شب یلدا بدون عصبانیت

10:29 - 29 آذر 1400
کد خبر: ۷۸۳۰۸۶
چند نکته برای اینکه بلندترین شب سال را بدون آسیب به سیستم عصبی، پشت سر بگذاریم.

_ روزنامه همشهری نوشت: شب یلدای کیومرث پوراحمد، افسانه‌ای بیش نیست، حتی اگر حدیث نفس باشد! یعنی، شاید در زندگی پیش بیاید که آدم عاشقی خودش را در خانه حبس کند و به صدای عشق ازدست‌رفته‌ای گوش بسپارد که آن‌سوی سیم تلفن سعی می‌کند خرش کند. در این وضعیت، خیلی احتمال دارد که عاشق فریب‌خورده در گوشِ بی‌وفای آن‌سوی سیم تلفن مثل حامد شب یلدا فریاد بزند: «بس که من ساده و خرم!» همه این‌ها ممکن است در یک شب یلدا رخ بدهد. حتی ممکن است آخر فیلم پریا هم به دیدار حامد بیاید و فیلم همین‌جا با پایان نزدیک به واضح بسته شود، ولی باز، چه‌کسی بلندترین شب سالش را در حبس خانگی می‌گذارند؟ در جمع دوروبر، دور و نزدیک، دوستان قدیم؟ کسی را سراغ دارید؟ مگر اینکه محکوم باشد! تازه آن‌جا هم، کسی از دل آدم چه خبر دارد؟

خوش بودن در بلندترین شب سال، احتمالا یکی از آن تمایل‌های حک‌شده روی دی‌ان‌ای‌مان است. تا پشت کوه قاف هم که در تاریخ نقب بزنیم، حتی آن پشت هم می‌توانیم اجدادمان را در حال خوشی در بلندترین شب سال تماشا کنیم. گیریم با درجه متفاوتی از شادی یا سرخوشی یا هرچی. اینکه حالا چطور می‌توانیم - همچنان - برای یلدا خوش باشیم، می‌تواند سؤال جالبی باشد، ولی جوابش شاید اصلا پیچیده نباشد. چیزی شبیه به اینکه آدم بعضی کار‌ها را برای این انجام می‌دهد که به دیواره‌های زندگی‌اش چسبیده‌اند. اصلا به خُرد دیوار رفته‌اند. آن‌قدر فرو که می‌توانی آن‌ها را خود دیوار درنظر بگیری و زندگی‌ات را بکنی. با یلدا و بی‌یلدا و هر شب و روزی که هست. به همین سادگی. سعی می‌کنیم روز تا آخر‌های بلندترین شب سال را خوش بگذارنیم. حالا درهرحالی‌که هستیم.

راهنمای زندگی در بلندترین شب سال

۱-فردا روز مناسبی برای خرید نیست. روی دی‌ان‌ای‌مان فقط خوش بودن در بلندترین شب سال کدنویسی نشده، خصلت‌های دیگری هم وجود دارند. مثلا همین که همیشه مسیر رسیدن‌مان به خواسته‌ها، باید شبیه به صعود تاریخی تیم فوتبال ایران به جام جهانی ۹۸ از ملبورن بگذرد. حماسه یلدایمان هم همین است. همه روز آخر یاد خرید‌های لازم برای خوشگذارنی در بلندترین شب سال می‌افتند و به این ترتیب، حتی از روی صندلی اتومبیل‌های شاسی بلند هم ثانیه شمار چراغ قرمز دیده نمی‌شود. بس که دور، بس که هنوز خیلی مانده تا هیولای درهم پیچیده ترافیک به چهارراه برسد. فردا روز تنه خوردن‌های پی‌درپی در پیاده‌رو، روزی است که می‌شود برایش تیتر زد: «تهران جای پارک ندارد». برای اینکه در این حماسه سهمی نداشته باشیم و سیستم عصبی‌مان را بدون آسیب به شب یلدا برسانیم، راهش این است که هیچ خریدی را به فردا نیندازیم.

۲-هرطور فکر کنید، بهتر است خرید‌های یلدا را به فردا نیندازید. در حالت عادی همه می‌خواهند فردا را در خیابان بگذارنند و، چون کلی خرید دارند، از اتومبیل شخصی استفاده می‌کنند. این را علاوه کنید به وضعیت جوی فردا که قرار است تمام امکان‌ها را در یک شبانه روز برایمان به نمایش بگذارد. از صبحی با باران شدید، پیش از ظهری بارانی تا بعداز ظهری آفتابی و شبی سرد همراه با آسمانی که در آن می‌توانیم‌ماه را با وضوح بالا تماشا کنیم. این توصیف آخرشبی از‌ماه شب یلدا ممکن است آدم را فریب بدهد، اما همه می‌دانیم روزی که بارانی شروع شود، اتومبیل‌ها را مثل گله کوسه‌هایی که خون دیده باشند به خیابان می‌کشاند. خرید را به فردا نیندازید.

۳-بازار‌های میوه و تره‌بار این روز‌ها شلوغ هستند. خبرش را لابد خوانده‌اید: «۴۱ درصد تخفیف برای خرید میوه و آجیل شب یلدا». بااین حال به شلوغی‌اش می‌ارزد. کارشناس میوه روزنامه همشهری در بازید از غرفه‌ها، کیفیت میوه‌ها و بیش از همه انار‌های چاق و براق چیده شده در قفسه‌ها را تأیید کرده است. یلدا هم که بدون انار اصلا یلدا نیست.

۴-حرف از شلوغی شد و این واژه آدم را یاد فاصله‌گذاری اجتماعی و ماسک و خلاصه ابزار پیشگیری از ابتلا به کرونا می‌اندازد. الان اسم سویه جدید کرونا، «اومیکرن» همه جا دیده می‌شود. در زیرنویس تلویزیون، در صفحه‌های مجازی، چاپ شده در صفحه‌های سلامت و صفحه یک روزنامه‌ها. گرچه آخرین خبر از اومیکرون در تهران این بود که وزارت بهداشت هنوز به شکل رسمی هیچ مورد ابتلایی را تأیید نمی‌کند، ولی کارشناس‌های همان وزارتخانه این را هم گفته بودند که «دلیل نمی‌شود تصور کنیم اومیکرون هنوز به تهران نرسیده است.» همین هم شد و آخرین خبر به سرعت به روز شد. در نهایت وزارت بهداشت به شکل رسمی اعلام کرد: «اومیکرون به تهران آمد». روز‌های شلوغی در پیش داریم و ویروس‌ها هم نبوغ بالایی در سوءاستفاده از ازدحام دارند. به‌احتمال زیاد نیازی به نتیجه‌گیری از این حرف‌ها نیست.

۵-خدا را شکر گزینه‌های انجام‌دادن یک کار خوب دوروبرمان بسیار است. البته خیلی بهتر می‌شد اگر آدم بدون مناسبت هم هوس می‌کرد کاری برای دیگران انجام بدهد، ولی باز همین هم خوب است که خیلی‌ها عادت دارند در مناسبت‌ها دست‌شان به‌کار خوب برود. برای یلدا، می‌توانیم به مؤسسه‌های نگهداری سالمندها، به مراکز نگهداری بچه‌های بدون سرپرست، بچه‌های کار و مواردی از این دست فکر کنیم. تقریبا تمام این مراکز در شبکه‌های اجتماعی فعال هستند. جست‌و‌جویی مختصر در فضای مجازی، کلی گزینه پیش نگاهمان می‌گذارد. یلدای مهربانی، گرمای یک دقیقه لبخند، یلدای شهر من...

۶-رندی محسوب می‌شود، ولی برای اینکه فال حافظتان دوروبری‌ها را شیدا کند، دیوان را از میانه نزدیک‌تر به انتهایش باز کنید. اگر خوش اقبال باشید، این غزل می‌آید:

سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد/ وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا می‌کرد/ گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است/ طلب از گم‌شدگان لب دریا می‌کرد/ مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش/ کو به تأیید نظر حلّ معمّا می‌کرد/ دیدمش خرّم و خندان قدح باده به‌دست/ واندران آینه صد گونه تماشا می‌کرد/ گفتم این جام جهان بین بتو کی داد حکیم/ گفت آن‌روز که این گنبد مینا می‌کرد/ بی‌دلی در همه احوال خدا با او بود/ او نمی‌دیدش و از دور خدایا می‌کرد/ این همه شعبده خویش که می‌کرد اینجا/ سامری پیش عصا و ید بیضا می‌کرد/ گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند/ جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد/ آنکه، چون غنچه دلش راز حقیقت بنهفت/ ورق خاطر از آن نسخه محشّا می‌کرد/ فیض روح‌القدس ار باز مدد فرماید/ دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می‌کرد/ گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست/ گفت حافظ گله‌ای از دل شیدا می‌کرد.


برچسب ها: شب یلدا شب چله

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *