سفارت سابق آمریکا؛ از "انقلاب دوم" تا حاشیه های یک دیوار نویسی در پسا تحریم

9:58 - 14 شهريور 1394
کد خبر: ۷۳۳۹۰
دسته بندی: سیاست ، گزارش و تحلیل
خبرگزاری میزان- سنگ یادبود یکصد لقب آمریکا در کلام امام خمینی یک نوع یادآوری برای مسئولان و مقامات خواهد بود که آمریکا لااقل این صد نوع خباثت را از نظر معمار انقلاب اسلامی دارد تا کسی هوس نکند لانه جاسوسی آمریکا را دوباره برقرار کند.
سفارت سابق آمریکا؛ از انقلاب دوم تا حاشیه سازی برای یک دیوار نویسی در پسا تحریم-گروه سیاسی: بعد از ظهر جمعه  تصمیم گرفتم که به خیابان طالقانی محل لانه جاسوسی آمریکا بروم و گزارشی از لوح سنگ نوشته یکصد لقب آمریکا بر در سفارت که چند روزی است نصب شده است تهیه کنم.

قبل از عزیمت به سفارت سابق آمریکا با رسول هادی پور روابط عمومی بسیج دانشجویی تماس گرفتم، رسول از برخی حاشیه سازی و بی تقوایی ها پیرامون دیوار نویسی های اخیر دیوار لانه جاسوسی گلایه کرد.

در گرما سوزان سه بعد از ظهر راننده تاکسی میان سالی مرا سوار کرد و هنگامی که طبق عادت همیشگی خودم سر صحبت را با راننده باز کردم و از ماموریتی که به عنوان  خبرنگار دارم تا گزارشی از اوضاع دیوار و پیاده رو سفارت تهیه کنم برایش تعریف کردم آقای راننده گفت یادش بخیر جوان بودیم و در کوران حوادث سال 58 و زمانی که دولت کارتر به شاه فراری پناه داد تا توطئه های جدیدی علیه انقلاب ترتیب دهد گروهی از دانشجویان مسلمان که مثل همه جوانان آن روز پیام های حضرت امام را با دقت گوش می کردند احساس تکلیف کردند  که بر اساس  پیام امام،  در مقابل جاسوسان آمریکایی  و جاسوس خانه آنان بایستند به همین خاطر وارد لانه جاسوسی آمریکا شدند و جاسوسان مستقر در این لابی توطئه که اسما "دیپلمات" بودند دستگیر کردند جالب اینکه در آخرین لحظات این جاسوسان اسناد محرمانه مربوط به "مزدوران وطنی" را نابود کردند که بدست دانشجویان مسلمان نیفتد.

خلاصه اینکه، این عمل انقلابی را امام "انقلاب دوم" نامگذاری کرد و شب روز ملت مسلمان انقلابی اعم از دانشجو، کارمند، بازاری، زن، مرد، پیر و جوان جلو سفارت اعلام پشتیبانی کردند و شور وهیجان زیادی کشور را فرا گرفت.

سفارت سابق آمریکا؛ از انقلاب دوم تا حاشیه سازی برای یک دیوار نویسی در پسا تحریم

انواع و اقسام شعارها و پلاکاردها و عکس ها به در و دیوار جاسوس خانه در پیاده رو خیابان طالقانی توسط مردم نصب شده بود که تصویر جنایات آمریکا و محکوم کردن آمریکای جهان خوار بود.

از آن به بعد اصطلاحا لانه جاسوسی به سفارت آمریکا اطلاق شد و این ساختمان برای همیشه در اختیار نیروهای انقلاب قرار گرفت و شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر استکبار با خط خوش  و بسیار با سلیقه روی دیوارهای نمای "جاسوس خانه" نقش بست.

حیف که راننده این کلمات را که گفت به چهار راه طالقانی رسیدیم و در مقابل تعارف راننده  با هر خواهشی که بود کرایه تاکسی را پرداخت کردم و در پیاده روی جلوی خروجی ایستگاه مترو ایستادم.

زوجی جوان را دیدم که از شلوغی مترو شکایت داشتند و مرد به همسرش گفت بیا تا اینجا هستیم از سنگ نوشته القاب آمریکا بازدید کنیم شنیده ام به تازگی القابی که امام  خمینی با آن القاب و صفات از آمریکا نام می برد در سنگ حک شده و یکصد لقب برای شیطان بزرگ از زبان امام به دیوار لانه جاسوسی نصب شده است، همسرش با تعجب گفت: چرا آخه روی سنگ حک کردند روی پارچه به صورت پلاکارد یا با رنگ می نوشتند، مرد جوان گفت به این علت روی سن سنگ حک کردند که  ده سال باقی بماند و این کتیبه یک نوع یادآوری برای مسئولان و مقامات خواهد بود که امریکا لااقل این صد نوع خباثت را از نظر معمار انقلاب اسلامی دارد تا کسی هوس نکند لانه جاسوسی آمریکا را دوباره برقرار کند.

که در این موقع که ضبط صوت را آماده می کردم تا با این زوج جوان مناسب سوژه گزارش گفتگو کنم سریع سنگ نوشته را بازدید کردند و به خاطر گریه نوزادشان محل را ترک کردند.

در همین حال که در جلو کتیبه القاب امریکا ایستاده بودم دو جوان دانشجو آمدند یکی از دیگری پرسید راستی داستان شعار پاک کردن از دیوار سفارت خانه  چه بود الان که شعارها همه چی مرتب  و ضد استکباریه، رفیقش که معلوم بود اهل مطالعه روزنامه و خوره شبکه های مجازی مختلف است در جواب گفت: گویا یک آدمی با اسپری روی دیوار شعار مرگ بر آمریکا نوشته بوده که چون  با دستخط بد و بی سلیقگی بوده پاک شده، خیلی شیک و مجلسی با خط خوش شعار مرگ بر آمریکا دوباره نوشته شده و برای محکم کاری هم یک سنگ نوشته با عمر هزار سال هم شامل القاب امریکا از نگاه امام خمینی نصب شده است.

رفیق جوان تر که انگار معمای ذهنی اش حل شده بود پرسید پس برخی سایتها می گفتند فلان رفتگر شعار مرگ بر آمریکا را از دیوار پاک کرده چه بوده که رفیقش در جواب گفت نه بابا اینها یک نوع خبرسازی از بحث داخلی بین دوتا برادر بوده که حل شده.

با خودم گفتم همین دو استراق سمع در پیاده رو منظور سردبیر را تامین می کند و برای فرار از گرما بعد از ظهر تابستان داد زدم تاکسی دربست..





ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *