باید آثار خلق‌شده از قالب نمایشگاهی بیرون بیایند

20:30 - 09 مهر 1395
کد خبر: ۲۲۶۸۵۱
علیزاده: ورك‌شاپ‌ها و كارگاه‌های پوستر عاشورایی را از خیلی جهات بسیار لطیف و زیبا دیده‌ام؛ در این مسیر مهم، نوع ارائه به مردم است. باید آثار خلق‌شده از قالب نمایشگاه در گالری‌ها بیرون بیایند و در اجتماع خودنمایی كنند.
به گزارش گروه فرهنگی ، به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، سوگواره هنر عاشورایی، فرصتی برای عرض ارادت هنرمندان تجسمی كشور به وجود مقدس امام حسین (ع) است كه شهر و منظر شهری در مناسبت‌های مختلف، رنگ‌وروهای مختلفی می‌گیرد. این روزها هم با فرارسیدن ماه محرم و ایامی كه به نام بلند امام حسین (ع) و حماسه‌ بزرگ عاشورا پیوند خورده، در گوشه‌گوشه‌ شهر و استان و كشورمان نشانه‌هایی می‌بینیم كه بخش مهمی از آن‌ها در حوزه‌ «گرافیك» قرار می‌گیرند؛ پوسترها و بنرها و بیلبوردهایی كه طراحی و چاپ و نصب می‌شوند تا از محرم و عاشورا بگویند تا اطلاع‌دهنده‌ برنامه و مراسمی به همین مناسبت باشند. و همین بهانه‌ای شد تا با محمد علی‌زاده گفت‌وگو كنیم تا از او درباره‌ وضعیت خلق آثار گرافیك و به‌ویژه پوستر عاشورایی و از این قبیل بشنویم. این طراح‌گرافیك و مدرس دانشگاه، كارشناس‌ارشد ارتباط تصویری از دانشگاه شاهد تهران است و چند سال است كه درس هنر را در دانشگاه‌های شهید باهنر، آزاد اسلامی، سوره و خواجه نصیرالدین تدریس می‌كند. ضمناً در زمینه‌ی موضوع ویژه‌ گفت‌وگو –پوسترهای عاشورایی- هم فعالیت‌های زیادی داشته؛ ازجمله برگزاری پنج كارگاه پوستر عاشورایی با سمت دبیر و مدرس كارگاه و برگزاری سه جشنواره‌ عكس با موضوع عاشورا. متن گفت‌وگو با محمد علی‌زاده حالا پیش روی شماست. 

در آستانه‌ ماه محرم قرار داریم و دوباره تصویرها و آثار گرافیكی پرشماری با موضوع حماسه‌ عاشورا –به شكل‌های مختلف- در فضاهای شهری و فضای مجازی منتشر خواهد شد. برای شروع گفت‌وگو، لطفاً نظرتان را درباره‌ ترویج موضوعات و معارف دینی، ازجمله پیام بزرگ عاشورا، در میان مخاطبان با استفاده از زبان هنر بگویید.


زبان هنر، زیباترین و تاثیرگذارترین زبان است. زبانی است كه در تمام دنیا فهمیده می‌شود. ترویج فرهنگ ناب و زیبای عاشورا و محتوای عمیق آن هم، با نگاه و بیان هنری، یكی از مهم‌ترین و موثرترین راه‌ها در این زمینه می‌تواند باشد.  

شما، هم تاكنون آثاری با این مضمون و موضوع خلق كرده‌اید و هم در دانشگاه یا كارگاه‌های آموزشی و ورك‌شاپ‌ها، به جوان‌ها آموزش داده‌اید. درباره‌ ویژگی یك پوستر عاشورایی از منظر خودتان بگویید.


به نظر من، ویژگی اصلی یك پوستر عاشورایی، محتوایی است كه بیان می‌كند. یعنی فرم‌ها كمك می‌كنند كه ما به یك اندیشه برسیم؛ موضوع هم همین‌طور؛ اگر ما روح عاشورا و فلسفه‌ حاكم بر آن را با دیدن یك پوستر درك نكنیم، پوستر ارزشمندی خلق نكرده‌ایم. یعنی رسیدن به فرم‌های زیبا بدون در نظر گرفتن محتوا و موضوع، ارزش چندانی ندارد. از سویی، معتقدم در این‌جا هم باید یك زبان بین‌المللی حاكم باشد؛ یعنی اگر یك فرد خارجی هم با پوستر عاشورایی روبه‌رو شد، باید بتواند پیام آن را تا حدی درك كند. 

در آثار پرشماری كه این سال‌ها به عنوان «پوستر عاشورایی» دیده‌ایم، گاهی شباهت‌ها فراوان است. به نظر شما علت اینكه گاهی با تكرار و شبیه هم بودنِ آثار هنری –اگر نگوییم كپی‌كاری در تولید پوستر- روبه‌رو می‌شویم، چیست؟


این اتفاقی كه در تولید آثار پوستر یا تصویرسازی عاشورایی می‌افتد، نتیجه‌ عدم مطالعه‌ هنرمندان در این حوزه است. طراحان عموماً برای خلق آثار خود، به آرشیو جشنواره رجوع می‌كنند. این نوع نگاه، منجر به تكراری شدن فرم‌ها و اشكال و نمادها در پوسترها و دیگر مقولات می‌شود كه اصلاً شایسته‌ یك جریان فرهنگی نیست. با نگاهی اجمالی به پوسترهای سال‌های گذشته –مثلاً آثار سوگواره‌ ملی هنر عاشورایی كه چندین دوره برگزار شده- می‌توان به این نتیجه رسید كه درصد بالایی از آثار خلق‌شده، تكرار مكررات است. سوال اینجاست كه طراحان گران‌قدر برای خلق اثر خود چه‌قدر مطالعه‌ موردی دارند؟ تا چه اندازه با فلسفه‌ واقعه‌ تاریخی عاشورا آشنایند؟ آیا برای خلق اثر خود متون ادبی، كتب تاریخی و سخن بزرگان را مطالعه می‌كنند؟ در نهایت اینكه تا چه اندازه مطالعات خود را با نیاز امروز جامعه برای خلق اثر بدیع و ماندگار هماهنگ می‌كنند؟ 

شاید بشود گفت همین عدم شناخت و ضعف در آگاهی و اندیشه، به آسیب‌هایی مثل سرقت هنری هم منجر می‌شود؛ درست است؟


متاسفانه این موضوعی است كه در ایران، صاحبان اثر هنری را به‌شدت آزرده است. هنوز ما به جایگاه شایسته‌ای در این زمینه دست پیدا نكرده‌ایم و از نظر قانونی، راهكاری برای پیگیری و احقاق حق و مجازاتی برای این كارِ نادرست مشخص نشده است. واضح‌تر بگویم: در فضای كنونی جامعه‌ ما راحت‌ترین نوع سرقت، سرقت ادبی و هنری است. این نوع نگاه برمی‌گردد به اینكه ما هنوز ماهیت خیلی از فعالیت‌های هنری را به دید یك شغل و حرفه برای هنرمند در نظر نمی‌گیریم. هنرمندی كه عكاسی می‌كند یا طراحی گرافیك انجام می‌دهد، شغلش این است و ما باید اصول و قواعد حرفه‌ای را در زمینه‌ شغل‌های هنری فرابگیریم. هم هنرمندان باید به این اصول پایبند باشند و هم دیگر افراد جامعه. می‌بینیم كه از خلاقیت و تلاش هنرمندی به‌راحتی كپی می‌كنند و حقش پایمال می‌شود. نهادی هم كه پاسخ‌گوی این سرقت‌ها باشد وجود ندارد. برای رشد هنرهای مختلف در كشورمان، داشتن حق كپی‌رایت یكی از مهم‌ترین مسائل است. تا زمانی كه این قانون در كشور ما اجرایی نشود به خیلی از مسائل حرفه‌ای در هنر نمی‌توان امیدوار بود . 

در صحبت‌ها به «سوگواره‌ هنر عاشورایی» اشاره شد. این سوگواره كه امسال دهمین دوره‌ آن برگزار می‌شود، مهم‌ترین رویداد هنری كشور در زمینه‌ آفرینش پوسترهای عاشورایی است؛ چون تعداد زیادی از بهترین آثار گرافیكی این سال‌ها در حوزه‌ مضامین عاشورایی، محصول همین سوگواره است. نظر شما درباره‌ برگزاری برنامه‌هایی از این قبیل چیست؟  

همان‌طور كه پیش‌تر هم اشاره كردم، عاشورا و فلسفه‌ آن، یكی از مهم‌ترین و باارزش‌ترین موضوعاتی است كه هنرِ ما در طول سالیان طولانی با آن مواجه بوده است؛ فلسفه‌ای آكنده از ایمان و عشق و ازخودگذشتگی؛ فلسفه‌ای برخاسته از یك تفكر ناب. سوگواره‌ هنر عاشورایی، حركت بسیار ارزنده‌ای است كه از سوی حوزه هنری كشور برگزار می‌شود‌ و خوشبختانه تا به امروز هم ادامه و استمرار داشته است. این سوگواره، فرصتی برای عرض ارادت هنرمندان تجسمی كشور به وجود مقدس امام حسین (ع) و یاران ایشان و حماسه‌ بزرگ عاشوراست.  

موضوعی برگزار شدن این سوگواره، چه تاثیری در خلق آثار هنری دارد؟ اساساً طرح موضوعات نو در این زمینه را چگونه ارزیابی می‌كنید؟ 


عناصر اصلی هنر، موضوع، فرم و محتوا هستند. اینكه سوگواره‌ی هنر عاشورایی به دنبال موضوعات تازه است، در نگاه اول ارزشمند است؛ اما باید ببینیم كه تا چه حد موضوعی شدن سوگواره توانسته است به جریان‌سازی اجتماعی كمك كند. باید ببینیم بازخورد این موضوعات در بین افراد اجتماع چگونه بوده است. آیا منجر به یك شكل‌گیری نگاه و تفكر صحیح و اصولی در بین مخاطبان بوده است یا نه؟ 

در این سوگواره، غیر از پوستر و تصویرسازی، بخشی هم با عنوان «پرچم» ایجاد شده است. می‌دانیم كه طراحی پرچم و این قبیل، به شكل زیبا و ویژه‌ای در سنت فرهنگی و مذهبی ما بوده است. نظر شما در این زمینه چیست؟


مسئله‌ی اصلی، كاربرد این آثار در اجتماع است. بنده با اضافه شدن بخش پرچم به سوگواره مشكلی ندارم، اما نقد من به این بخش و دیگر بخش‌های این سوگواره یا هر سوگواره و جشنواره‌ای، معطوف به كاربرد و كاركرد آثار در جامعه است. اگر ما به هنر گرافیك، نگاهی محض و صرفاً زیبایی‌شناسانه داشته باشیم به بیراهه رفته‌ایم. گرافیك، یك رسانه است؛ این رسانه به دنبال آگاه كردن مخاطب و ارائه‌ محتوا و پیام است. اگر ما از این آثار خلق‌شده در اجتماع استفاده می‌كنیم راه را درست می‌رویم. به بیان دیگر، اگر نیاز اجتماع را در نظر گرفته‌ایم و به دنبال ارائه‌ راهكار بصری مناسب هستیم، نگاه‌مان نگاهی شایسته است، اما به نظر من ما هنوز به چنین نگاه شایسته‌ای در این حوزه دست پیدا نكرده‌ایم. اینكه این آثار در یك نمایشگاه در معرض دید عموم قرار گیرند به‌نوبه‌ خود بد نیست، اما كافی هم نیست. حوزه‌ ارتباط تصویری باید نقش اجتماعی خود را در یك جامعه ایفا كند، نه اینكه صرفاً به دنبال جریان نمایشگاهی و جشنواره‌ای باشد. 

از سویی، كیفیت آثار هم جای بحث و تامل دارد. به نظر من جا دارد این موضوع به نقد گذاشته شود و آسیب‌شناسی شود. فكر می‌كنم اگر این رویدادها را با نگاهی موشكافانه‌تر نبینیم، بعد از چند سال برگزاری آن شاهد تكرار نوع نگاه و شیوه‌ی اجرا در خلق آثار خواهیم شد؛ كمااینكه الان هم این مشكل را لمس می‌كنیم. اعتقاد من این است كه این نوع برنامه‌ها باید به سمت‌وسوی كارگاه‌های ارتباط تصویری به شیوه‌ حضوری متمایل شوند؛ چراكه در این كارگاه‌ها اتفاقات بهتری رخ می‌دهد و مسیر ایده‌یابی هم هموارتر می‌شود. 

به بحث كاركرد و كاربرد آثار در جامعه و نقش اجتماعیِ ارتباط تصویری اشاره كردید. به نظر شما كلاً ارتباط مردم با آثاری كه با موضوع عاشورا خلق می‌شوند چگونه است؟   

طی تجربیاتی كه در این سال‌ها در ورك‌شاپ‌ها و كارگاه‌های پوستر عاشورایی داشته‌ام، این ارتباط را از خیلی جهات بسیار لطیف و زیبا دیده‌ام. مردم از تجربیات بصری جدید و متفاوت استقبال می‌كنند، با آن ارتباط برقرار می‌كنند و از آن تاثیر می‌گیرند. مهم در این مسیر، نوع ارائه به مردم است. باید آثار خلق‌شده، از قالب نمایشگاه در گالری‌ها بیرون بیایند و در اجتماع خودنمایی كنند. به‌عقیده‌ من، تنها با این نوع ارائه‌ آثار می‌توان جلوه‌های بصری ناب عاشورایی را به شیوه‌ای درست ارائه داد.  

در رسیدن به ایده‌ی گرافیكی با موضوع عاشورا، كه بتواند ارتباط بهتری با مخاطب برقرار كند، توجه هنرمندان طراح گرافیك به نمادهای فرهنگیِ منطقه‌ خودشان و فرهنگ مردم، می‌تواند موثر باشد؟ 


كشور ما دارای تنوع فرهنگ و قومیت و نژاد است و از این حیث، یك فرصت فرهنگی را در خود دارد. تنوع قومیت‌ها و نمادها و آیین‌های مختلف در كشور هم، از همین تنوع فرهنگی حاصل می‌شود. جا دارد این نمادها بیشتر شناخته و شناسانده شوند و روی آنان مطالعه و تحقیق صورت گیرد تا استفاده از این نمادها به شكل درست اتفاق بیفتد. این‌گونه می‌تواند در برقراری ارتباط بیش‌تر هم موثر واقع شود. 

در این بین، جایگاه نوآوری واقعاً كجاست؟ به نظر می‌رسد همه‌ راه‌ها در رسیدن به ایده‌های خوب و آثار خوب، از خلاقیت می‌گذرد 


نوآوری و خلاقیت در خلق یك اثر گرافیكی، حاصل تلاش و مطالعه و تجربه در این حوزه است. چطور می‌توانیم درباره‌ تئاتر یا موسیقی یا مباحث مرتبطِ دیگر بی‌اطلاع باشیم و مطالعه‌ای درباره‌ آن‌ها نداشته باشیم اما پوستر خوبی خلق كنیم؟ جای تاسف است كه برخی واژه‌های هنری را هم برای محصلان، بد معنی كرده‌ایم؛ مثلاً واژه‌ اتود (etude) در زبان فرانسه به معنی مشق كردن و تحصیل كردن و مطالعه كردن است، اما وقتی آن را در ایران به كار اولیه‌ هنری و یك طرح شتاب‌زده تقلیل می‌دهیم، توقع كاری را كه حاصل مطالعه و تعمق دانشجو در این حوزه است، نباید داشته باشیم و توقع نوآوری را هم نباید داشته باشیم. 

گرافیك خوب و سالم، گرافیكی ساده، خلاقانه و تاثیرگذار است كه ماندگار هم خواهد شد. این‌چنین گرافیكی به بهبود روند تصویری یك جامعه كمك می‌كند و ارتباط و اطلاع‌رسانی آن شفاف است. گرافیك خوب، ذهن بیننده را فعال می‌كند و پیام را در كوه‌تاترین زمان منتقل می‌كند. متاسفانه، اكثر كسانی كه در حوزه‌ گرافیك فعال هستند از این نگاه دورند. خیلی از طراحان گرافیك -یا بهتر بگویم- كاربران گرافیك در جامعه دنبال بزك كردن آثار هستند تا مطالعه روی مسائل ارتباطی و خلاقانه‌ گرافیك. 

از محتوای مطالبی كه مطرح می‌كنید، می‌توان نتیجه گرفت كه این حوزه هم بسیار نیازمند آموزش است. وضعیت آموزش را در رشته‌ گرافیك، به‌ویژه در استان كرمان چگونه می‌بینید؟ 


زمانی نه‌چندان دور در مقاله‌ای خواندم كه كشور ژاپن سالیانه نزدیك به هزار فارغ‌التحصیل گرافیك دارد كه باید برای آینده‌ كاری خود سخت تلاش كنند. آن زمان فكر می‌كردم كه آن‌ها چقدر زیاد فارغ‌التحصیل دارند. امروز وقتی نگاه می‌كنم می‌بینم در سال بسیار بیشتر از این رقم در كشور خودمان فارغ‌التحصیل گرافیك داریم.
متاسفانه نسبتِ پذیرش دانشجو و نیاز بازار در كشورمان به هیچ عنوان علمی نیست. غالب دانشجویان به صورت حرفه‌ای و مرتبط با رشته‌ خود، جذب بازار كار نمی‌شوند. متاسفانه كیفیت آموزشی برخی از مراكز دانشگاهی هم بسیار پایین است و نگاهی مادی بر این جریان حاكم است.  

به رغم این وضعیت آموزشی، ارزیابی شما از وضعیت گرافیك در استان چیست؟

 
علی‌رغم میل باطنی‌ام باید بگویم كه گرافیك استان هم در جایگاه شایسته‌ای نیست. با وجود هنرمندان و فعالان و دانش‌آموختگان خوبی كه در این حوزه داریم، اما چیزی كه در جامعه شاهد آن هستیم با اصول گرافیك فاصله‌ بسیاری دارد. به عقیده‌ من، اصلی‌ترین مشكل نبودِ مدیریت صحیح و اصولی در حوزه‌ی ارتباط تصویری است. جایگاه گرافیك محیطی بسیار جایگاه نازلی است و شاهد آن هستیم كه روز‌به‌روز بر این نازیبایی‌ها اضافه می‌شود و مجوزهای محیطی غیركارشناسانه‌ زیادی صادر می‌شود. سلیقه‌ای عمل كردن، نبود كارشناسان مجرب در كنار مدیران و عدم دخالت و تصمیم‌گیری آنان در امور محیطی، راه را برای این نازیبایی‌ها در آینده هموارتر می‌كند. 

با این حساب، حمایت از هنرمندان گرافیك در كشور و در استان چگونه است؟ 


باز برمی‌گردیم به همان نبودِ مدیریت صحیح در حوزه‌ ارتباط تصویری در كشور. به‌طور مثال، اگر دستگاه‌های دولتی و غیر دولتی ملزم به به‌كارگیری طراحان گرافیك مجرب و دارای اندیشه‌ درست در حوزه‌ كاری خود بودند، آیا به نتیجه‌ بهتری در ارتباط تصویری می‌رسیدیم یا نه؟ یا اینكه حداقل به‌عنوان مشاور در كنار مدیران حضور داشتند. متاسفانه ارتباطی بین طراحان گرافیك و مدیران برقرار نیست، ارتباطی كه اگر از نوع مداوم و مستمر باشد به نتیجه‌ مثبت ختم می‌شود؛ نه اینكه كار به‌صورت سفارش‌های موضوعی و شتاب‌زده انجام شود. 

برگردیم به موضوع آموزش؛ شما برای انتقال تجربه‌هایتان در زمینه‌ هنر گرافیك چه برنامه‌ای داشته‌اید یا دارید؟ 


در حوزه‌ گرافیك، برنامه‌های زیادی داشته‌ام؛ تدریس در دانشگاه، كار در كارگاه و آتلیه و برگزاری ورك‌شاپ‌ها و نمایشگاه‌ها. نمونه‌ آن، برگزاری چندین كارگاه طراحی پوستر عاشورایی در شهر كرمان بوده كه با استقبال بسیار خوبی از طرف مخاطبان و دانشجویان مواجه شده است، اما متاسفانه به‌واسطه‌ مسائلی حق مطلب آن‌طور كه باید و شاید ادا نشده است. امیدوارم كه با احیای دوباره‌ این كارگاه‌های آموزشی بتوانیم زمینه‌ساز جریان متفاوتی در گرافیك استان و كشور باشیم.  

برای افراد شركت‌كننده در این كارگاه‌ها و ورك‌شاپ‌ها و در سوگواره‌ها و جشنواره‌ها، و كلاً برای دانشجویان و هنرجویان این حوزه چه توصیه‌ای دارید؟ 


توصیه‌ من، پرهیز از شتاب‌زدگی در خلق اثر است؛ موضوعات فرهنگی ما نگاهی عمیق و جست‌وجوگر را می‌طلبد. اعتقاد دارم اگر حداقل بخشی از جشنواره‌ها با نگاه كارگاهی و با حضور هنرمندان دنبال شود به آفرینش آثار ارزشمندتری منتج خواهد شد. از طرف دیگر، باید به ارائه‌ این آثار در اجتماع به نحوی شایسته‌تر و قابل لمس‌تر از طرف مردم اندیشید و آن‌ها را به شكل مناسبی در معرض دید عموم قرار داد. جریان‌های نمایشگاهی، آن هم به صورت خاص در یك یا چند شهر، حق مطلب را آن‌طور كه باید و شاید ادا نمی‌كند و باعث تغییر نگاه و ذائقه‌ بصری جامعه نمی‌شود.




ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *