آشنایی با پسر جوانی که کبد عسل بدیعی در بدنش است!

: محمدامین مرتضی پور میگوید: قبل از عمل نمی دانستم چه کسی کبد خود را به من اهدا کرده اما کبد اهدایی را از جلوی چشم من و مادرم رد کردند و پس از عمل بود که فهمیدم این بزرگواری را خانواده عسل بدیعی و خودشان کرده است.

به گزارش درگذشت عسل بدیعی بازیگر سینمای ایران و همسر سابق فریبرز عرب نیا هرچند اندوه فروانی را در جامعه هنری رقم زد اما این مرگ باعث احیای چند انسان هم شد. ماجرا از این قرار است که بدیعی نام خود را در فهرست اهدای اعضا ثبت کرده بود و مرگ مغزی اش باعث شد که اعضای بدنش در جسم انسانهای دیگر قرار گیرد.

قبل از عمل نمیدانستم کبد چه کسی در بدنم قرار میگیرد
یکی از این انسانها جوانی است به نام محمدامین مرتضی پور که مدتها بود از نارسایی کبد رنج می برد و با پیوند کبد و قرار گرفتن کبد عسل بدیعی در بدنش به زندگی سلامی دوباره گفت.
مرتضی پور که 23 سال دارد و دو سال درگیر بیماری اش بود در گفتگو با فاطمه شیری در "سرنخ" درباره پیوند کبد بدیعی به خودی می گوید: «قبل از عمل نمی دانستم چه کسی کبد خود را به من اهدا کرده اما کبد اهدایی را از جلوی چشم من و مادرم رد کردند و پس از عمل بود که فهمیدم این بزرگواری را خانواده عسل بدیعی و خودشان کرده است.»

در بیهوشی به من گفتند کبدت برای عسل بدیعی است
این پسر جوان ادامه میدهد: «بعد از عمل تا شب چهار بار به خاطر خونریزی به اتاق عمل رفتم و برگشتم تا اینکه شرایط طبیعی پیدا کردم و در همان حالت بیهوشی یکی از پرستارها گفت که عضو اهدایی متعلق به عسل بدیعی بازیگر مشهور بوده است. من در حال طبیعی نبودم و بخاطر بیهوشی حتی نتوانستم کلمه ای را به زبان بیاورم.» به گزارش مرتضی پور می افزاید:«در کل وقتی فهمیدم عسل بدیعی فوت کرده اول در شوک فوت ایشان بودم که اصلا چطور فوت کرده و چرا. چون در بیمارستان و شرایطی که بودم امکان دسترسی به اخبار را نداشتم و دکترها و پرستارها هم چیزی نمی گفتند.»

چهره عسل بدیعی جلوی چشمانم است
محمدامین مرتضی پور که پدرش را هم از دست داده ولی مادری مهربان و خواهری فداکار دارد درباره از خودگذشتگی بدیعی اظهار می دارد:« هر کاری میکنم چهره عسل بدیعی جلوی چشمانم است. مگر میشود کسی که به من زندگی داده را از خاطر فراموش کنم. اگر قدم میزنم و اگر نفس میکشم و غذا میخورم و میدوم و بالا و پایین می پرم چهره عسل بدیعی و فداکاری خانواده اش جلوی چشمانم است.»