رزمنده لشکر عاشورای تبریز: شهیدباکری اخلاق را در قبال دشمن هم رعایت می کرد
: "جنگ ادامه دارد " این جمله این جانباز 70 درصد است. 30 بار تحت عمل جراحی قرار گرفته. دیروز اسلحه بدست در جبهه های حق علیه باطل بارها تا مرز شهادت پیش رفته بود و امروز قلم بدست راوی جنگ است.
به گزارش ، مهدی رضایی یکی ازبچه های قدیمی لشکر عاشورای تبریز یا همان " آقا مهدی " درکتاب " لشکر خوبان " خود دفاع مقدس را روایت می کند.
حضرت آقا هم در یکی از دیدارهایشان فرمودند: «این کتاب لشکر خوبان پر است از اعجاب و عظمت ناگفته رزمندگان غواص و اطلاعات عملیات جنگ. در ایامی که این کتاب را میخواندم بارها و بارها متأثر شدم.»
وی در گفتگو با روزنامه کیهان در این باره که چرا تصمیم به ثبت خاطرات دفاع مقدس گرفته است ؟ گفت: در طول جنگ، ما شاهد صحنههای تلخ و شیرین فراوانی بودیم که دوستان و همرزمان مومن ما این صحنهها را خلق میکردند. در عین حال چون بنده در واحد اطلاعات عملیات لشگر عاشورا بودم خاطرات زیادی هم از این واحد داشتم. زیرا کار در واحد اطلاعات عملیات به گونهای بود که گویی هر روز بچهها در عملیات هستند و هر روز در دل دشمن مشغول کارند.
همه احساس می کردیم که امشب شب آخر زندگی ماست
وی ادامه داد: لذا این فضا باعث شده بود که همه خالص و مخلص برای خدا بودند و همه احساس میکردیم که امشب دیگر آخرین شب زندگی ماست به همین جهت همه در راه خدا گام برمیداشتند و این جو، یک صفا و صمیمیت خاصی به آن جمع داده بود.
بعد از جنگ خیلی دلم میخواست که فرهنگ حاکم بر آن جمع و روابط دوستان در جبهه و خاطرات آن زمان در جایی ثبت شود چون احساس میکردم آیندگان ما و نسلهای بعدی ارزش این کار را خواهند فهمید. شاید در آن مقطع ما این ارزشها را به آن صورت درک نمیکردیم ولی آن فرهنگ زیبا جزو افتخارات ملت ماست و باید در جایی ثبت و ضبط شود.
مهدی رضایی ادامه داد: به همین دلیل بنده ثبت آن خاطرات و صحنههای تلخ و شیرین را برای خودم تکلیف میدانستم. البته بازگو کردن خاطرات و جمعبندی آنها خیلی سخت بود. چون در زمان جنگ به دلیل مجروحیتهای فراوان بدنم نیاز به عملهای زیادی داشت ولی من اغلب آنها را به بعد موکول میکردم. چون فکر میکردم که ما قرار است شهید شویم. پس چرا دیگر هزینه اضافی از بیتالمال برای ما صورت گیرد.
ذهنیت مسئولان دهه هفتاد بر کاهش دادن حجم دفاع مقدس متمرکز بود
این جانباز جنگ تحمیلی در بخش دیگری از گفتگو تاکید کرد: متاسفانه ذهنیت مسئولان ذیربط و متولیان فرهنگی ما این گونه بود که میگفتند سعی کنید حجم خاطرات و حجم کتاب دفاع مقدس کم باشد. در حالی که اگر امروز من را مسئول این کار بکنند میگویم که هر موردی، هر سندی یا هر گفتهای از آن دوران انتشار پیدا کند و حذف نشود. دلیلش هم این است که شاید الان شاید ما نتوانیم از آن گفته یا سند بهرهای ببریم ولی آیندگان از آن بهره خواهند برد.
به هر روی، در دهه 70 خیلی بر خلاصهگویی تاکید میشد و چون کتاب لشکر خوبان عمدتا در این دهه ثبت و ضبط شده شاید خاطراتی باشد که در آن گفته نشده است. البته مطالبی هم هست که به اعتقادات دینی ما و رفتاری که از بزرگان جبهه مثل آقامهدی باکری یا حمیدآقای باکری آموختیم، برمیگردد.
شهیدباکری اخلاق را در قبال دشمن هم رعایت می کرد
رضایی در باره شهید باکری گفت: خب آقامهدی فرمانده لشکر بود و در این لشکر هم تعداد زیادی فرمانده گردان بودند که بسیاری از آنها شجاعت بالا و استقامت عجیبی داشتند ولی شاید یک فرمانده گردان هم این صفات را نداشت اما منش و رفتار و بزرگمردی آقامهدی اینگونه بود که شاید تغییراتی در گردانها میداد ولی هرگز آبروی آن فرمانده گردان را نمیبرد و شخصیتش را حفظ میکرد.
در مورد خطا که طبق موازین شرعی عمل میکرد ولی در مجموع این مسائل را در بوق و کرنا نمیکرد. اصلا شخصیت آقامهدی اینگونه بود که حتی اخلاق را در قبال دشمن هم رعایت میکرد.
"مثلا در عملیاتی بچهها از روی جنازه بعثیها رد میشدند ولی آقامهدی بلافاصله تذکر میداد که این کار را نکنید و پا روی جنازه دشمن نگذارید. خب این شخصیت والای آقامهدی را نشان میداد که حتی میگفت به جنازه دشمن هم بیاحترامی نکنید، گلوله نزنید و خلاصه هر تشریفاتی که قرار بود برای بچههای ما اجرا شود آقا مهدی میگفت برای جنازههای دشمن هم باید رعایت شود. مثلا اگر قرار بود نیروهای تعاون برای شناسایی و جمعآوری اجساد اقدام کنند خب ایشان تذکر میدادند که همین اقدام درباره نیروهای دشمن هم اعمال شود".
آقای رضایی خوش آمدید
رضایی در باره دیداش با حضرت آیت الله خامنه ای مقام معظم رهبری گفت: بنده به اتفاق جمعی از دوستان لشکر عاشورا خدمت ایشان رسیدیم. وقتی ایشان برای اقامه نماز جماعت تشریف آوردند، ابتدا شروع به احوالپرسی با رفقا کردند و همین که به بنده حقیر رسیدند فرمودند «آقای رضایی خوش آمدید» من تعجبم کردم چون بنده را قبلا ندیده بودند ولی در این دیدار بلافاصله حقیر را شناختند.
* وی در این باره که ظاهرا حضرت آقا در جایی گفته بودند که من وقتی کتاب لشکر خوبان را میخواندم چند بار گریستم اظهارداشت: - علیالظاهر در یکی از بازدیدهایشان از نمایشگاه کتاب که چند سال قبل رفته بودند وقتی کتاب لشکر خوبان را می بینند خطاب به جمعی که همراهشان بودهاند میفرمایند «این کتاب پر است از اعجاز و عظمت رزمندگان غواص و اطلاعات - عملیات جنگ؛ وقتی این را مطالعه میکردم بارها و بارها متاثر شدم.»
وی در بخش دیگری از این گفتگو تاکید کرد: در زمان دفاع مقدس فضای سیاسی کشور به گونهای بود که اگر به فردی پیشنهاد پست و مقامی میشد او با تواضع فراوان میگفت من لیاقت ندارم آن یکی ارجح است. اما این روزها متأسفانه میبینیم افراد با لابیگریهای وسیعی که انجام میدهند تلاش فراوانی برای استاندار شدن، نماینده مجلس شدن،فرماندار شدن و حتی بخشدار شدن انجام میدهند و متأسفانه برای این سمتها چه کارهایی که بعضاً نمیکنند و چه آبروهایی که نمیبرند.
در حالی که یک رزمنده واقعی و حافظ ارزشها هرگز اهل لابی و دروغ و تهمت نیست و همین پاکی و صداقتهای رزمنده باعث شده تا نسل جوان الان اغلب آنها را خوب بشناسند و به دنبال مطالعه خاطراتشان باشند.
آماده رزم هستیم
تأکید میکنم که نه تنها من بلکه همه دوستان رزمندهام همین الان هم احساس میکنیم که سرباز اسلام و ولایت هستیم و امروز هم با همه مشکلات قد راست کرده و خود را شاداب و جوان و زنده نشان میدهیم و آماده رزم هستیم