تلاش بی‌وقفه امام حسن عسکری (ع) برای نشر و آموزش معارف اسلامی

9:36 - 06 آذر 1396
کد خبر: ۳۷۱۴۳۲
"امام حسن عسکری (ع)" یازدهمین پیشوای متقیان و شیعیان جهان از جمله ائمه‌ای هستند که بیشتر عمر خود را صرف بسط و گسترش فرهنگ و معارف اسلامی نمودند.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، "" یازدهمین پیشوای متقیان و شیعیان جهان از جمله ائمه‌ای هستند که بیشتر عمر خود را صرف بسط و گسترش فرهنگ و معارف اسلامی نمودند.

امام حسن عسگری علیه السلام در سال 232 ه. ق چشم به جهان گشود. پدرش امام دهم، حضرت هادی علیه السلام و مادرش بانویی پارسا و شایسته به نام حدیثه است که برخی از او با نام سوسن یاد کرده اند. 
 
از آن جایی که امام حسن علیه السلام به دستور خلیفه عباسی در سامرا در محله عسکر سکونت اجباری داشتند «عسکری» نامیده می شود. از مشهورترین القاب حضرت نقی و زکی و کنیه اش ابومحمد است. او 22 ساله بود که پدر ارجمندش به شهادت رسید. مدت امامتش شش سال و عمر شریفش 28 سال بود و در سال 260 ه. ق به شهادت رسید و در خانه خود در شهر سامرا کنار مرقد پدر بزرگوارش به خاک سپرده شد.
 
گرچه امام حسن عسکری علیه السلام به حکم اوضاع نامساعد و محدودیت بسیار شدیدی که حکومت عباسیان برقرار کرده بود، موفق به گسترش دامنه دانش خود در سطح جامعه نشد، اما در عین حال، در همان فشار و خفقان شاگردانی تربیت کرد که هر کدام به سهم خود در نشر و گسترش معارف اسلام و رفع شبهات دشمنان نقش موثری داشتند. شیخ طوسی(ره) شاگردان حضرت را متجاوز از صدنفر ثبت کرده است که در میان آنها چهره های روشن و شخصیت های برجسته ای مانند احمد اشعری قمی، عثمان بن سعید عَمْری، علی بن جعفر و محمد بن حسن صفّار به چشم می خورند.
 
امام حسن عسکری (ع)
 
از جمله مسائل روزگار امام حسن عسکری (ع) يکی نيز اين بود که از طرف خلافت وقت، اموال و اوقات شيعه، به دست کسانی سپرده می شد که دشمن آل محمد (ص) و جريان های شيعی بودند، تا بدين گونه بنيه مالی نهضت تقويت نشود. چنانکه نوشته اند که احمد بن عبيدالله بن خاقان از جانب خلفا، والی اوقاف و صدقات بود در قم، و او نسبت به اهل بيت رسالت، نهايت مرتبه عداوت را داشت.
 
چگونگی شهادت امام حسن عسکری (ع):
 
شهادت آن حضرت را روز جمعه هشتم ماه ربيع الاول سال 260هجری نوشته اند.
 
در کيفيت وفات آن امام بزرگوار آمده است: فرزند عبيدالله بن خاقان گويد: روزی برای پدرم (که وزير معتمد عباسی بود) خبر آوردند که ابن الرضا - يعنی حضرت امام حسن عسکری - رنجور شده، پدرم به سرعت تمام نزد خليفه رفت و خبر را به خليفه داد. خليفه پنج نفر از معتمدان و مخصوصان خود را با او همراه کرد.
 
يکي از ايشان نحرير خادم بود که از محرمان خاص خليفه بود، امر کرد ايشان را که پيوسته ملازم خانه آن حضرت باشند، و بر احوال آن حضرت مطلع گردند. و طبيبی را مقرر کرد که هر بامداد و پسين نزد آن حضرت برود، و از احوال او آگاه شود. بعد از دو روز برای پدرم خبر آوردند که مرض آن حضرت سخت شده است، و ضعف بر او مستولی گرديده. پس بامداد سوار شد، نزد آن حضرت رفت و اطبا را - که عموما اطبای مسيحی و يهودی در آن زمان بودند - امر کرد که از خدمت آن حضرت دور نشوند و قاضی القضات (داور داوران) را طلبيد و گفت ده نفر از علمای مشهور را حاضر گردان که پيوسته نزد آن حضرت باشند.
 
و اين کارها را برای آن می کردند که آن زهری که به آن حضرت داده بودند بر مردم معلوم نشود و نزد مردم ظاهر سازند که آن حضرت به مرگ خود از دنيا رفته، پيوسته ايشان ملازم خانه آن حضرت بودند تا آنکه بعد از گذشت چند روز از ماه ربيع الاول سال 260 ه. ق آن امام مظلوم در سن 29سالگی از دار فانی به سرای باقی رحلت نمود.
 
بعد از آن خليفه متوجه تفحص و تجسس فرزند حضرت شد، زيرا شنيده بود که فرزند آن حضرت بر عالم مستولی خواهد شد، و اهل باطل را منقرض خواهد کرد... تا دو سال تفحص احوال او می کردند.
 
امام حسن عسکری (ع)
 
اين جستجوها و پژوهش ها نتيجه هراسی بود که معتصم عباسی و خلفای قبل و بعد از او - از طريق روايات مورد اعتمادی که به حضرت رسول الله (ص) مي پيوست، شنيده بودند که از نرگس خاتون و حضرت امام حسن عسکری فرزندی پاک گهر ملقب به مهدي آخر الزمان – هم نام با رسول اکرم (ص) ولادت خواهد يافت و تخت ستمگران را واژگون و به سلطه و سلطنت آن ها خاتمه خواهد داد. بدين جهت به بهانه های مختلف در خانه حضرت عسکری (ع) رفت و آمد بسيار می کردند، و جستجو می نمودند تا از آن فرزند گرامی اثری بيابند و او را نابود سازند.
 
به راستی داستان نمرود و فرعون در ظهور حضرت ابراهيم (ع) و حضرت موسی (ع) تکرار می شد. حتی قابله هايی را گماشته بودند که در اين کار مهم پی جويي کنند. اما خداوند متعال - چنانکه در فصل بعد خواهيد خواند - حجت خود را از گزند دشمنان و آسيب زمان حفظ کرد، و همچنان نگاهداری خواهد کرد تا مأموريت الهی خود را انجام دهد.
 
علت شهادت آن حضرت را سمی مي دانند که معتمد عباسی در غذا به آن حضرت خورانيد و بعد، از کردار زشت خود پشيمان شد. به ناچار اطبای مسيحی و يهودی که در آن زمان کار طبابت را در بغداد و سامره به عهده داشتند، به ويژه در مأموريت هايی که توطئه قتل امام بزرگواری مانند امام حسن عسکری (ع) در ميان بود، براي معالجه فرستاد. البته از اين دلسوزی های ظاهری هدف ديگری داشت، و آن خشنود ساختن مردم و غافل نگهداشتن آن ها از حقيقت ماجرا بود.
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *