هر قدر بازار کار حرفه‌ای تئا‌تر بحرانی‌تر شود، تعداد دانشجویان آن بیشتر می‌شود؟!

15:04 - 12 مهر 1393
کد خبر: ۹۲۸۸
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
خبرگزاری میزان: شیوه‌ای که در چند سال گذشته بر اساس آن دانشجویان تئاتر وارد دانشگاه‌ها می‌شوند، موافقان و مخالفان زیادی دارد که برای آشنایی با استدلال‌های هریک از این دو گروه صحبتهای پنج مدرس ارائه شده است.

: شیوه‌ای که در چند سال گذشته بر اساس آن دانشجویان تئاتر وارد دانشگاه‌ها می‌شوند، موافقان و مخالفان زیادی دارد که برای آشنایی با استدلال‌های هریک از این دو گروه صحبتهای پنج مدرس ارائه شده است.

به گزارش چندی پیش یکی از استادان تئا‌تر در دیالوگی خصوصی گلایه‌هایی از تغییر متد آموزشی تئا‌تر در دانشگاه‌ها مطرح می‌کرد: «تغییر شیوه انتخاب سرنوشت تحصیلی با انتخاب رشته از ابتدا به جای انتخاب گرایش پس از گذراندن سال دوم دانشگاه، طرحی بود که چند سال پیش جمعی از استادان دانشکده‌های هنری به وزارت علوم دادند و اتفاقا حالا هم خواسته‌اند که وضعیت به‌‌‌ همان شیوه قبل برگردد. یک دوره‌ای تصور اغلب اساتید این بود که بهتر است دانشجو از ابتدا رشته‌اش را تعیین کند و به جای این‌که دو سال تئا‌تر عمومی بخواند و بعد از دوسال گرایشش مشخص شود، از اول سرنوشتش معلوم باشد.»

این استاد تئاتر ادامه میدهد:«در چارت آموزشی همه رشته‌های زیرمجموعه نمایش، یک سال دروس عمومی تئا‌تر قرار گرفت و سه سال هم دروس تخصصی. تصور این بود که روش جدید خیلی مفید‌تر و هدفمند‌تر است چون در روش پیشین وقتی دانشجو تا دو سال نمی‌دانست تخصص تحصیلی‌اش چیست، دو سال از عمر تحصیلی‌اش پِرت می‌شد ولی وقتی به تدریج شکل تازه آزموده شد ماجرا فرق کرد و دو سه مشکل پیش آمد. اساتید با دانشجویانی مواجه شدند که وقتی به دانشگاه می‌آیند، هیچ تصوری از رشته‌ای که انتخاب کرده‌اند، ندارند و تخصص رشته‌شان را اصلا نمی‌شناسند و نمی‌دانند مثلا در رشته نمایش عروسکی یا طراحی صحنه یا ادبیات نمایشی دقیقا چه اتفاقی می‌افتد و بعد از یک سال گذراندن دروس عمومی تئا‌تر تازه می‌فهمند رشته‌ای که انتخاب کرده‌اند را دوست ندارند. پس به مرور دانشگاه‌ها با افرادی مواجه شدند که می‌خواستند تغییر رشته بدهند و نه مثل قبل تغییر گرایش! تغییر گرایش دادن در سالهای قبل راحت بود چون دانشگاه متولی این کار بود اما تغییر رشته اتفاقی است که دیگر وابسته به دانشگاه نیست و سازمان سنجش و وزارت علوم باید برای آن تصمیم گیری کنند و درنتیجه پروسه بسیار دشواری پیش روی دانشجوست.»

به گزارش و به نقل از "ایران تئاتر" مشکل اصلی به زعم این استاد دانشگاه همین بود که در هر دوی این روش‌ها افراد پیش از ورود به دانشگاه شناخت کافی نسبت به مباحث پایه‌ای تئا‌تر ندارند و آگاهانه انتخاب رشته نمی‌کنند. دیالوگ‌های آن استاد تئاتر در نخستین روزهای ماه مهر و بازگشایی دانشگاه ها، بهانه‌ای شد تا به سراغ مدرسان دیگر تئا‌تر رفته و درباره استانداردهای موجود در متد آموزشی کنونی پرس و جو کنیم.

فریندخت زاهدی دانشیار دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و استاد ادبیات نمایشی که تجربه تحصیل در دانشگاه معتبری نظیر یوسی‌ال‌ای را دارد از موافقان شیوه جدید است. او می‌گوید: «اینکه از اول گرایش دانشجویان معلوم است دانشجویان را حرفه‌ای‌تر بار می‌آورد. یک سری واحدهای عمومی وجود دارد که اتفاقا بر اساس گرایش نهایی باید تدریس شوند. مثلا اگر در دانشگاه تحلیل نمایش به عنوان مبحثی عمومی تدریس می‌شود، تحلیل یک اثر نمایشی باید برای یک دانشجوی بازیگری توأم با تحلیل کارگردانی باشد اما اگر همین مبحث برای دانشجوی ادبیات نمایشی تدریس شود طبیعتا استاد باید مسیر دیگری پیش بگیرد و از نگاه یک دراماتورژ اثر را تحلیل کند. در نتیجه وقتی دانشجو از اول سرنوشت تحصیلی‌اش را می‌داند، از ابتدا با دروس عمومی هم در راستای‌‌‌ همان هدف نهایی مواجه می‌شود.»

پیام فروتن به عنوان مدرس طراحی صحنه گروه نمایش دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، که اتفاقا فضای آکادمیک را در خارج از ایران هم تجربه کرده در مقایسه فضای دانشگاهی تئا‌تر ایران و کشورهای دیگر می‌گوید: «مهم‌ترین تفاوت در نظام آموزش عالی تئا‌تر ایران با سایر کشور‌ها – به خصوص کشورهای توسعه یافته – نه در حوزه آموزش، که در چگونگی راهیابی و ورود دانشجویان به این رشته دانشگاهی است. در انتخاب اولویت‌ها و کسانی که به عنوان دانشجو وارد رشته تئا‌تر می‌شوند. به عنوان مثال امروزه تعداد بسیار اندکی از فارغ التحصیلان دبیرستان‌های امریکا علاقمندند تا در رشته تئا‌تر ادامه تحصیل دهند. مسائل فرهنگی، خانواده‌ها و از همه مهم‌تر بحران اقتصادی و کمبود بازار کار باعث شده است تا سال به سال از حجم دانشجویان دوره کار‌شناسی تئا‌تر کاسته شود و جوانان رشته‌های دیگر پولسازی را برای ادامه تحصیل خود انتخاب کنند. اما در ایران این معادله برعکس است! ظاهرا هر قدر بازار کار حرفه‌ای تئا‌تر در کشورمان بحرانی‌تر شود، تعداد دانشجویان آن نیز بیشتر می‌شود! جوانانی که بخش عظیمی از آن‌ها صرفا به انگیزه اخذ یک مدرک دانشگاهی، تئا‌تر را انتخاب می‌کنند. بدین ترتیب بزرگ‌ترین تفاوت میان دانشجویان تئا‌تر ما با دانشجویان سایر کشور‌ها مشخص می‌شود. تفاوتی به نام انگیزه و هدف که بالطبع سایر هدفمندی‌ها و مولفه‌های دوره تحصیل را مشخص می‌کند.»

اصغر همت هم جزو آن دسته از مدرسان است که با هیچ یک از متدهای آموزشی تئا‌تر در دانشگاه‌های ایران موافق نیست و در این باره به ایران تئا‌تر می‌گوید: «هیچ یک از متدهای موجود مورد تأیید من نیستند. روش تدریس موجود در دانشگاه از اساس غلط است. برای دانستن اینکه من چه روشی را می‌پسندم کافیست از دیگران بپرسید در دورانی که مدیر دپارتمان تئا‌تر دانشگاه سوره بودم چه کرده‌ام؟ روشی متفاوت از روش رایج در پیش گرفته بودم که جزئیاتش را از دانشجویان آن سال‌ها می‌توانید جویا شوید.»

محسن حسینی هنرمند دیگری که سابقه تدریس تئا‌تر در دانشگاه‌هایی نظیر سوره، هنر و معماری، سینما تئا‌تر و... در کارنامه او به چشم می‌خورد، معضل اصلی فضای دانشگاهی تئا‌تر را غیاب متدولوژی در سیستم آکادمیک عنوان می‌کند: «در دانشگاه‌ها اصلا متدولوژی حاکم نیست. به نحوی که دانشجویان ما دقیقا نمی‌دانند چه متدی از تئا‌تر را با چه منطقی می‌خوانند. متأسفانه نه آکادمی بازیگری داریم، نه آکادمی کارگردانی و نه آکادمی‌های دیگر، که دانشجویان بتوانند در آن‌ها مشخصا آنچه که می‌خواهند را پی بگیرند. دانشجویان ما در دانشگاه همه چیز می‌خوانند و از دانشگاه که بیرون می‌آیند همه کار می‌کنند، یعنی یک دانشجوی تئا‌تر با هر گرایشی وقتی فارغ التحصیل می‌شود کارگردانی می‌کند، بازی می‌کند، نمایشنامه می‌نویسد، تئا‌ترعروسکی کار می‌کند و خودش هم نمی‌داند چه سرانجامی در انتظار اوست. دانشگاه‌های ما استاندارد نیستند و روش‌های موجود هم نه علمی، که سلیقه‌ای هستند. امروزه تئا‌تر و هنر در سراسر دنیا علم است و دارای متدولوژی. یعنی اساتید باید آن را فرا بگیرند و بعد منتقلش کنند. در حالی که اینجا چنین اتفاقی نمی‌افتد و مثلا در دانشگاه‌های ما بازیگری بر پایه متد استانیسلاوسکی تدریس نمی‌شود و دانشجوی ترم چهاری هنوز نمی‌داند چه متدهایی را تجربه کرده و اصلا متد به چه معناست.»

پیام دهکردی هم به عنوان یکی از مدرسان بازیگری در موسسه کارنامه و به عنوان مدرسی خارج از دایره دانشگاه با شیوه جدید موافق‌تر است اما شروطی هم قائل می‌شود: «شیوه جدید خیلی بهتر عمل خواهد کرد اما به شرطی که مبتنی بر زیرساخت و پیشینه باشد. یعنی افراد در مقطع هنرستان با مبانی آشنا باشند و اگاهی از آنچه بناست در دانشگاه بخوانند پیدا کنند نه اینکه از رشته‌های تجربی و ریاضی بدون هیچ پیشینه قبلی رشته‌ها را انتخاب کنند، و وقتی وارد دانشگاه شدند هیچ دانشی درباره رشته‌ای که انتخاب کرده‌اند نداشته باشند. باید آرام آرام از دوره هنرستان بیایند و تنی به آب بزنند و تئا‌تر را بشناسند تا ببینند چه می‌خواهند و در دانشگاه‌‌‌ همان را پی بگیرند. اگر این طور باشد، روش کنونی به لحاظ علمی ارزشمند‌تر و کارآمد‌تر است چون دانشجویان واحدهای بیشتر مرتبط با گرایششان را پشت سر می‌گذارند.»
با همه این‌ها به نظر می‌رسد نگرانی موجود در دیالوگ‌های آن استاد بیراه نبوده و انگار شیوه آموزشی موجود به شکلی بنیادین از دوره هنرستان، احتیاج به بازنگری دارد.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *