شاه با حمایت آمریکا آن بود، انقلاب بیحمایت آمریکا این است
: شاید همه انقلابها یک شکل داشته باشند، قیافه آنها یکی باشد، همه از انقلابشان میخواهند به...
به گزارش گروه فضای مجازی ، روزنامه سیاست روز در سرمقاله امروز خود به قلم محمد صفری نوشت: شاید همه انقلابها یک شکل داشته باشند، قیافه آنها یکی باشد، همه از انقلابشان میخواهند به دستاوردهای انقلابشان برسند. اما هر انقلابی هم برای خود تعریفی دارد. ایدئولوژی انقلابها با هم یکی نیست، هدفها گوناگون است.
ما هم ۳۵ سال پیش انقلابمان پیروز شد. اندیشه انقلابی ما با انقلاب مثلاً کوبا، فرانسه، شوروی و... خیلی تفاوت دارد. ایدئولوژی این انقلاب براساس اسلام ناب محمدی(ص) و انتظار است. هیچ انقلابی را نمیتوانید بیابید که چنین اندیشهای داشته باشد.
انقلاب کردیم که آزاد باشیم. انقلاب کردیم که زیر یوغ نباشیم. انقلاب کردیم برای ارزشهای انسانی و اخلاقی و اکنون که ۳۵ سال از آن انقلاب میگذرد، همچنان به راه خود ادامه میدهیم. ادامه راه، سرزندگی میخواهد و بالندگی، نشاط میخواهد و هدف با همه رنجها، سختیها و گرفتاریهای این سالها، اگر نبود آن بالندگی و نشاط، که اکنون استحاله در انقلاب رخ داده بود. پس هست، این بودن و ماندن، از برای چیست؟ غم نان و آب، اگر باشد که هست، مانعی است برای راه انقلاب؟ که نباید باشد غمی برای آن!
در این ۳۵ سال آنقدر چاه کندهاند برایمان که دیگر جایی برای چاه کندن نمانده است.
چاهکن اما، همچنان میخواهد چاه بکند. دستبردار هم نیست. اما آیا قرار است، خود را بازنده این چاهکن بدانیم و خود را ته چاه ببینیم؟! اگر چنین قراری بود، پس انقلاب برای چه بود؟ همان اول انقلاب، دست دوستی به چاهکن میدادیم و خلاص، دیگر این همه تنش، چالش، درگیری، تحریم و تهدید و... نداشتیم. تن میدادیم به هر آنچه که آن چاهکن میخواهد. میشدیم، ژاپن، کره، عربستان و خیلی کشورهای دیگر، که تن دادهاند و ته چاه افتادهاند، تنها برای چند روز چرب و شیرین دنیا.
آیا اکنون با همه این دشمنیها که بیسابقه است در دنیا، وضعیت ایران اسلامی از دوران شاه بدتر است؟! خداوکیلی، آنهایی که سنشان قد میدهد، یادشان هست، آن موقع چه وضعیتی داشتیم، با آن درآمد نفتی و البته جمعیت کم، ادعا نمیکنیم که اکنون فقیر نداریم و شکم گرسنه سر بر بالین نمیگذارد، اما حرفمان این است، شاه با حمایتهای آمریکا آن بود، انقلاب اسلامی بیحمایتهای آمریکا این است.
این نظام و حاکمیت هر بدی داشته باشد، یک خوبی دارد که به همه چیز میارزد. عزت نفسمان را داریم از قبل همین انقلاب. مناعت طبعمان برقرار است، به خاطر خون شهدا، جانبازان و رزمندگان. عزت و اقتداری که ما داریم، صدقه سری آمریکاست؟!
عزتمان را گرفته بودند، غیرتمان را به تاراج برده بودند، شوکت و جلال ایرانیمان را به حراج گذاشته بودند. اما اکنون، راست حسینی، همه اینها را داریم یا نه؟!
الان هم که همه اینها را داریم و به لطف و زحمت مسئولین و پایداری و پایبندی مردم هم لقمه نانی حلال بر سر سفرهها میآید، هر آنچه که در این ۳۵ سال به دست آوردهایم، به ثمنبخسی بدهیم برود، که چه شده آن چاهکن و کدخدا، که خود یک دنیا گرفتاری و مشکل دارد، کارشکنی میکند برای ما، پس تن به زیادهخواهی این دیو پلید بدهیم تا شاید وضع و اوضاعمان خوب شود. «بزک نمیر بهار مییاد کمبزه با خیار مییاد» پس اگر اینگونه است، بنشنیم تا صبح دولتمان بدمد، که با مهربانیها! عطوفت! رأفت! دلسوزیها! یاریها! کمکها! و هر چه در وجود نامبارک این آمریکاست، نوید آیندهای روشن را به مردم ایران اسلامی بدهیم! عزت یک ملت مهم است؟
نمیشود که به خاطر عدهای از دل همین انقلاب و نظام با زد و بندها و فسادهای گوناگون، زدند و بردند و خوردند، یا گرفتار شدند، یا فرار کردند، اصلاً هر بلایی که سرشان آمده یا خواهد آمد، ریشه انقلاب را زد؟!
رحیمیها، بابک زنجانیها، خاوریها، کرسنتها، و برخی دیگر که اگر اسمشان را ببریم هجوم میآورند به ما، میآیند و میروند، نمیشود که همه خلافکاریها را به اسم انقلاب نوشت؟ بیانصافی است. انقلاب که نمیخواهد چنین شود، که اگر چنین هم میشود، میایستد مقابلشان و به دادگاهشان میکشد. زندان هم میاندازد این مفسدان را حاکمیت اسلامی با مفسدان و خلافکاران کلهگنده شوخی ندارد.
مردم چشم امید به حاکمیت اسلامی دارند. مردم با هیچ دولتی عقد اخوت نبستهاند که هیچ، اگر ببینند که دولتی رویگردان نظام و ولایت و انقلاب است، از او روی برمیگردانند. نمونههایش هم در تاریخ انقلاب هست مردم لمسش کردهاند.
مردم نجیبی که با همه این سختیها ساختهاند و دم برنمیآورند، به عشق اسلام است، به عشق امام و رهبری است، صدایی هم اگر در میآید از حلقوم آن مرفه بیدرد، سرمایهدار، زمینخوار، نان به نرخ روز خور، تازه به دوران رسیده است که شاید کمی از چاپیدنش، کم شده باشد. صدایش در میآید، اما آن مردمی را باید هوایشان را داشت که با نداری خود هم همچنان پایبندند. عقد خود را فسخ نمیکنند. پشت به انقلاب نمیکنند. وقتی که امام انقلاب، میگوید، «یک موی کوخنشینان بر همه کاخنشینان ترجیح دارد» یعنی این که اشرافیگری، مرفه بیدرد، سرمایهدار زالوصفت در این کشور جایی ندارد. آسیبشناسی یک انقلاب همین است دیگر. وقتی به اینها بیشتر از آنهایی که، برای انقلاب بیشتر زحمت کشیدهاند، بها داده شود، شکمهایشان گندهتر شود و گردنشان کلفتتر، زنگ خطری است که به صدا در میآید، شاید هم درآمده باشد. گوش شنوا میخواهد.
همه چیز را اگر از عینک جناحی و سیاسی نگاه کنند، اظهارنظرات میشود همین که میبینید. قضاوت کردن یکدیگر، همدیگر را متهم کردن، از طرف مردم سخن گفتن و خود را به جای آنها فرض کردن و... .
این انقلاب، مردم، کشور و هر آنچه که در آن است، ماندگاری و پایداریاش مانند کوه و راه و مرامش همچون رود زلال جاری است. دل به دریا زده است این انقلاب اسلامی.
سرابهای رویایی و کاذب، نمیتواند گمراهش کند. سیاهنماییها دل مردم را تاریک و غبارآلود نمیسازد.
مردم عزت و سربلندی میخواهند که شکر خدا دارند، کاری نکنیم این عزت و شوکت با ندانم کاریها به ذلت و خفت تبدیل شود. غم مردم هم دارد این حاکمیت، کیست که نداند هر آنچه که در توان و توشه دارد، در چله نشانده تا چشم فتنه را کور کند، تا چشم زخم نخورد این انقلاب و مردم که در انتظار است تا صاحب اصلیاش بیاید. کاری نکنیم که خوشایند شیطان بزرگ باشد. رفتار و گفتارمان را اگر انقلابیتر کنیم، حل است.
مردم غم قدمهای ظریف را هم نداشته باشند، غم رفع حصر سران فتنه را هم ندارند.
والسلام.
منبع:سیاست روز
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.