شکست در رویکرد شبیه سازی خوانندگان لس آنجلسی
: طبق تحقیقات موسیقی شناسان، گوش دادن به موسیقی می تواند بر تحولات و دگرگونی ها حیاتی بدن تاثیر بگذارد، فشار خون را بالا یا پایین ببرد، توازن انرژی برقرار کرده و به هضم غذا کمک کند. موسیقی های آرام ، می تواند در روح و جسم افراد آرامش ایجاد کند.
موسیقی ممکن است تاثیر منفی نیز داشته باشد. برحسب اینکه موسیقی خوب یا بد گوش بدهیم، می تواند مانند زهر یا پادزهر در بدن عمل کند. موسیقی ابزار قدرتمندی است که می تواند تاثیرات مثبت روحی و جسمی بسیاری بر اشخاص داشته باشد، البته اگر درست به کار گرفته شود، در غیر اینصورت، ممکن است تاثیرات منفی به همراه داشته باشد.
سیاستهای تازه ای که باید مورد بازنگری قرار گیرد
این روزها با سیاستهای تازه ای از سوی مسئولین موسیقی کشور روبر هستیم؛ سیاستهایی بر این مبنی که اعطای مجوز به چهره هایی که در فضایی شبیه فعالان موسیقی زیرزمینی کار میکنند در دستور کار قرار گرفته است. سیاستی که در دهه هفتاد هم مشابه آن را دیدیم.
مسئولان بخش فرهنگی کشورمان در دهه 70 شمسی، رویکرد مشابه سازی خوانندگان لس آنجلسی را در پیش گرفتند که متاسفانه نه تنها پاسخ مثبتی به همراه نداشت بلکه به موسیقی کشورمان ضربه زد و افکار عمومی را به نوعی به بازی گرفت.
در دهه 70 شاهد بروز و فعالیت خوانندگانی بودیم که شبیه خوانندگان لس آنجلسی می خواندند و مسئولان فرهنگی وقت نیز با حمایت از آنها تلاش می کردند نوستالژی خوانندگان دوره قبل از پیروزی انقلاب را در نزد افکار عمومی از بین ببرند. کار از شبیه سازی خوانندگان مطرح آن نوع موسیقی آغاز شد و رفته رفته به جایی رسید که حتی سطحی ترین خوانندگان آن وری هم در این طرف مشابه سازی شدند آن هم کپی سازی در همه چیز از نوع ترانه گرفته تا نوع ساخت و تنظیم آهنگ.
شکست تئوریهای موسیقی دهه هفتاد
تئوریسینهای فرهنگی دولت اصلاحات پیش خود گمان میکردند با شبیه سازی لس آنجلسیها در ایران خواهند توانست موسیقی آن طرف را از رونق بیندازند اما دیری نگذشت که مخاطبان دست مدیران را خواندند و با پس زدن این نوع خوانندگان به سمت کسانی رفتند که سبک ارژینال خاص خود را داشتند.
اگر به سرنوشت خوانندگان مشابه لس آنجلسی و حال و روز الان شان دقت کنیم می بینیم که جملگی از رده خارج شده اند و اگر برنامه های ارگانی یا حضور گاه و بیگاه در یکی دو شبکه تلویزیونی نباشد جایی در سبد شنیداری مخاطب ندارند.
اینکه در ماههای اخیر برخی سیاستگذاران فرهنگی به دنبال این هستند که باز هم با شبیه سازی موسیقیهای موردتوجه مخاطبان کاری کنند که موسیقی اصلی از ره خارج شود صدالبته که سیاستی است محکوم به شکست. در دهه هفتاد شبیه سازی موسیقی لوس آنجلسی در دستور کار قرار گرفت و این روزها سعی شده است به خوانندگانی که مشابه خوانندگان زیرزمینی می خوانند مجوز داده شود.
راه را برای چهره های مستعد باز کنید و نه برای کپی کارها
اجتماعی بودن هنر به معنای سیاسی بودن آن نیست. هنرمند باید از اجتماع پیام بگیرد و آن را پالایش کرده و به صورت پختهتر به اجتماع تحویل دهد. هنرمند به اجتماع خط میدهد. همواره در هر جنبش و انقلابی، موسیقی به عنوان یکی از تاثیرگذارترین هنرها نقشآفرینی کردهاست و البته که در انقلاب اسلامی هم سرودهای آیینی این نقش را بازی میکردند. اما رشد موسیقی فقط و فقط به ایجاد بستر مناسب برای رشد خلاقیتها نیاز دارد یعنی به جای اینکه بر حمایت از کپی کارها توجه شود فضا را باز کنند تا چهره های مستعد و البته دارای سبک مستقل رشد کرده و جلو بیایند.