جنایت بخاطر ظرف شستن/ پایان گروگانگیری کودک 11 ساله/ اعتراف کفش فوش قاتل به قتل موسسه مالی و اعتباری

19:40 - 18 دی 1396
کد خبر: ۳۸۴۹۸۵
در بسته اخبار حوادث امروز از جنایت بخاطر ظرف شستن، پایان گروگانگیری کودک 11 ساله و اعتراف کفش فوش قاتل به قتل موسسه مالی و اعتباریمی خوانیم.

جنایت بخاطر ظرف شستن/ پایان گروگانگیری کودک 11 ساله/ اعتراف کفش فوش قاتل به قتل موسسه مالی و اعتباریبه گزارش گروه فضای مجازی ، در بسته اخبار حوادث امروز از جنایت بخاطر ظرف شستن، پایان گروگانگیری کودک 11 ساله و اعتراف کفش فوش قاتل به قتل موسسه مالی و اعتباری می خوانیم.

 

اعترافات کفش فروشی که رئیس مؤسسه مالی آرمان در کرج را کشت

ایران نوشت:بیستم اردیبهشت سال 96 و در پی مرگ رئیس جوان یکی ازشعب مؤسسه مالی واعتباری آرمان در شهر کرج رسیدگی قضایی به پرونده اش شروع شد.

 کارآگاهان جنایی وقتی در صحنه جنایت حضور یافتند با جسد مرد 30 ساله روبه‌رو شدند که دست ها و پاهایش بسته شده و دهانش را با یک چسب شیشه‌ای بسته بودند.

پس ازانتقال جسد به پزشکی قانونی مشخص شد وی در اثر خفگی جان باخته است.دادستان کرج نیز درباره این جنایت گفته بود «ضارب یا ضاربان پس از ورود به خانه مقتول و بستن دست و پایش مرد جوان را کشته و متواری شده‌اند. احتمال اینکه مشتریان یا افراد دیگری با دلایل مختلفی در این ماجرا دست داشته باشند نیز وجود دارد.»

سرانجام کارآگاهان پس از تحقیقات گسترده دریافتند فردی به نام ایرج 37 ساله که از سپرده‌گذاران مؤسسه بوده چند ماه قبل با مقتول درگیر شده و او تنها مظنون بشمار می‌آید،بنابراین ایرج تحت بازجویی قرار گرفت و در همان مراحل نخستین  راز جنایت را فاش کرد و دیگر همدستش را لو داد. اما ادعا کرد همدستش نقشی در این قتل نداشته است.

صبح دیروز عامل اصلی جنایت، همراه همدستش مجید از زندان به‌شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز که به ریاست قاضی هدایت رنجبر و با حضور قاضی یزدانپور -مستشار دادگاه- تشکیل جلسه داده بود منتقل شدند وپای میز محاکمه ایستادند.

در آغاز محاکمه نماینده دادستان متن کیفرخواست را خواند و سپس اولیای دم قصاص عاملان قتل پسرشان را خواستند.آنگاه متهم ردیف اول برابر دادرسان ایستاد و در حالی که اشک می‌ریخت، گفت: من قبول دارم که باعث قتل شده‌ام اما به هیچ عنوان قصد کشتن او را نداشتم.

ایرج گفت: من تولید‌کننده کفش هستم که یک کارگاه کوچک داشتم. به خاطر مشکلاتی که برای کارگاه پیش آمده بود باید سرمایه‌ام را از مؤسسه می‌گرفتم.من حدود 400 میلیون تومان پول در صندوق مؤسسه آرمان داشتم،اما وقتی برای پس گرفتن پولم مراجعه کردم متوجه شدم این مؤسسه ورشکست شده است.باورکنید حال خوبی نداشتم و شوکه شده بودم. سرانجام رئیس مؤسسه را در سرپرستی کرج پیدا کردم و با هم حرف زدیم. بعد قرار شد فردای همان روز تکلیف مرا روشن کند.

صبح فردا مراجعه کردم اما خبری از او نشد. چند روز گذشته بود و ایام سال نو نزدیک بود. من دیگر قید پولم را زده بودم که با خانواده‌ام به یزد رفتیم. چند هفته گذشته بود که وقتی همسرم را به بیمارستان برده بودم به طور اتفاقی رئیس مؤسسه را دیدم که سوار خودرو بود. همان موقع دنبالش رفتم و آدرس خانه‌اش را پیدا کردم. بعد از آن سراغ یکی از دوستانم که کفش فروشی داشت رفتم. به او گفتم تو سر و زبان بهتری‌داری بیا تا با هم برویم سراغ کسی که پولم را نمی‌دهد.حدود ساعت 9 و نیم شب بود که رفتیم به خیابان چهارصد دستگاه و زنگ در خانه‌اش را زدیم. خودش در را باز کرد و با تعارف خواست وارد خانه شوم. من برای حرف زدن داخل شدم و دوستم میثم بیرون ایستاده بود. آقای کرمی شروع به صحبت کرد و باز هم برای فردا قول داد. من به او گفتم که مثل دفعه قبل فرار نکنی که او عصبانی شد و صدایش را بالا برد و شروع به فحاشی کرد. بعد با هم دست به یقه شدیم که دوستم وارد منزل شد. از او دستبند پلاستیکی  خواستم و دست مرحوم را بستم و نوار چسب به دهانش چسباندم. او را بلند کردیم و روی کاناپه نشاندیم. از دوستم خواستم سوئیچ خودرویم را بدهد و برود بیرون. چند دقیقه بعد چسب دهانش را باز کردم و با هم حرف زدیم.حتی برایش یک لیوان آب بردم که بعد او تهدیدم کرد و گفت آثار انگشتانم همه جا هست. من که ترسیده بودم و نمی‌دانستم چکار کنم دوباره به میثم زنگ زدم و گفتم برایم دستکش بیاورد. من همه آثار انگشت را پاک کردم. بعد دوباره با چسب دهانش را بستم و زدم بیرون. در حالی که نمی‌دانستم او خفه شده است.

قاضی رنجبر از متهم پرسید: آیا پولت را به مقتول سپرده بودی یا به بانک که سراغ او رفتی؟متهم پاسخ داد: من آنقدر نگران بودم که نمی‌دانستم چکار می‌کنم. این پول را با بدبختی و رنج بسیار به‌دست آورده بودم و تمام زندگی‌ام همین پول بود.نمی‌توانستم تحمل کنم و ببینم حاصل تمام کارکردم به باد رفته است و کسی هم جواب درستی به من نمی‌دهد و....

پس از اظهارات متهم، وکیل او در جایگاه ایستاد و از موکلش دفاع کرد. سپس متهم دیگر پای میز محاکمه ایستاد،اما از وقوع قتل اظهار بی‌اطلاعی کرد وگفت: «هیچ نقشه‌ای برای قتل نداشتیم و من فقط برای کمک به دوستم برای گرفتن پولش به آنجا رفته بودم. من الان 36سال سن و یک فرزند دارم که شغلم کفش فروشی است و هیچ سابقه کیفری هم ندارم. من کاملاً بیگناهم.

پس از اظهارات دو متهم و پایان جلسه، قضات وارد شور شدند تا رأی دادگاه را صادر کنند.

 

 

قتل با میله آهنی در سرباز

میزان نوشت: فرمانده انتظامی شهرستان سرباز از دستگیری قاتل فراری بعد از ۱۷ ماه دراین شهرستان خبر داد.

سرهنگ سیامک مرادی گفت: در پی دریافت خبری مینی بر قتل مردی ۳۰ ساله در سطح شهرستان بررسی موضوع به صورت ویژه در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی این فرماندهی قرار گرفت.

وی افزود: کارآگاهان پس از بررسی صحنه دریافتند قاتل با یک میله آهنی با همکاری سه همدست دیگر، مقتول را به قتل رسانده و از صحنه جرم متواری شده است.

این مقام انتظامی بیان داشت: ماموران در تعاقب پایش‌های اطلاعاتی و تحقیقات گسترده پلیسی مخفیگاه قاتل را شناسایی و با هماهنگی مقام قضائی وی و سه همدستش را در یک عملیات ضربتی و غافلگیرانه دستگیر و به فرار ۱۷ ماهه آن‌ها پایان دادند.

فرمانده انتظامی شهرستان سرباز در پایان با اشاره به علت و انگیزه قتل به علت اختلافات مالی و ملکی خاطر نشان کرد: متهم پس از تشکیل پرونده مقدماتی جهت سیر مراحل قانونی تحویل مقام قضائی شد.

 

زندگی 3 روزه 2 ایرانی با یک جسد در ترکیه

ایران نوشت: اواخر شهریور امسال، مرد جوانی در حال عبور از محله‌ای دور افتاده دراطراف استان «بالیک اسیر» ترکیه بود که با صحنه عجیبی مواجه شد.

او دو مرد را دید که با عجله در حال دفن چیزی داخل گودالی بودند. وی که به موضوع مشکوک شده بود به سمت آنها رفت اما دو جوان با دیدن وی پا به فرار گذاشتند.

مرد کنجکاو پس ازکنار زدن خاک های روی گودال ناگهان با جسدی روبه‌رو شد.پس ازاعلام ماجرا به پلیس، دقایقی بعد تیم جنایی در محل مورد نظرحاضر شدند که در بررسی‌های تخصصی مشخص شد او با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است.

در بررسی لباس‌های مقتول نیز هیچ مدرکی برای شناسایی هویت مقتول به‌دست نیامد، اما ظاهر و چهره قربانی حکایت از آن داشت که او ترک تبار نیست.

پس ازتحقیقات مقدماتی جسد ناشناس به پزشکی قانونی منتقل  و تجسس‌های تخصصی برای شناسایی هویت قربانی و عاملان جنایت آغاز شد.

دو سالی بود که «مادرین» برای کار به ترکیه رفته بود. پسرجوان هر روز با مادرش تماس تلفنی داشت و او را ازمسائل مختلف زندگی اش، با خبر می‌کرد. اما از 26 شهریور امسال، تماس‌هایش به طورناگهانی وعجیب قطع شده بود. پدر مادرین می‌گوید: پسرم 30 سال داشت که دو سال پیش برای کار به ترکیه رفت. اوایل من مخالف این کار بودم و حتی یک سال اول هم با او قهر بودم. پسرم دانشجوی مدیریت بازرگانی بود اما درسش را نیمه کاره رها کرد و به ترکیه رفت و در نانوایی مشغول به کار شد. البته من بعد از یک سال با او آشتی کردم و در این مدت مدام با هم در تماس بودیم  تا اینکه از 26 شهریور به طرز مرموزی ناپدید شد. باید از سرنوشت پسرم با خبر می‌شدیم، به همین خاطر راهی ترکیه شدیم. البته آدرس محل زندگی‌اش را نمی‌دانستم.فقط آدرس یکی از دوستانش را داشتم که او هم ایرانی بود و در ترکیه زندگی می‌کرد.

سراغ دوست «مادرین» رفتیم و از طریق او توانستیم آدرس محل زندگی پسرم را پیدا کنیم. 45 روز می‌شد که از پسرم خبری نداشتیم. وقتی زنگ خانه‌اش را زدیم پسر جوانی در را برایمان باز کرد. او و پسر دیگری داخل خانه بودند که خودشان را دوستان پسرم معرفی کردند. زمانی که از آنها سراغ مادرین را گرفتیم پسران جوان که ایرانی بودند به من گفتند «مادرین» یک روز صبح خانه را ترک کرده و دیگر برنگشته است.

پدر پسرگمشده که بشدت مشکوک شده بود برای یافتن پسرش به پلیس مراجعه  و پس ازمراجعه به پزشکی قانونی جسد پسرش را شناسایی کرد.با شکایت وی، بلافاصله دو پسر جوان بازداشت شدند. آنها ابتدا منکر جنایت شدند و گفتند که از سرنوشت دوست‌شان بی‌خبر هستند اما زمانی که با مدارک پلیسی روبه‌رو شدند به قتل اعتراف کردند.

یکی از آنها گفت: چند وقت پیش به ترکیه آمدیم، مادرین را از ایران می‌شناختم. با او تماس گرفتم و چون جایی برای ماندن نداشتیم قرار شد به طور موقتی در خانه‌اش اقامت داشته باشیم، اما روز حادثه بر سر تمیزکردن خانه با ما دعوا کرد. درگیری ما بالا گرفت و ناگهان با مشت و چاقو به او حمله کردیم. سه روز جسد را داخل یخچال نگهداشتیم و بعد آن را به بیابان‌های اطراف بردیم. در حال دفن جسد بودیم که مردی ما را دید  و...

با اعتراف‌های دو متهم به قتل، دادگاه جنایی ترکیه یکی از آنها را به 30 سال و دیگری را به 15 سال حبس محکوم کرد.با صدور حکم متهمان، پدر مقتول به دادسرای جنایی تهران رفت وضمن اعلام شکایت از عاملان قتل پسرش خواستار دریافت جسد او و انتقال عاملان جنایت به ایران و محاکمه آنها در دادسرای جنایی شد.بدین ترتیب 8 مهر امسال پس ازهماهنگی‌های لازم، جسد به ایران منتقل شد.در حال حاضرمکاتبه با مقام‌های قضایی ترکیه برای انتقال احتمالی عاملان جنایت به ایران ادامه دارد.

 

کشف جسد مرد میانسال در محوطه میدان تره‌وبار خانی‌آباد

تسنیم نوشت: جسد مرد پنجاه ساله‌ای در محوطه میدان تره‌وبار خانی‌آباد کشف شد.

ساعت 4 بعدازظهر شانزدهم دی ماه جاری مأموران کلانتری 152 خانی‌آبادنو در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام کردند جسد مرد میانسالی در محوطه بازار میوه و تره‌بار خانی‌آباد کشف شده است.

بنابر اظهارات مأموران، جسد متعلق به مردی حدوداً پنجاه ساله بود و به نظر می‌رسید که وی کارتن‌خواب بوده است همچنین شواهد نشان داد که از بینی و دهان متوفی موادی مانند خون و ... خارج شده است.

با دستور سجاد منافی‌آذر؛ بازپرس ویژه قتل پایتخت، تیم تشخیص هویت اداره آگاهی در محل کشف جسد حاضر شد و پس از تحقیقات این احتمال را دادند که وی بر اثر علل طبیعی به کام مرگ فرورفته است اما با اینحال جسد متوفی برای بررسی علت دقیق مرگ  به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات درباره این پرونده ادامه دارد.

 

 

جنایت در برج های دوقلوی میدان المپیک

میزان نوشت: درگیری کارگران در برج دوقلوی میدان المپیک به خاطر شستن ظرف غذا با قتل پایان یافت.

ساعت ۲۲ روز هشتم دی وقوع یک درگیری منجر به جنایت در برج‌های دوقلوی در حال ساخت میدان المپیک به کلانتری ۱۴۱ شهرک گلستان اعلام شد. با حضور مأموران کلانتری و انجام بررسی‌های اولیه مشخص شد که یکی از کارگران تأسیساتی ساختمان به نام مسلم ۳۸ ساله در یک نزاع و درگیری دسته جمعی در اتاقک نگهبانی استراحت کارگران، از ناحیه کمر و سینه مورد اصابت جسم تیز قرار گرفته و به قتل رسیده است.

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمـد و به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای جنایی، پرونده در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

کارآگاهان اداره دهم با حضور در محل جنایت به تحقیق از چهار کارگر ساختمانی که در نزاع و درگیری مشارکت و حضور داشتند پرداخته و موفق به شناسایی یکی دیگر از کارگران ساختمانی به هویت مصطفی۲۶ ساله به عنوان قاتل متواری شدند.

کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در تحقیقات از شاهدان صحنه جنایت (دیگر افراد حاضر در نزاع و درگیری منجر به جنایت) اطلاع پیدا کردند که نزاع و درگیری به خاطر تمیز کردن ظرف‌های تهیه غذا آغاز شده است.شاهدان صحنه جنایت در اظهارات مشابهی عنوان داشتند: " مصطفی قصد درست کردن غذا برای شب را داشت؛ از ما درخواست کرد تا ظرف‌ها را شسته و برایش بیاوریم، اما آنروز نوبت مصطفی بود تا غذا درست کند و باید خودش ظرف‌های غذا را تمیز کند؛ به همین علت کسی به کمکش نرفت. مصطفی به سراغ کوچک‌ترین نفر حاضر در اتاقک نگهبانی  به نام عباس ۱۷ ساله رفت تا او را مجبور به شستن ظرف‌ها کند، اما عباس نیز حاضر به شستن ظرف‌ها نشد و همین موضوع باعث آغاز درگیری مصطفی با او شد؛ ما که شاهد موضوع بودیم، به طرفداری از عباس پرداختیم و همین باعث شدت پیدا کردن درگیری شد بگونه‌ای که مصطفی اقدام به برداشتن چاقو کرد.

شاهدان صحنه جنایت در خصوص نحوه ارتکاب جنایت عنوان داشتند: مقتول فامیل عباس بود و بیشترین درگیری با مصطفی - به قصد طرفداری از عباس - از طرف مسلم صورت گرفت؛ به همین علت زمانی که مصطفی دست به چاقو شد، مستقیم به سراغ مسلم رفت و چند ضربه چاقو به او زد. پس از آن با تهدید چاقو از ساختمان خارج شد و به سرعت از محل فرار کرد.

در همان تحقیقات اولیه مشخص شد که متهم پس از فرار از محل جنایت، تهران را به محل ناشناسی ترک  و به محل سکونت خانواده اش در شهرستان نیز مراجعتی نداشته است. تحقیقات برای شناسایی مخفیگاه مصطفی در دستور کار کارآگاهان قرار داشت تا سرانجام اطلاع پیدا کردند که مصطفی با هویت مجعول "احمد حیدری" و به قصد ترک اعتیاد مصرف شیشه به یک کمپ ترک اعتیاد در شهر شیراز رفته است. بلافاصله هماهنگی‌های لازم با بازپرس پرونده انجام و کارآگاهان اداره دهم با اخذ نیابت قضایی به استان فارس – شهر شیراز اعزام شده و ضمن هماهنگی با قاضی درخشان، بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی شیراز، متهم پرونده در یکی از کمپ‌های ترک اعتیاد شهر شیراز دستگیر و در همان تحقیقات اولیه صراحتا به ارتکاب جنایت و قتل مسلم اعتراف کرد.

متهم در اعترافات خود عنوان داشت که پس از جنایت به سرعت از تهران خارج و به شهر‌های جنوب کشور رفته است؛ مدتی را به صورت کارتن خواب و بلامکان در اهواز سپری کرده و در همین مدت به مصرف موادمخدر از نوع شیشه اعتیاد پیدا کرده است؛ پس از آن به شیراز رفته و در آنجا با سرقت از ساختمان‌های نیمه ساز، هزینه‌ی مصرف موادمخدر خود را تأمین می‌کرده تا نهایتا به قصد ترک مصرف شیشه به کمپ ترک اعتیاد رفته و در آنجا با هویت مجعول احمد حیدری بستری و سرانجام دستگیر می‌شود.

سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گرفت: متهم با قرار بازداشت موقت و جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

بازداشت قاتل فراری که پدرزن و مادرزن خودا را در روستایی در کهگیلویه و بویراحمد با کلاشینکف کشت

ایسنا نوشت: فرمانده انتظامی استان کهگیلویه و بویراحمد از دستگیری قاتل فراری پدرزن و مادرزن در عملیات پلیس استان خبر داد.

سردار مهدی انصاری گفت: ۳۰ دقیقه بامداد روز یکشنبه، ۱۷ دی‌ماه، فردی با مراجعه به منزل پدر خانم خود در روستای «کردلاغری» اطراف یاسوج، بدلیل اختلافات قبلی با شلیک اسلحه کلاشینکف، پدر و مادر خانم خود را به کام مرگ ‌کشاند و همچنین در این تیراندازی این فرد، همسر و یکی از بستگان خانواده پدر زن قاتل نیز زخمی و روانه بیمارستان شدند.

وی افزود: فرد ضارب بعد از ارتکاب قتل، از محل متواری شد که با برنامه‌ریزی و اقدامات تخصصی پلیس، قاتل کمتر از ۲۴ ساعت و درحالی که قصد خروج از استان را داشته طی عملیاتی، توسط ماموران پلیس آگاهی استان و در خارج از شهر یاسوج شناسایی و دستگیر شد.

سردار انصاری اضافه کرد: از این قاتل فراری یک قبضه کلاشینکف به همراه یک خشاب پر از فشنگ نیز کشف و ضبط شد.

 

لحظات نفسگیر آزادی کوک11ساله از دست گروگانگیرها

خبر آنلاین نوشت: ساعت 7 بعدازظهر دهم دی، پسر 11 ساله یک تاجر مشهدی از مقابل منزلش واقع در بولوار مصلای مشهد توسط سرنشینان نقابدار یک دستگاه پراید ربوده شد و بدین ترتیب پرونده آدم ربایی در حالی مقابل کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفت که ساعتی بعد گروگان‌گیران در تماسی با پدر کودک قصد اخاذی 200 میلیون تومانی داشتند.

 سردار سرتیپ دوم قادر کریمی افزود: با توجه به اهمیت ماجرا و برخورد قاطع پلیس با عاملان جرایم خشن و مخلان امنیت، بلافاصله گروه زبده ای از کارآگاهان دایره مبارزه با آدم ربایی،  وارد عمل شدند و به تحقیق در این باره پرداختند.

مقام ارشد انتظامی خراسان رضوی اضافه کرد: با توجه به این که نجات گروگان بدون بروز هیچ گونه آسیبی، مورد تاکید بود، ردزنی های اطلاعاتی برای شناسایی محل اختفای گروگان وارد مرحله جدیدی شد تا این که سرنخ های این کلاف پیچیده به کوه های خلج مشهد رسید.

وی تصریح کرد: کارآگاهان با ارائه آموزش های لازم به خانواده گروگان، موفق شدند محل احتمالی اختفای کودک 11 ساله را شناسایی کنند و محل مذکور را به محاصره درآورند اما چون نجات جان کودک اولویت اصلی این عملیات بود، کارآگاهان در یک اقدام هماهنگ و غافلگیرانه  با توسل به شگردهای تخصصی و فنی، در اطراف دره ای مخوف در کوه خلج پراکنده شدند و سپری حفاظتی برای نجات جان کودک ایجاد کردند و دقایقی بعد در حالی کودک 11 ساله را به آغوش کشیدند که یکی از متهمان پرونده که برای گرفتن مبلغی از پول های خواسته شده به محل آمده بود با مشاهده نیروهای انتظامی به داخل دره ها متواری شد.

سردار کریمی با اشاره به این که پس از تحویل سالم کودک به خانواده اش، شاخه دیگر عملیات برای دستگیری متهمان در کوه های خلج ادامه یافت، خاطرنشان کرد: با اظهارات کودک 11 ساله و آغاز چهره نگاری از متهمان، مشخص شد که یکی از عوامل گروگان‌گیری از مشتریان تاجر مشهدی بود که دارای پرونده اختلاف مالی در دستگاه قضایی بودند.

رئیس پلیس خراسان رضوی گفت: با به دست آمدن این اطلاعات مشخص شد که عاملان گروگان‌گیری با استفاده از تصاویر خانوادگی در شبکه اجتماعی تلگرام، کودک 11 ساله تاجر مشهدی را شناسایی کرده و با تعقیب او به منزل وی رسیده اند و از سوی دیگر نیز در ارتباطات خود از سیم کارت های بی هویت استفاده می کردند.

سردار سرتیپ دوم قادر کریمی افزود: سرنخ این کلاف پیچیده، پس از پیگیری ها و رصدهای اطلاعاتی شبانه روزی باز هم به منطقه سیدی کشید و بدین ترتیب بعد از شش روز فعالیت های پلیسی و اطلاعاتی، کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی موفق شدند محل های اختفای دو متهم این پرونده را شناسایی کنند.

وی اضافه کرد: تا این که روز گذشته وقتی کارآگاهان از حضور متهمان در مخفیگاه هایشان اطمینان یافتند وارد عملیات شدند و دو متهم 26 و 27 ساله را که «ع-ص» و «ح-ن» نام دارند، دستگیر کردند.

مقام ارشد انتظامی استان خراسان رضوی، با اشاره به اعترافات صریح متهمان پرونده تصریح کرد: «ع-ص» (یکی از متهمان) در بازجویی های تخصصی به پلیس گفت: وقتی ماجرای دستکاری در فاکتورهای خرید لو رفت و من به عنوان مشتری چندین میلیون تومان به شاکی بدهکار شدم تصمیم به ربودن فرزندش گرفتم تا از این طریق هم بدهکاری هایم را تسویه کنم و هم حالی از او بگیرم! به همین دلیل موضوع را با یکی از دوستانم که در مقطع کاردانی دانشگاه با هم آشنا شده بودیم در میان گذاشتم و به او گفتم هر مبلغی از این ماجرا به دست آوردیم آن را تقسیم می کنیم. سپس از طریق شماره تلفن تاجر مشهدی تصاویر پسرش را از طریق تلگرام به دست آوردم. چون قرار بود چهاردهم مبلغ بدهکاری ام را به شاکی بپردازم اجرای نقشه را به روز دهم موکول کردیم. آن روز حدود ساعت 7 بعدازظهر زنگ منزل تاجر مشهدی را زدیم که پسرش در را گشود و او را با ترفند نام بردن از پدرش به کنار پراید دوستم کشیدیم و در یک لحظه به داخل خودرو انداختیم. چون مکان مناسبی نداشتیم تا صبح داخل خودرو بودیم و با پدر گروگان تماس می گرفتیم و ...

بازجویی از متهمان برای روشن شدن زوایای تاریک این پرونده همچنان ادامه دارد.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *