رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

جدایی‌طلبی قومی، به چالش کشیدن نظم ملی و منافع قومی

14:32 - 06 مهر 1396
کد خبر: ۳۵۳۲۳۹
افراط در قوم‌گرایی و تبدیل کردن آن به عاملی برای جدایی ملت‌ها از یکدیگر، در تعارض با نظام رایج بین‌المللی است.

جدایی‌طلبی قومی، به چالش کشیدن نظم ملی و منافع قومیبه گزارش گروه فضای مجازی ، مجید رزازی - قوم‌گرایی و گرایش قومی داشتن، امری فطری و طبیعی است. اشتراکات عمیق فرهنگی، زبانی، بومی و اقلیمی میان افراد یک قوم، منشاء گرایش آنان به یکدیگر است. گرایش قومی فی‌نفسه، امری مثبت و عاملی برای تقویت همگرایی میان یک قوم است؛ اما مثل هر پدیده دیگر، افراط در قوم‌گرایی و تبدیل کردن آن به عاملی برای جدایی ملتها از یکدیگر، در تعارض با نظام رایج بین‌المللی است و این همان عاملی است که هر افراطی در این زمینه را از نگاه شهروندانِ جهان، ناورا می‌سازد.

در واقع دنیای امروز ما قرنهاست که نظم فعلی جهانی را که مبتنی بر مرزبندی ملتها و کشورهاست، بعنوان چارچوبی بین‌المللی پذیرفته و از آن حمایت کرده است. بر اساس این نظم، کشورها را ملتها می‌سازند و ملتها از اجزای قومی، دینی و نژادی تشکیل شده‌اند.

به بیان دیگر، نظمی که جهان قرنهاست برمدار آن حرکت کرده است، برمبنای تشکیل کشورهایی از یک قوم یا یک نژاد و دین نبوده است؛ هرچند که ممکن است درپاره‌ای موارد، به قول منطقیون یک رابطه "عموم و خصوص مِن وجه" در این مورد ایجاد شده باشد و بعضی کشورها متشکل از یک قوم یا یک نژاد خاص باشند؛ اما همه اقوم یا نژادها و ادیان، هر یک کشوری مستقل برای خود ندارند؛ بلکه بسیاری از کشورها، از جمله کشورهای منطقه خاورمیانه، اجزائی از اقوام و نژادها و ادیان مختلف‌اند و اتفاقا تجربه تاریخ بشری در این تقسیم‌بندی، تجربه‌ای مثبت بوده و هزاران سال است که اقوام و نژادها و ادیان مختلف در کنار یکدیگر در مرزهای یک کشور و بعنوان یک ملت، در کمال صلح و آرامش زیسته‌اند و نتیجه چنین زیستی، آمیختگی اقوام و نژادها بوده است؛ بطوریکه امروز همین آمیختگی، امکان پالایش کامل یک قوم را حتی در یک اقلیم واحد بسیار دشوار می‌کند؛ تا آنجاکه این موضوع برای اقوامی که احیانا خواهان جداشدن از یک ملت باشند، چالشهای بزرگی را در روند جدایی ایجاد می‌کند که نتیجه آن شکل‌گیری شهروندان درجه یک و دو در چنان اقلیمهایی خواهد بود که بی‌تردید منشاء بحرانهای بزرگی خواهد شد.

حرف اصلی این مطلب این است که هرگونه افراط در قوم‌گرایی اگر منجر به ایجاد گرایشهای جدایی‌طلبانه شود، بدلیل آنکه در تضاد با نظم تاریخی تقسیمات جهانی "ملت-کشور" درچارچوب نظام بین‌الملل خواهد بود، در نهایت محکوم به شکست است؛ زیرا نظم فعلی که پاسخگوی نیازهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی کشورهاست، پشتوانه‌ای هزاران ساله دارد که بمدد آن، چالشهای مربوط به تامین نیازهای مذکور، رفته رفته حل شده و به مرحله کنونی رسیده است؛ اما تغییر این نظم و تبدیل آن به مثلا به تقسیمات "قوم-کشور"، سرآغاز بروز بحرانهای اقتصادی، امنیتی، سیاسی و اجتماعی در جوامعی است که به چنین سمت و سویی حرکت کنند.

وقتی یک قوم از یک کشور جدا می‌شود و اقلیم خود را از آن کشور جدا می‌کند، باید الگویی ولو کوچکتر از نظام اقتصادی، امنیتی، سیاسی و اجتماعی از آن کشور را در درون خود داشته باشد، تا بتواند سرپابماند؛ یعنی بتواند همه نیازهای معیشتی خود را حل کند، امنیت قوم خود را تضمین نموده، روابط سیاسی داخلی و بین‌الملل را برقرار نماید و برای چالشهای اجتماعی، راهکارهای امتحان شده داشته باشد که فراهم آمدن چنین شرایطی حتی برای اقلیمهایی که تجاربی در این زمینه داشته‌اند، عملا غیرممکن است؛ زیرا در همان قدم اول، طرح چنین موضوعی با واکنش شدیدا منفی کشورِ مربوطه مواجه شده و به انزوای شدید اقلیمِ خواهان جدایی در همه زمینه‌های مورد اشاره خواهد انجامید.

ازسوی دیگر، نظم تاریخی ملت- کشور، باعث شده که قطبهای بزرگ صنعتی، تجاری، تفریحی، تکنوژیکی، دانشگاهی، سیاسی و سایر محورها درطول هزاران سال در جای جای یک کشور که متشکل از اقوام و نژادها و مذاهب مختلف است، شکل بگیرد و جدا شدن اقوام و نژادها و مذاهب از یکدیگر درقلمرو یک کشور، توازن و تعادل ایجاد شده را در زمینه‌های مختلف دستخوش اختلال نماید.

بعنوان مثال رواج الگوی جداطلبی در کشورها می‌تواند باعث این شود که ساکنان مثلا یک منطقه نفتی در کشور که تامین کننده بخش بزرگی از منابع مالی آن کشور است، با اعلام جدایی از آن کشور، درحالیکه زندگی اقتصادی همه ملت را بچالش می‌کشند، بدلیل ایجاد بحران در تامین سایر نیازها خود، تجربه شکست خورده‌ای همچون سودان را ایجاد کنند.

درواقع طرح موضوع جدایی با استفاده از گرایشهای قومی، بچالش کشیدن نظمی هزاران ساله و دستاوردهای گوناگون آن، به نفع مدلی مردود است که هیچ قومِ اهل اندیشه‌ای بدان رضایت نخواهد داد.

گرایشهای قومی را باید در چارچوب ملی پاس داشت و برای آن حرمت قائل شد و زمینه‌های قانونی و اجتماعی لازم برای بروز و ظهور آنها را مهیا کرد؛ اما سوءِاستفاده از آن و طرح موضوع جدایی را باید با بیان استدلالهای منطقی برای افکارعمومی پاسخ گفت؛ استدلالهایی که درنهایت نامعلوم بودن سرنوشت قوم جدایی طلب را پیش از ورود به آن، برایشان ترسیم نماید تا اقوامی که ملتها را شکل می‌دهند از این جهت مورد سوءِاستقاده قدرت طلبان قرار نگیرند و اجازه ندهند که برخی بیگانگانِ صاحب منافع در لوای شعار "حق تعیین سرنوشتِ قومی"، منافع کلان خود را از تجزیه کشورها و جداسازی ملتها از یکدیگر محقق کنند.

منبع: اتاق خبر 24

: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *