رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

افغانستان و عراق؛ قربانیان اصلی مدل آمریکایی ایجاد امنیت

15:06 - 19 مرداد 1400
کد خبر: ۷۴۸۳۸۰
دسته بندی: سیاست
مهمترین تاکتیک همیشگی آمریکایی‌ها در کشور‌های منطقه، ایجاد انحصار در آموزش نیرو‌های نظامی این کشور‌ها و وابسته‌سازی آن‌ها به الگو‌ها و مستشاران آمریکایی است که طی سالیان گذشته نمونه‌های مشخصی از آن به مرحله اجرا درآمده است.
بنا به اعلام نورنیوز، یکی از راهبرد‌های اصلی ایالات متحده آمریکا در روابط با کشور‌های هم پیمان یا تحت سلطه خود، تحمیل وابستگی سخت‌افزاری و نرم‌افزاری مستمر به ساختار نظامی آن‌ها است.
 
این راهبرد پیچیده با دو هدف کوتاه و بلندمدت پیگیری می‌شود.

آمریکا در گام اول به دنبال در اختیار گرفتن مجموعه بخش‌های دفاعی و امنیتی کشور‌های هم‌پیمان خود به منظور فروش مستمر تسلیحات و خدمات فنی، آموزشی و پشتیبانی است که درآمد هنگفتی را برای شرکت‌های سازنده سلاح به دنبال دارد. اما مهم‌تر از ایجاد درآمد و توسعه «اقتصاد سلاح»، موضوع وابستگی شدید و راهبردی این کشور‌ها به آمریکا برای تامین امنیت است.

جا انداختن این باور برای دولت‌ها و ملت‌ها که حضور آمریکا در کشورشان مساوی ایجاد امنیت و ثبات است و به محض خروج نظامیان آمریکایی، ناامنی و جنگ و خونریزی جایگزین آن خواهد شد اصلی‌ترین راهبرد آمریکا در حوزه سازمان‌دهی، آموزش و تجهیز کشور‌های هم‌پیمان یا اشغال شده از سوی آمریکا است.

کاخ سفید بر این باور است که در صورت نهادینه شدن این گزاره در افکار عمومی و سیاست‌مداران، راه برای نفوذ گسترده و بقای دائمی در منطقه فراهم خواهد شد و آمریکا خواهد توانست برنامه‌های خود را راحت‌تر و کم‌هزینه‌تر دنبال کند.

در این خصوص؛ مهمترین تاکتیک همیشگی آمریکایی‌ها در کشور‌های منطقه، ایجاد انحصار در آموزش نیرو‌های نظامی این کشور‌ها و وابسته‌سازی آن‌ها به الگو‌ها و مستشاران آمریکایی است که طی سالیان گذشته نمونه‌های مشخصی از آن به مرحله اجرا درآمده است.

در عراق وقتی تروریست‌های داعش عملیات‌های خود را آغاز کردند، آمریکا که خود موسس داعش بود دست از حمایت دولت و ارتش عراق برداشت و آنجا بود که ارتش کلاسیک و آمریکایی شده عراق نتوانست کوچکترین اقدام موثری در برابر پیش‌روی داعش و جنایات آن‌ها در شهر‌های مختلف انجام دهد و اگر نبود فتوای مرجعیت و همت فرماندهان مقاومت در بسیج و آموزش مردم، شاید امروز کشوری به نام عراق وجود خارجی نداشت.

در افغانستان نیز همین راهبرد به نوع دیگری دنبال شد و ارتش این کشور که پنتاگون و سنتکام مدعی آموزش آن بودند، وقتی پشتیبانی هوایی نیرو‌های آمریکایی متوقف شد با وجود برتری عددی دستِ‌کم شش برابری نسبت به نیرو‌های طالبان، نتوانست در برابر آنان عرض اندام کند و تا به امروز بیش از ۸۰ درصد خاک افغانستان را از دست داده است.

در مقابل اما؛ جمهوری اسلامی ایران همواره معتقد بوده که تنها راه بازگشت امنیت، آرامش و ثبات به منطقه خروج عامل اصلی فتنه و بحران یعنی نیرو‌های بیگانه به ویژه آمریکایی‌ها و بومی‌سازی امنیت است.

ایران در روابط با کشور‌های در معرض تهدید، همواره بر ضرورت مردمی کردن فرآیند دفاع و امنیت‌سازی اصرار داشته و بر استقلال و خوداتکایی نیرو‌های نظامی و امنیتی برای مقابله با هرگونه تهدید داخلی و خارجی تاکید نموده است.

چنانچه امروز شاهدیم که نیرو‌های مردمی در یمن، عراق و سوریه با بهره‌گیری از همین الگو و بدون ذره‌ای وابستگی، ضامن امنیت ملت و کشور خود شده‌اند.

در این میان؛ آنچه همواره از سوی بازوی رسانه‌ای غرب تبلیغ شده، روایتی کاملا وارونه و تحریف شده از حقیقت ماجراست. این رسانه‌ها به دروغ ایران را متهم به ایجاد نیرو‌های نیابتی و وابسته‌سازی ساختار‌های دفاعی در این کشور‌ها می‌کنند، حال آنکه ماجرا کاملا بر عکس است و شواهد نیز این موضوع را تایید می‌کند.

بر این اساس؛ آنچه امروز منطقه ما با آن روبرو است، تجربیات تلخ و شیرینی است که در میانه دو راهبرد «مردمی‌سازی دفاع و امنیت» و یا پذیرش «وابستگی این ساختار‌ها به سلاح و تجهیزات و آموزش و پشتیبانی کشور‌های خارجی» است.

اگر ملت‌ها و دولت‌های مستقل منطقه خواهان آرامش، ثبات و امنیت پایدار خود و منطقه هستند باید از پس این همه تجربه تلخ، میان این دو مدل یکی را انتخاب کنند و فرصت تاریخی پیش آمده برای اخراج نیرو‌های نظامی فرامنطقه‌ای و بومی‌سازی دفاع و امنیت و ایجاد همکاری‌های مشترک منطقه‌ای در این خصوص را غنیمت بشمرند.
 
 
 

برچسب ها: افغانستان امریکا

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *