسند یا در کنار، در متن یا در حاشیه- یک عنصر فعال، مفید، گره‌گشا و تحول‌گرا است، با درک عمق از میدان وسیع نبرد و آرایش چندلایه و پیچیده دشمن، همت خود را مصروف جنگ اصلی می‌کند، در حالی که «انقلابی نما»، برای امتیازگیری، باج‌گیری و حفظ موقعیت خود و دار و دسته‌اش تلاش می‌کند، می‌کوشد تمام توان، اعتبار و آبروی انقلاب برای او هزینه شود، حمایت از گروه و حلقه خود را مهم‌ترین معیار و شاخص انقلابی بودن و انقلابی ماندن می‌داند و اهدافش را با غوغاسالاری و هیاهوی پوچ، تفرقه‌انگیزی و نفرت‌پراکنی پیش میبرد.

اما تأویل و تفسیر واقعی انقلابیگری چیست و از چه ویژگی‌هایی برخوردار است؟ به تعبیر رهبر حکیم انقلاب، «پایبندی به مبانی و ارزش‌های اساسی انقلاب اسلامی»، «هدف‌گیری مستمر آرمان‌ها و همت بلند برای رسیدن به آن‌ها»، «پایبندی به استقلال همه‌جانبه کشور»، «حساسیت در برابر دشمن و تبعیت نکردن از او» و «تقوای دینی و سیاسی» شاقول انقلابیگری و میراث گران‌بهای معمار کبیر انقلاب (ره) است که تنها در سایه بازگشت و تمسک به آن، آینده و آرمان انقلاب تضمین شده و از گزند آسیب‌ها در امان خواهد ماند.
 
 
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *