تئاتر ایران به فوتبال میماند / کارگردانان باید ریسک کنند
: علیرضا کوشکجلالی گفت: تئاتر ایران مثل فوتبال میماند. استعدادهای زیادی در کشور وجود دارد که باید آنها را کشف کرد. بر این اساس کارگردانان باید این ریسک را بپذیرند که به استانهای مختلف بروند تا به این وسیله به رشد تئاتر کمک کنند.
به گزارش ، علیرضا کوشکجلالی که در حال حاضر نمایش «سیستم گرون هلم» را در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه دارد، در خصوص ضرورت اجرای این نمایش در دوران کنونی گفت: بحران اقتصادی که اکنون در دنیا و اروپا وجود دارد، یکی از بزرگترین مسائلش بیکاری است. نویسنده این اثر خیلی دقیق به این موضوع پرداخته است. فکر میکنم بحران اقتصادی و بیکاری بیشتر یک بهانه است. منظور نویسنده کنکاشی روانشناسانه در مورد انسانها و برخوردشان با یکدیگر در ارتباط با منافعشان است.
وی ادامه داد: به نوعی شاید حالتهای خیلی سیاهی است که با شکل طنزگونه به تصویر کشیده است. هرکس به نوعی میتواند نمونههایی، چه در رابطه با زندگی خودش و چه در رابطه با محیط کارش، در این نمایش پیدا کند. این که آدمها برای رسیدن به قدرت و حفظ آن حاضرند دست به چه کارهایی بزنند. در حقیقت نویسنده آئینهای به دست گرفته و در برابر تک تک تماشاچیها قرار داده و بخشی از آن خوی حیوانی که شاید در هر انسانی وجود دارد را با طنزی سیاه به تصویر کشیده است.
کوشکجلالی با بیان اینکه علاقمند به معرفی نویسندگان جدید با اجرای آثارشان است توضیح داد: تعدادی از نمایشنامهها جهان شمولاند و از تمی جهانی برخوردارند. اینها نویسندههای مدرن اروپاییاند که دوست دارم آنها را به جامعه تئاتری ایران معرفی کنم.
وی یادآور شد: ژوردی گالسوان، نویسنده اسپانیایی «سیستم گرونهلم» متولد ۱۹۶۴ است. او پس از تحصیل در دانشگاه بارسلون از سال ۱۹۸۸ به نوشتن نمایشنامه روی آورده و آثار بسیاری را تالیف کرده است. او به خاطر نمایشنامه «سیستم گرونهلم» به شهرتی جهانی رسیده است. پیش از این اثری از این نویسنده مطرح اسپانیایی در ایران ترجمه نشده بود. بنابراین علاقمند بودم این نویسنده مطرح اسپانیایی را با اجرای عینی اثرش معرفی کنم نه تنها با ترجمه متنی از او. این کارگردان تئاتر، در مورد تفاوتهای اجرایی این نمایش در آلمان و ایران به سایت ایران تئاتر گفت: این نمایش را با توجه به شرایط فرهنگی هر کشور اجرا کردم. در ایران سعی کردم، با توجه به مجموعه امکانات، محدودیتها و شرایطی حاکم متن را دراماتورژی کنم تا متناسب با چارچوب جامعه باشد و در عین حال مسئلهای که در خمیرمایه اثر وجود دارد را به تصویر بکشد. در متن اصلی نمایشنامه سه مرد و یک زن تقاضای کار دارند. در اجرای آلمان دو مرد و دو زن را انتخاب کردم اما در ایران طبق همان متن اصلی عمل کردم. بیشک هر جامعهای عرف خودش را دارد و شما نیز برای اینکه حرفتان را بزنید باید آن مجموعه شرایط را در نظر بگیرد، این به معنای از میان رفتن نمایشنامه نیست. سعی کردم این تغییرات بر اساس شرایط هر جامعه باشد تا بتونم با مخاطبم ارتباط برقرار کنم.
وی در بخش دیگری از سخنانش با تاکید بر این که در اجرای تئاتر، متن، کارگردانی و بازیگری حرف اول را میزند نه اجرای آن در مکانی خاص، تصریح کرد: شرایط هر مکانی متفاوت است، زمانی که اولین کار را در تبریز انجام دادم، میدانستم شرایط اجرا نسبت به تهران متفاوت است. این موضوع در مورد شرایط اجرای تئاتر در آلمان و ایران نیز وجود دارد.
کارگردان نمایش «روبینسون و کروزو» گفت: تئاتر ایران مثل فوتبال میماند. استعدادهای زیادی در کشور وجود دارد که باید آنها را کشف کرد. بر این اساس کارگردانان باید این ریسک را بپذیرند که به استانهای مختلف بروند و کار کنند تا به این وسیله به رشد تئاتر کمک نمایند. متمرکز شدن همه چیز در یکجا صحیح نیست. باید شرایط مالی و معنوی را در همهجا ایجاد کرد. این سیستمی است که در اروپا وجود دارد، یعنی تئاتر تنها در شهر برلین نیست بلکه در تمام شهرهای کوچک نیز وجود دارد و کارگردانان کار میکنند. این مسئله به برنامهریزیهای دولتی بازمیگردد که وجود نداشته است. من تا جایی که انرژی داشته باشم سعی میکنم این روند را حفظ کنم.