ستارههای سینما چگونه بازیگر شدند؟
ستاره بودن یک بازیگر سینما یک شبه و یک روزه اتفاق نمیافتد و به آن آسانی که برخی فکر میکنند نیست بلکه به قول دیالوگ معروف فیلم «شب یلدا» کیومرث پور احمد: «همه چی برمیگرده به قبل، قبل و قبل ترش.»
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از خراسان، برخی معتقدند این روزها فقط با استعداد ذاتی، به موقعیت خوب و آموزشهای حرفهای میشود بازیگر شد و برخی نیز معتقدند پارتی، پول و داشتن نسبت فامیلی با یک سینماگر مساوی است با بازیگر شدن. با این اوصاف این که هر یک از ستارههای سینما چطور سر از سینما در آوردند خیلی حساب و کتاب ندارد.این که محمد رضا فروتن ،بهرام رادان،حامد بهداد و... از چه زمان ،چگونه و از چه طریق عکس هایشان بر سر در سینماها جا خوش کرد یا هدیه تهرانی،نیکی کریمی،لیلا حاتمی، مهناز افشار و... چگونه بر پرده نقرهای راه یافتند و به عنوان بازیگر مشهور و محبوب روی جلد مجلات سینمایی و نشریات رفتند و دیگران چطور این مسیر را طی کردند ماجراهای جالبی دارد که شایدخواندن برخی ازآنها خالی از لطف نباشد.
حامد بهداد:
رامبد مرا به سینما آورد
من خیلی چیزها را از رامبدجوان یاد گرفتهام. واقعا به من یاد داد در یک فضای حرفهای با همکارانم چطور رفتار کنم.چطور برخورد کردن، چطور صدایشان زدن و چطوراز یک راه درست و سالم دیگران را به خدمت گرفتن را از او یاد گرفتم. دوستی من و رامبد از آنجا شروع شد که در آن ایام در شرکت تبلیغاتی رامبد کار میکردم و کمک دستیارش شدم. مرا به خانهاش میبرد، خانهای که او در کنار پدر و مادرش زندگی میکرد. عکس من روی آینه اتاقش بود و حتی آنجا جایی برای خوابیدن داشتم چون آن زمان دانشجو بودم ورامبد در حق من برادری کرد . او مرا به سینما آورد و دست مرا گرفت. در فیلم «آخربازی» همایون اسعدیان به رامبد نقشی پیشنهاد شده بود و او مرا به جای خودش معرفی کرد. فیلمی که به خاطرش نامزد دریافت سیمرغ بازیگری شدم. او مرا وارد سینما کرد یعنی دست مرا گرفت و گفت خانمها و آقایان اینک حامد بهداد. همایون اسعدیان میگفت: «مفتخرم که حامد بهداد را ما به سینما معرفی کردیم.» بله این قشنگ است. تو باید حق مطلب را ادا کنی، تو باید این فرصت را به دیگران بدهی که به تو افتخار کنند، به تو تکیه کنند، اسم تو را بیاورند و خجالت نکشند.
بهرام رادان:
نه پول داشتم نه پارتی
خیلی از آدمها پس از پایان دوره خدمت سربازی دنبال کار میگردند. من هم یکی ازآنها بودم که بین آگهیهای روزنامهها در جست و جوی یک شغل مناسب بودم.
چشمم که به آگهی کلاسهای بازیگری «هیوا فیلم» خورد گوشی را برداشتم و بعد هم سر از کلاسها درآوردم و یک هفته از کلاسها نگذشته بود که فرم انتخاب بازیگر یک فیلم سینمایی را پر کردم. بر خلاف تصور بسیاری که گمان میکنند از طریق پول و باند بازی و پارتی بازیگر شده ام به جرات میتوانم بگویم برای بازیگر شدن نه پول داشتم نه پارتی. در کلاس ثریا قاسمی فیلم نامه «شور عشق» به من داده شد که روی نقش «کیان» تمرکز کنم نقشی که فکر میکردم یکی دو تا دیالوگ بیشتر ندارد غافل از این که یکی از دو نقش اصلی فیلم بود.
من خیلی کم از کارهای خودم خوشم میآید و اولین و بی رحمترین منتقد خودم هستم. یعنی وقتی فیلم هایم را میبینم، معمولا کلی از بازی ام اشکال میگیرم و با خودم میگویم کاش دوباره این نقش را بازی کنم تا اشتباهاتم را جبران کنم یا یک جور دیگر و بهتر بازی اش کنم.
شهاب حسینی:
نخست گوینده رادیو بودم
به همراه تعدادی از بازیگران طنزمثل نادر سلیمانی و سعید آقاخانی گروهی داشتیم که به شهرهای مختلف سفر و برنامههای شاد اجرا میکردیم. آن زمان تئاتر دانشجویی کار میکردم، یکی از بچههایی که در آن تئاتر کار میکرد دستیار آقای فردرو شد. ایشان میخواست مجموعه «جمعهها با شبکه 2» را تهیه کند. آن دوست موظف شد برای آیتم طنز بازیگر انتخاب کند، بدیهی بود که سراغ ما بیاید آنجا با 2 نفر آشنا شدم؛ کامران ملکمطیعی و نادر سلیمانی. از طریق کامران برای گویندگی در رادیو دعوت شدم و از طریق نادرسلیمانی به تلویزیون معرفی شدم و در آن برنامه بین مردم مسابقه اجرا میکردم. مدتی بعد بازی در نمایش نامههای رادیویی و گویندگی به آن اضافه شد. همان روزها یکی از دوستانم گفت: «آقای رسول برنامهای به اسم «اکسیژن» برای شبکه 2 تهیه و تولید میکند وبرای انتخاب مجری آن تست میگیرد.» در تست شرکت کردم و انتخاب شدم . در اجرای متفاوت وموفق «اکسیژن» دیده شدم و «پلیس جوان» مرا به عنوان بازیگر به مردم شناساند و در جشنواره فیلم فجر 87، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای بازی در «سوپراستار» گرفتم.
هدیه تهرانی:
یک اتفاق ساده
هیچ وقت به صورت جدی و عاشقانه پی گیر بازیگری نبودم ولی برایم جذابیت داشت. من هم مانند خیلیهای دیگرخیلی در یک اتفاق ساده بازیگری را با مسعود کیمیایی آغاز کردم و در فیلم «سلطان» با قرارداد 600هزار تومانی جلوی دوربین رفتم.خیلی برایم پیش میآمد که دستاندرکاران سینما برای بازی در فیلمی دعوتم میکردند . آشنایان وبستگان مثل ناصر تقوایی واکبر عالمی هم گاهی چنین پیشنهادهایی میکردند و این قضیه چندان برایم نا آشنا نبود. نخستین بار که به طور جدی به بازی دریک فیلم فکر کردم بیست سالم بود و تقوایی قرار بود چای تلخ را بسازد اما فیلم به سرانجام نرسید . این درست موقعی بود که قصد داشتم به آلمان بروم و در رشته دکوراسیون داخلی ادامه تحصیل دهم. روزی در فروشگاه میخواستم برای کارهای دکوراسیونم حصیر بخرم که آزیتا حاجیان و محمد رضا شریفی نیا که برای خرید به فروشگاه آمده بودند به من پیشنهاد بازی دادند که پاسخم منفی بود . با پی گیری شریفی نیا و حاجیان برای فیلم «روز واقعه » دعوت شدم. نقش کوتاه راحله کار خاصی غیر از گفتن چند تا بله و خیر نمیکرد و بیشتر یک تیپ ساده بود تا شخصیت و نپذیرفتم. نخستین نقشم باید ارزش این ریسک را میداشت.
همایون ارشادی:
کیارستمی مرا کشف کرد
همه ما هر روز ممکن است از عرض خیابان رد شویم یا پشت چراغ قرمز بایستیم، اما همین اتفاق روزمره ساده از من بازیگر ساخت. من پشت چراغ قرمز ایستاده بودم که نگاه سنگین کسی را روی خودم احساس کردم. کیارستمی که از چهره من خوشش آمده بود مرا به همکاری دعوت کرد و دوستی ما شکل گرفت وخواست در قالب مرد ساکت و مرموزی که دنبال فردی میگشت که جنازهاش را دفن کند بازی کنم . نخستین بار جلوی دوربین «طعم گیلاس »اش رفتم؛ اما «درخت گلابی» مهرجویی بود که مرا بیشتر به مردم شناساند و موقعیتم را به عنوان یک بازیگر تثبیت کرد. شانس درهمه چیز هست و مختص سینما نیست. در هر شرایطی شانس باید همراه آدم باشددلچسبتر از شانس، شانس اول است! این که کسی معماری خوانده باشد و یکهو کیارستمی بیاید سراغش!بله این کاملا شانس است برای شروع بازیگری شانس آوردم، برای بازیگری در فیلمهای بینالمللی هم شانس آوردم، اما فراموش نکنیم که قدر شانسم را میدانستم وگرنه به تجربههای بعدی منجر نمیشد. همیشه آدم نمیتواند با شانس ادامه بدهد.خیلیها با آقای کیارستمی کار کردند و نتوانستند جلوتر بروند. آنها هم شانس آوردند، چرا نتوانستند ادامه بدهند؟
نیکی کریمی :
با «وسوسه» آمدم
بیشتر مردم مرا با «عروس» میشناسند و خیلیها یادشان نیست که برای نخستین بار در سال 68 در فیلم «وسوسه» جمشید حیدری بازی کرده ام. من از دوران دبیرستان، علاقه زیادی به تئاترهای مدرسه داشتم و توسط جمشید حیدری که بازی هایم را در نمایشها دیده بود وارد سینما شدم. از دوران دبستان بازی در گروههای کوچک تئاتری را آغاز کردم. نخستین نقش سینماییام در سال ۱۳۶۸ در فیلم «وسوسه» حیدری بود. اما نخستین حضور جدیام در فیلم «عروس» به کارگردانی بهروز افخمی در سال ۱۳۶۹است که با ابوالفضل پورعرب نخستین ستارگان سینمای ایران پس از انقلاب بودیم. سپس در دو فیلم مهم داریوش مهرجویی یعنی «سارا» و «پری» بازی کردم. در سال ۱۳۷۱ به خاطر بازی در فیلم «سارا» (اقتباسی از «خانه عروسک» اثر هنریک ایبسن) جایزه بهترین بازیگر زن جشنوارههای سن سباستین و نانت را دریافت کردم. همان سال برای تحصیل در رشته طراحی لباس به آمریکا رفتم و تا زمان بازی در فیلم «پری» اثر داریوش مهرجویی به ایران بازنگشتم. بازیام در این فیلم که اقتباسی از کتاب «فرنی و زویی» اثر سلینجر بود مورد توجه قرار گرفت و برای بار سوم در جشنواره فیلم فجر نامزددریافت سیمرغ بلورین بازیگر نقش اول زن شدم.
ساره بیات :
یواشکی شدم بازیگر!
حدود دوسال تئاتر کار کردم ولی به خاطر درس و دانشگاه چند سالی کار نکردم از طرفی چون پس از نخستین کار تئاترم در جشنواره پلیس به عنوان بازیگراول زن انتخاب شدم پیشنهادهای کاری زیادی به من شد ولی خانوادهام مخالف بودند و نگذاشتند کار کنم. گفتم سنم بالاتر برود تا زورم به آنها بچربد چون اگر سنم بالا برود دیگر با من کار ندارند. وقتی پس ازآن وقفه تصمیم به بازگشت گرفتم، با کلاسهای آقای پرستویی شروع کردم. آنجا هم جزو شاگرد اولها بودم و برای سریال تاریخی «یک مشت پر عقاب» اصغر هاشمی معرفی شدم که نخستین کار تصویری ام وتجربه، رضایت بخشی بود. خانواده من خیلی با بازیگری مخالف بودند و پنهانی رشته تحصیلی دانشگاهم را هنر انتخاب کردم که ازراه هنر یواشکی وارد بازیگری بشوم ولی نشد .دوران دانشگاه که تمام شد، با کلاسهای بازیگری ذهن خانوادهام را آماده کردم. خانواده همیشه به من اعتماد داشتند و دوستان صمیمی ام هستند اما هنر را جزو مشاغل نمیدانند. به هر چیزی که در این حرفه میخواستم تا به امروز رسیدهام. شاید خیلی کم توقع باشم ولی به آن چیزی که خواستم رسیدم. خیلی سخت به این جا رسیدم و شاید برای همین است که خیلی جایگاهم را دوست دارم.
مصطفی زمانی :
بدون زد و بند بازیگر شدم
من در کمبود امکانات بزرگ شدم و دغدغههایم با افراد دیگری که وارد عرصه بازیگری میشوند فرق میکرد. دغدغهام شهرت نبود اما به عنوان یک نوجوان 15، 16 ساله دلم میخواست از بیامکاناتی به امکانات برسم. از هشت سالگی عاشق بازیگری بودم. دردوره ابتدایی هر روز سر صف در مدرسه قطعههای نمایشی کوتاهی را مینوشتم و با دوستانم اجرا میکردیم. مثلا نمایشهای اوستا و عبدلی را تقلید میکردیم و بچهها لذت میبردند. هرشب وظیفه من این بود که یک داستان کوتاه بنویسم و صبح برای بچهها اجراکنم. زمان بازی درنخستین تجربه ام یعنی نقش «یوزارسیف » خیلی جوان و کمتجربه بودم و چیز زیادی درباره بازیگری نمیدانستم. ازهمکاری با پروژه «یوسف پیامبر» راضی بودم چون از مسیر درست، بدون زد و بند و باندبازی وارد این حرفه شدم. البته جبههگیری شدیدی علیه من بود، چون به هرحال کارم رابا فرج ا... سلحشور آغازکرده بودم اما این واکنشها برایم اهمیتی نداشت و ندارد. نه اهل باندبازی و جهتگیری سیاسی و حزبیام نه روحیهام طوری است که با رسانهها و منتقدان و دفاتر فیلمسازی زد و بند کنم که کارم پیش برود.
هانیه توسلی :
مهرجویی باعث شد بازیگر شوم
من دانش آموخته ادبیات نمایشی هستم و کار بازیگری را از تئاتر شروع کردم تا بالاخره در فیلم کوتاه «روی جاده نمناک» به کارگردانی مهدی کرمپور جلوی دوربین رفتم.هنگام بازی در فیلم«شبهای روشن »تنها ۲۲ سال داشتم . از ۱۷ سالگی و شاید هم یک مقدار زودتر و از سال ۷۵ تا قبل از آمدن به تهران کلاسهای تئاتر را در همدان گذراندم. لیلا حاتمی بازیگر محبوب من است و" داریوش مهرجویی" باعث ورود من به دنیای بازیگری شد . چون فیلم «لیلا» را بسیار دوست دارم و بارها تماشایش کرده ام.این اثر مهرجویی به من انگیزه داد که به گونهای جدی به ورود به عرصه سینما و بازیگری فکر کنم. کلاسهای بازیگری توسط آموزش انسانهای باتجربه خروجی دارد اما بعضی وقتها این کلاسها توسط افراد بدون تجربه اداره میشود اگر انسان خواهان رسیدن به جایگاهی باشد و با توجه به آن تلاش کند به طور حتم مثل من بدون پارتی و آشنا به هدف خود میرسدفیلم«شام آخر» به دلیل فروش بالا بیشتر توسط مردم دیده شد.تجربه در این اثر و کل اتفاقات آن لذت بخش بود به خصوص آنکه همه با توجه به کار اولم من را راهنمایی و هدایت میکردند.
کمندامیر سلیمانی:
در 5 سالگی جلوی دوربین «هزار دستان» رفتم
از اواخر دهه 60 و در دوران خردسالی وارد بازیگری شدم.بازیگر بودن پدرم نقش مهمی در بازیگرشدنم داشت. البته پدرم اصراری نداشت که حتما شغل او را دنبال کنم و بازیگر شوم. ولی چون از کودکی در خانوادهای بودم که همه اهل هنر بودندازوقتی به یاد دارم مشغول بازی کردن هستم. نخستین کار بازیگری ام تئاتری بود که همه بازیگرانش کودک بودند و کارگردانش محمود ابراهیمزاده و متناش نوشته نادر ابراهیمی بود.روزی همراه پدرم به اداره تئاتر رفته بودم و محمود ابراهیمزاده من را دید و با پدرم برای حضورم در کار صحبت کرد. پدرم ابتدا تمایلی برای بازیگر شدن من نداشت، اما موقعی که علاقه من را دید با بازیگر شدنم موافقت کرد.نخستین بار در سن پنج سالگی در سریال «هزاردستان» سرصحنه کار رفتم و طبق خواسته زنده یاد علی حاتمی در صحنهای همراه لیلا حاتمی بازی کردم.لیلا حاتمی دوست دوران کودکیام است.نخستین تجربه بازیگری و کار جدی و نقش مهمی که بازی کرده ام در فیلم «ترنج » زندهیاد محمدرضا اعلامی بودکه علی نصیریان و پروانه معصومی در آن بازی داشتند و نقش یک دختر نوجوان روستایی را بازی کردم.تا موقعی که مدرسه میرفتم بازیگری را به عنوان کار دوم و تفننی نگاه میکردم بیشتر علاقهمند بودم که پزشک شوم.
بهنوش بختیاری:
مهتاب نصیر پور مرا معرفی کرد
اصلاً به بازیگری فکر نمیکردم. تصورم از دنیای هنرپیشگی دنیای سینمای قبل از انقلاب بود.خیلی فیلم نگاه میکردم، ولی شناخت درستی از فضای حرفهای هنرپیشگی نداشتم.
یکی از دوستان به من پیشنهاد کرد در کلاسهای آموزش بازیگری مهتاب نصیرپور شرکت کنم، معتقد بود مسیر مناسبی در زندگیام ایجاد خواهد کرد. همین شد که در کلاس آموزشی مهتاب نصیرپور شرکت کردم. با نگار عابدی، سحر صباغ سرشت، شایسته ایرانی و بهاره مشیری در آن کلاس، همکلاسی بودیم. خانم نصیرپور مرا بازیگر خیلی قابلی نمیدانست. کلاسها را دنبال میکردم ولی به بازیگری علاقه زیادی پیدا نکردم. نخستین سریالی که بازی کردم، سریال «هوای تازه» بود که مهتاب نصیرپور مرا برای آن سریال معرفی کرد. یک نقش کوتاه بود و چهرهام به آن نقش میخورد. کاراکتر زنی بود که از خارج آمده بود. «مهتاب» معتقد بود، بازیگری را تکنیکی بازی نمیکنم، ولی جذابیتهای خاص خود را برای ماندن در این فضا دارم. برای همین مرا معرفی کرد. سپس بازیگری را رها کردم و منشی صحنه شدم. خیلی اتفاقی سرفیلم سینمایی «انتخاب» به کارگردانی آقای تورج منصوری منشی صحنه بودم که رضا عطاران با من تماس گرفت و این شد که با سریال «خانه به دوش» عطاران به دنیای تصویر برگشتم.
نظرات بینندگان
سلام من میخواهم در سن نوجوانی بازیگر شوم ولی نمیدانم چگونه باید به خواسته ام برسم. خواهش میکنم کمکم کنید
سلام خسته نباشيد، من 15 سالمه و واقعا علاقه به بازيگرى دارم، من قبل اینكه بخوام برم كلاس بازيگرى و رشته بازيگرى رو انتخاب كنم كلى كتاب درباره آموزشی و انگيزشى و... مطالعه كردم. من سوالم از شما اينه كه چطورى و از كجا شروع كنم؟
من خیلی به بازیگری علاقه دارم اما نمیدانم پیش کی برم و چی کار کنم
سلام من فهمیدم که استعدادم تو بازیگریه وقتی با دوستان هستم براشون دیالوگ فیلمها رو بازی میکنم پول و پارتی هم ندارم خواهش میکنم کمکم کنین
سلام. من 31 سالمه عاشق هنر هستم علاقه ی زیادی به تئاتر دارم. از سن کم خانواده من مخالف بودند و الان هم کمی خجالتی و استرسی شدم. الانم حس میکنم سن و سالم زیاد هستش برای استارت
سلام من به بازیگری بسیار علاقه دارم ولی کلاسی پیش نیامده که من تست بدم و اگر هم بوده بسیار از جایی که ما در انجا زندگی میکنیم دور بوده و همین باعث شده خیلی از ارزو هام را رها کنم
من عاشق بازیگری ام ممنون بابت مطالب خوبتون
سلام من ۱۸ سالمه علاقه ی زیادی به بازیگری و معروف شدن دارم ولی نمیدونم که استعداد بازیگری رو دارم یا نه چیکار باید بکنم ،کجا باید برم؟ راهنماییم کنید لطفا
من عاشق بازیگریم ولی در واقع یکم خجالتیم باید چیکار کنم؟
سلام بچه ها منم از بچگی به بازیگری (در واقع ارتباط با مردم) علاقه دارم ولی فقط علاقه مطرح نیست. خیلی چیزای دیگه هم مهمه عاقلانه فکر کنید.
سلام من ۱۵سالمه از کودکی آرزو داشتم بازیگر بشم. خانوادم و مردمم بمن افتخار کنند. من میخوام رشته تحصیلی که انتخاب میکنم بازیگری باشه چون خیلی علاقه دارم. نه پول دارم نه پارتی خواهش میکنم یکی کمکم کنه
سلام من خیلی وقته به بازیگری فکر می کنم می خوام شب و روز در کلاس های سینما باشم می خوام یکی کمکم کنه مرسی
من استعداد فوق العاده ای در بازیگری دارم سابقه بیش از ده تا تئاتر دارم و عاشق بازیگری هستم لطفا کمک کنید
من ۱۲ سالمه و عاشق بازیگری هستم و استعداد دارم من در شهر مشهد هستم و اینجا کلاس های بازیگری خوب نیست.
من مرتضی هستم ۱۵ سال دارم خواهش مندم که به من کمک کنین تا بتوانم به دنیای بازیگری وارد شوم من از بچگی بازیگری را دوست داشتم و دوست دارم
من ب بازیگری و هنر خیلی علاقه مندم و میدونم خواستن توانستن است فقط دوست دارم از ستاره ها و اساتید کمک بگیرم
سلام ... میخوام به شما عزیزان بگم به کلاسهای معتبر برید شاید ستاره بعدی خودتون باشید. تلاش و سختی = به دست آوردن آرزوهاتون. یاعلی
سلام من استعداد عجیبی دارم به بازیگری ولی سرمایه انچنانی ندارم ۷ بار در صحنه های تئاتر بازی کردم و ۵ بار روی صحنه رفتم پول شهریه کلاس های بازیگری و ندارم ولی خیلی خیلی علاقه دارم
من چند روزی هست ک کلاس های بازیگری میرم بهم گفتن کمتر از یکسال طول میکشه تا بازیگر شم نمیدونم میشم یا نه ولی بهم گفتن استعدادش را دارم
سلام من 13 سالمه و چند تا نمایش تو مدرسه بازی کردم و علاقه بی نهایتی به این حرفه دارم فقط نمی دونم چی کار کنم
من علاقه ی زیادی به بازیگری دارم و آرزوم اینه که که یه روز بازیگر شوم
سلام من 13 سالمه و واقعا عاشق هنر و بازیگری هستم اما اصلا نمیدونم باید چیکار کنم و البته پول و پارتی هم ندارم.
سلام من محدثه هستم ۱۳سال دارم می خوام بازیگر شوم
سلام به شما منم خیلی به بازیگری علاقه دارم و استعداد هم دارم. اغلب شما سوال میکنید که از کجا شروع کنیم؟ من اکنون به کلاس های بازیگری در تهران مشغول هستم و کمکم مدرک هم میگرم. شماها هم ابتدا کلاس خوب برید و مدرک هم بگیرید و در عین حال در تهران تست بازیگری بدید
من واقعا به بازیگری علاقه دارم و هنرم خیلی دوست دارم. هیچ پارتی و پول هم ندارم اگر میشه کمکم کنید.
سلام من هم کار آموز بازیگری هستم و هم کارآموز تئاتر و باید بگم مطالبتون خیلی به دردم خورد ممنونم
سلام عزیزان من ۱۴ سال دارم خخخخخییییییلییییییییی بیش از حد علاقه به بازیگری دارم چی کار کنم از کجا شروع کنم
ممنون بابت مطالب ... ای کاش همه به خواسته هامون برسیم و بازیگر بشیم البته اگه ارزومون به رویا تبدیل نشه
سلام من ۱۴ساله هستم علاقه ی شدیدی به بازیگری دارم. یک داستانی هم همراه دو تا از دوستانم نوشتیم ولی نمیدانیم چگونه ان را به مردم نشان دهیم. نه پارتی داریم نه پول از گارگردانان محترم خواهشمندیم به ما هم کمک کنند
من 26سالمه بازیگریرو خیلی دوست دارم اگ از الان شروع میکنم دلیلش اینه چون خانوادم دیگ گیر نمیدن مانعم نمیشن و خیلی خوشحالم از اینکه میتونم بازیگر شم و همه تلاشمو میکنم تا یه بازیگر بشم و خواهشم اینه راهنماییم کنین برای بازیگر شدنم
سلام من می خواهم بازیگر شوم من 13 سالم است من دوست دارم از 13سالگی بازیگری را شروع کنم و دوست دارم بازیگر معروف شوم و در یک سریال تلویزیونی بازی کنم من آرزو دارم که بازیگر شوم نمیدونم از کجا شروع کنم
سلام من خیلی علاقه زیادی به بازیگری دارم نه به خاطر پول وشهرت دوست دارم هنرمند بشم همیشه کلی داستان مینویسم واجرا میکنم همه هم بهم میگن استعداد داری توشهر اصفهان هستم این جا کلاس های بازیکری خوبی نداره پول ثبت نام کلاس ها خیلی زیاده پارتی هم ندارم کنکور هنرهم میترسم قبول نشم تازه همه این کارا هارم بخواهم انجام بدم خانواده ام اجازه نمیدن نمیدونم چی کارکنم اگه میشه راهنماییم کنید ممنون
من یکی که جون میدم واسه بازیگری الانم تصمیم دارم که برم به کلاس بازیگری لطفا من را راهنمایی کنید که چیکار کنم
سلام من 14سالمه من عاشق بازیگری هستم من از 7سالگی به بازیگری علاقه پیدا کردم من کلاس رفتم اما بخاطر کرونا تعطیل شد خانم معلمم خیلی از کار های من خوشش می امد
خیلی خوب بود
سلام وقت بخیر خانوم هستم ۲۸ از وقتی بچه بودم علاقه زیادی به بازیگری داشتم اما بخاطر یکسری مشکلات نشد برم سمتش نزدیک یکسال هست زیرنظر استاد خوبم علی ولیانی آموزش دیدم و اینکه استعداد دارم تنها چیزی که مشکل وباید تمرین کنم بیان
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *