رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

قهرمانان کسانی هستند که با اراده‌شان کار می‌کنند

5:30 - 13 آذر 1399
کد خبر: ۶۷۹۹۸۳
قهرمانان کسانی هستند که با اراده‌شان کار می‌کنند. یک قهرمان، فقط آن کسی نیست که از جسمِ نیرومند برخوردار است؛ بلکه بیش از جسم، روح و اراده‌ی قوی اوست که در قهرمان شدن تأثیر دارد.
- بنا به اعلام پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR، رهبر معظم انقلاب ۲۹ تیرماه ۱۳۷۲ در دیدار ورزشکاران جانباز بیاناتی ایراد فرمودند که به مناسبت روز گرامیداشت معلولان بازخوانی می‌شود.
 
بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
 
اوّلاً از زیارت شما برادران عزیز، خیلی خوشحالم و به وجودتان افتخار می‌کنم. اگرچه همه‌ی کسانی که در میدان‌های ورزشی، افتخاری را به‌وجود می‌آورند، برای ملت و مسؤولین کشور، عزیزند، لکن شما چند برابر ارزش ایجاد می‌کنید و چند برابر عزیزید. این‌که در قلب دنیای گمراه غرب و مردم سرگشته‌ی آن کشورها، یک عدّه جوان مؤمن، در میدان نبرد ورزشی، ایمان و تقوا و صلاح خودشان را عملاً نشان می‌دهند، برای اسلام و جمهوری اسلامی، یک عزّت بی‌بدیل است. حقیقتاً هیچ چیز را با این نمی‌شود مقایسه کرد.
 
یک وقت، امام در یکی از پیامهایشان فرمودند «فتح الفتوح انقلاب اسلامی، عبارت است از تربیت جوانانی که این‌طور در راه خدا، مخلصانه به آب و آتش می‌زنند.» حقیقتاً هم انسان سازی، تربیت انسان‌های صالح، ایجاد آدم‌های اسوه که انسان بتواند به آن‌ها افتخار کند از هر فتحی بالاتر و از هر بُردی با ارزشتر است. حال شما به دلایل متعدّد، جزو آن جوانان هستید.
 
قهرمانان کسانی هستند که با اراده‌شان کار می‌کنند. یک قهرمان، فقط آن کسی نیست که از جسمِ نیرومند برخوردار است؛ بلکه بیش از جسم، روح و اراده‌ی قوی اوست که در قهرمان شدن تأثیر دارد
 
من نمی‌خواهم در ستایش شما عزیزان، در این‌جا صحبت کنم. می‌خواهم ارزش کارتان را اجمالاً بیان کنم: کسانی که به میدان‌های جنگ رفتند و سلامتی و بخشی از بدن خودشان را در راه خدا و برای کسب رضای او دادند و بعد از آن، با قوّت اراده توانستند آن کمبود جسمانی را به بهترین وجه ترمیم و جبران کنند، حادثه‌ی عظیمی را آفریدند. قهرمانان کسانی هستند که با اراده‌شان کار می‌کنند. یک قهرمان، فقط آن کسی نیست که از جسمِ نیرومند برخوردار است؛ بلکه بیش از جسم، روح و اراده‌ی قوی اوست که در قهرمان شدن تأثیر دارد. اگر کسی اراده‌ی قوی نداشته باشد، اصلاً این قدرت جسمانی را پیدا نمی‌کند. ورزش‌ها و تمرین‌های سخت، با بودن اراده است که برای انسان حاصل می‌شود. حال بعد از آن‌که انسان قوّت و قدرت جسمانی پیدا کرد که البته این را هم از راه اراده‌ی قوی به‌دست آورده می‌خواهد این را در یک میدان به نمایش بگذارد و در یک رقابت پیروز شود. این‌جا هم نقش مهم و درجه‌ی یک، متعلّق به اراده است. شما بحمدالله با این اراده‌ی قوی خودتان و با این پیروزی‌های میدان نبرد ورزشی که در حقیقت یک نوع هماوردی معنوی و فکری است جمهوری اسلامی را به عزّت رساندید. بنده شخصاً از شما متشکّرم و ملت ایران از شما متشکّر است. ان‌شاءالله کار ورزش و تمرین و قهرمان شدن در میدان‌های نبرد را ادامه دهید.
 
بزرگ و کوچک، زن و مرد، پیر و جوان. امام بزرگوار ما وقتی که از دنیا رفتند، نزدیک نود سال سنّشان بود. بیماری قلبی هم داشتند. شما همه‌تان می‌دانید که ایشان تا قبل از همین ناخوشی‌شان که در بیمارستان خوابیدند، ورزش می‌کردند. البته ورزش امام، پیاده‌روی بود
 
من در سابق، در باب ورزش، مطالبی گفته‌ام و نمی‌دانم ورزشکاران و جوانان ما شنیده‌اند و یادشان هست یانه؟ اعتقاد من این است که ورزش، در اصل، یک حرفه نیست. ورزش شأنی از شؤون زندگی است؛ مثل غذا خوردن. هرکس غذا می‌خورد، ورزش هم باید بکند. اصلاً خدای متعال این جسم را طوری آفریده که اگر شما ورزش نکردید، مثل این است که نخوابیده‌اید؛ مثل این است که غذا نخورده‌اید. یعنی خلاف مقتضای جسم عمل کرده‌اید. اگر خدای متعال می‌خواست این بدن تحرّک نداشته باشد، آن را عضلانی نمی‌آفرید؛ آن را با این مفاصل نمی‌آفرید. این مفاصل برای این است که باید تحرّک ایجاد کند. انسانی که راه نرود، خم و راست نشود، تکان نخورد، در میدان‌های سخت، بدن خودش را به کار نیندازد، جسم را معطّل گذاشته است. بنابراین، ورزش یکی از شؤون زندگی است. این، دیدِ عمومیِ بنده نسبت به ورزش است. یعنی نگاه اصلی و عمومی من به ورزش این است که همه باید ورزش کنند؛ بزرگ و کوچک، زن و مرد، پیر و جوان. امام بزرگوار ما وقتی که از دنیا رفتند، نزدیک نود سال سنّشان بود. بیماری قلبی هم داشتند. شما همه‌تان می‌دانید که ایشان تا قبل از همین ناخوشی‌شان که در بیمارستان خوابیدند، ورزش می‌کردند. البته ورزش امام، پیاده‌روی بود. پیرمردی در آن حد که نمی‌رود هالتر بزند. پیاده‌روی می‌کند.
 
انسانی که بدن را درست می‌شناسد و طبیعت جسم و ورزش را می‌شناسد وبا اراده هم هست، مثل آن بزرگوار است که هر روز در سه نوبت، یک ساعت و نیم، راه می‌رفتند. یعنی سه تا نیم ساعت. البته این اواخر شاید یک سال آخر سه تا نیم ساعت، بتدریج تبدیل شده بود به سه تا یک ربع یا سه تا ده دقیقه. ایشان بیشتر از این قدرت نداشتند؛ اما ورزش می‌کردند. لذا، دید اصلی و کلی این است که همه باید ورزش کنند و هیچ‌کس نباید باشد که به خودش اجازه دهد ورزش نکند. مثل این است که کسی به خودش اجازه دهد غذا نخورد، یا ویتامین به بدنش نرساند، یا نخوابد. این، در آن حدّ است.
 
ورزش، مال همه است. اما جسم جوان است که قابل ترقّی کردن و رشد کردن و قویتر شدن است؛ چرا که بعد ازاین، می‌خواهد سالیان درازی زندگی کند. اگر بخواهیم جوانان ورزش کنند، در جامعه‌ی ورزشی، به قهرمان احتیاج داریم. این‌جاست که ورزشِ حرفه‌ای وسط می‌آید. لذا، من به‌خلاف بعضی که از اوّل انقلاب گفتند «انقلاب با قهرمان ورزشی مخالف است» گفتم: «نه. بنده با قهرمان ورزش موافقم؛ و معتقدم که دنیای ورزش باید قهرمان داشته باشد.» ما اگر بخواهیم حرکتی عمومی بشود، باید یک قلّه برایش داشته باشیم؛ یک الگوی درجه‌ی بالا برایش داشته باشیم. اگر نداشته باشیم، در سطح پایین و در دامنه وسعت پیدا نمی‌کند. شما، آن قهرمانان هستید. ان‌شاءالله زنده باشید و ان‌شاءالله کارِ ورزش را دنبال کنید. ان‌شاءالله نشان دهید که کمبود جسمانی و نداشتن دست، نداشتن پا، نداشتن چشم و بقیه‌ی کمبود‌هایی که غالباً جانبازان ما یا معلولین غیرجانباز از آن رنج می‌برند، مانع از تحرّک ورزشی و به‌کار انداختن اراده نیست.
 
این را باید شما که بحمدالله همه‌تان جانباز و مجاهد فی‌سبیل‌الله هستید روشن کنید. حال شما مدالهایتان را هم در راه خدا ایثار می‌کنید. من البته به آقای «راشد» عرض کردم که شما از بوسنیایی‌ها قهرمانترید. شما اسوه‌ی آنهایید. جوانان ما، از همه‌ی این جوانانی که در دنیا مبارزه می‌کنند، جلوترند. بنده مبارزات دنیا را می‌شناسم. بعضی را از نزدیک دیده‌ام و می‌دانم در دنیا چه‌کار انجام می‌گیرد. بچه‌های خوب ما از همه‌ی آن‌ها بالاتر و از همه‌ی آن‌ها جلوترند؛ از همه‌ی آن‌ها پردل‌تر و شجاعترند. من در دنیا و در جامعه‌ی انسان‌های مبارز البته آن‌ها که بخور و بخواب و تن‌پرور و نوکر صفت هستند که هیچ که برای خود و انسانیتشان ارزش قائلند، هیچ کس را مثل جوانان برجسته و مثل انسان‌های ناب خودمان، نمی‌شناسم. الحمدلله، شما در این میدانها، هم امتحان اراده دادید و هم امتحان دین و تقوا. من وقتی از جناب آقای راشد شنیدم که شما در آن‌جا تقوایتان، عبادتتان، تضرّعتان و دعایتان را رها نکرده‌اید، خیلی خوشحال شدم.
 
بدانید که اصل هم، همینهاست. اصل، آن رابطه‌ی انسان با خداست. همه‌ی امور زندگی، فرع آن است. همه‌ی پیشرفتها، دنباله‌ی آن است. اصل این است که انسان بین خودش و خدا را درست کند. همه‌ی کمالها، مقدّمه‌ی این کمال است و این، بالاترین کمالهاست. این را هیچ‌جا نباید فراموش کرد. قهرمانترین و پهلوانترین انسان‌ها هم، به این احتیاج دارند. الحمدلله، شما در این میدان هم جلو بودید.
 
ان‌شاءالله موفّق و مؤیّد باشید. از مسؤولین ورزشی هم تشکّر می‌کنیم. معلوم می‌شود برای شما امکاناتی فراهم کرده‌اند که توانسته‌اید الحمدلله این طور بدرخشید و پیش بروید. امیدواریم روزبه‌روز وضع ورزش کشور ما، بخصوص ورزش جانبازان عزیزمان، بهتر شود.
 
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *