آدمها باصداقت به سینمای ایران وارد و بیصداقت از آن خارج میشوند!
: مژگان ایلانلو مستندساز با اشاره به این که «آینده سینما دست مستندسازان خواهد بود» گفت: متاسفانه سینمای داستانی امروز ایران به کارخانهای تبدیل شده که آدمها با هنر و صادقانه وارد آن شده و متاسفانه بیصداقت و بیهنر از آن خارج میشوند!
به گزارش به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، عصر دیروز (یکشنبه 22 تیرماه) فیلم مستند «ریشه در خویش» ساخته مژگان اینانلو در سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به نمایش درآمد و مورد نقد و بررسی قرار گرفت. در ابتدای این جلسه که با حضور دکتر مصطفی جلالیفخر (منتقد مهمان) و جمعی از علاقهمندان سینمای مستند برگزار شد، مژگان ایلانلو در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه) دربارهی دلیل پرداختن به سوژهی مهاجران افغانی ساکن مشهد مقدس گفت: «در دوران دانشجویی شعر زیبایی از یکی از شعرای افغانیتبار (محمدکاظم کاظمی) خوانده بودم که تا سالها بعد هم در خاطرم مانده بود. میدانستم که سرایندهی این شعر زیبا ساکن مشهد است. بنابراین زمانی که برای ساخت یک مستند دیگر به این شهر سفر کرده بودم سعی کردم ایشان را ملاقات کنم اما بنا به دلایلی این اتفاق نیفتاد.»
وی افزود: «به من گفته شد ایشان به دلایل شخصی تمایلی به دیدار با اشخاص ندارد اما اگر دوست دارید با آثار و نوشتههای سایر نویسندگان افغانی آشنا شوید میتوانید به انجمنی که این هنرمندان در آن فعالیت میکنند مراجعه کنید. در حقیقت رفتن به این انجمن مرا به فکر انداخت تا درباره این قشر از مهاجران افغانتبار فیلم بسازم.»
جلالی فخر در این نشست مستند «ریشه در خویش» را در راستای نوعی نگاه خاکستری دانست و افزود: «به نظر میرسد فیلمساز در برگزیدن نگاه کلی خود در این فیلم دچار تردید است و معلوم نیست که قرار است شادیهای روزمره و زندگی عادی این مردمان که اغلب گوشهگیر و غمگین هستند به تصویر کشیده شود یا نه؛ و اگر پاسخ مثبت است پس چرا تا این حد بر غم هجرت این مردم رنجدیده تاکید شده است.»
وی شناسایی لبخند شخصیتها در بخش انتهایی فیلم را موضع فیلمساز یا پیشنهاد او قلمداد کرد و گفت: «نوسانی که بین تصویر و نگاه فیلمساز وجود دارد متاسفانه به کلیت فیلم نیز راه یافته است.»
مژگان ایلانلو ضمن تایید این نکته گفت: «ترانهای که برای انتهای فیلم انتخاب شده بازتاب دهنده نگاه من به وضعیت مهاجران افغانی در ایران است. این شعر میگوید: «هرچه هست حالا همین است/ آنور دنیا همین است/ اینور دنیا همین است/ وعدهی دنیای بهتر/ آنسوی دریا/ وعدهیی بیش/ نبوده است...» و به این ترتیب شعر پایان فیلم با بیانیهای که در داستان یکی از نویسندههای افغانی نوشته شده و در ابتدای فیلم بر آن تاکید میشود ارتباط پیدا میکند.»
وی گفت: «آنطور که در این بیانیه گفته میشود بعضی رنجها اصلاً با عامل وراثت و DNA آدمها ارتباط دارد و بعضیها در طول عمر خود مدام با این رنج کلنجار میروند اما من دلم میخواهد راه خودم را بروم؛ حتی اگر این غم بر شانههایم سنگینی کند.»
ایلانلو تاکید کرد: «این امیدوار کنندهترین شعری بود که توانستم پیدا کنم اما اگر لحن آواز یا موسیقی این ترانه غمانگیز به نظر میرسد به دلیل همین عامل وراثتیست که در فیلم به آن اشاره شده است.»
وی افزود: «فضای فیلم غمگین است اما سازندهی آن آگاهانه پیشنهاد داده که با وجود تلخی و غم آمیخته به این فضا یک قدم رو به جلو برداریم و به زندگی بپردازیم.»
ایلانلو سپس با اشاره به روند طولانی تولید فیلم خود و همچنین فضای شخصی آن گفت: «زمانی که تصویربرداری اولین سکانس فیلم در جریان بود ماجرای ایجاد محدودیت برای افغانهای مهاجر و مقیم ایران پیش آمد و من اصلاً نمیخواستم تحتتاثیر آن فضا کار را ادامه بدهم. به همین دلیل کار را متوقف کردم و دوباره سال بعد به سراغ شخصیتهای مورد نظرم رفتم. چون نمیخواستم تحتتاثیر اخبار روز و هیجانهای زودگذر قرار بگیرم و البته دلم میخواست این نکته را به غم غربتی که همه مهاجران در سرتاسر دنیا تجربه میکنند ارتباط بدهم.»
این مستندساز سپس گفت: «من مشکلی با نقد شدن ندارم. در کشور ما برای آموختن سینمای مستند دورههای کلاسیک و آموزشهای آکادمیک وجود ندارد. به همین دلیل فرصتهایی که برای نقد و بررسی آثار مستند ایجاد میشود برای سازندگان فیلمها بسیار آموزنده است.»
بخش پایانی جلسهی دیروز به حرفهای دکتر مصطفی جلالیفخر اختصاص داشت. این منتقد با تشکر از سعه صدر ایلانلو در مواجهه و پذیرش انتقادها گفت: «اگر بخواهم به سبک جدول نظرخواهی از منتقدان به «ریشه در خویش» امتیاز بدهم در نهایت به این فیلم، دو ستاره خواهم داد!»
وی نگاه صادقانه و شریف را مهمترین ویژگی این فیلم دانست و افزود: «امیدوارم این نگاه در آثار بعدی خانم ایلانلو تقویت شده و ایشان فیلمهای بهتری بسازد.»
مژگان ایلانلو نیز در بخش انتهایی جلسه گفت: «مستندسازی فقط حرفه من نیست؛ زندگی من است و سینمای مستند تنها جاییست که به من آرامش میدهد.»
وی با اشاره به اینکه آینده سینما در دست سینمای مستند خواهد بود گفت: «متاسفانه سینمای داستانی امروز ایران به کارخانهای تبدیل شده که آدمها با هنر و صادقانه وارد آن شده و متاسفانه بیصداقت و بیهنر از آن خارج میشوند. این در حالیست که سینمای مستند به دو دلیل عمده نبود شهرت و ثروت همچنان شرافت و سلامت خود را حفظ کرده است.»