ناکامی حامی بزرگ کودک کش ها/طوفان در یک‌قدمی قاره سبز/روحانی چگونه می‌تواند ترامپ را شکست دهد؟

9:59 - 17 آذر 1397
کد خبر: ۴۷۳۷۷۶
ناکامی حامی بزرگ کودک کش ها، طوفان در یک‌قدمی قاره سبز، روحانی چگونه می‌تواند ترامپ را شکست دهد؟، پایانی بر ۱۴ سال پنهان کاری آماری درباره فقر، ضرورت‌هایی در تحلیل حادثه تروریستی چابهار، سیاست دَوَل (تعویق) به نفع ایران نیست از جمله عناوین یادداشت‌ها و سرمقاله‌های روزنامه‌های امروز کشور هستند.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، ناکامی حامی بزرگ کودک کش ها، طوفان در یک‌قدمی قاره سبز، روحانی چگونه می‌تواند ترامپ را شکست دهد؟، پایانی بر ۱۴ سال پنهان کاری آماری درباره فقر، ضرورت‌هایی در تحلیل حادثه تروریستی چابهار، سیاست دَوَل (تعویق) به نفع ایران نیست از جمله عناوین یادداشت‌ها و سرمقاله‌های روزنامه‌های امروز کشور هستند.

یادداشت امروز روزنامه حمایت با عنوان «ناکامی حامی بزرگ کودک کش ها» منتشر شده و در آن چنین آمده است: آمریکایی‌ها سال‌هاست که به دنبال قرار دادن نام گروه‌های مقاومت فلسطینی و لبنانی در لیست گروه‌های تروریستی هستند. حمله ماه گذشته صهیونیست‌ها به خان یونس و پاسخ دندان‌شکن حماس به آن‌ها که به کشته شدن یکی از فرماندهان بلندپایه اسرائیل منجر شد و شلیک حدود ۵۰۰ موشک به سرزمین‌های اشغالی که کابینه نتانیاهو را در آستانه فروپاشی قرار داد، آن‌قدر برای واشنگتن سنگین بود که «نیکی هیلی»، نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل قطعنامه‌ای را برای محکوم کردن شلیک موشک‌های حماس، مقاومت مردم فلسطین و متهم کردن مقاومت به تروریسم به‌منظور تشدید فشار بر فلسطینی‌ها به سازمان ملل برد. بااین‌حال، مجمع عمومی سازمان ملل با قطعنامه پیشنهادی آمریکا علیه حماس مخالفت کرد، این حرکت به‌اصطلاح دیپلماتیک را عقیم گذاشت و مهر «باطل شد» دیگری بر توطئه‌های ضدفلسطینی نظام سلطه کوبید. رد قطعنامه پیشنهادی آمریکا در حالی اتفاق افتاد که هیلی پیش‌ازاین نشست، کشور‌های مخالف قطعنامه را تهدید کرده و گفته بود رأی منفی به این پیش‌نویس برای آن‌ها دارای پیامد و تبعاتی خواهد بود.

ناکامی حامی بزرگ کودک کش ها/طوفان در یک‌قدمی قاره سبز/روحانی چگونه می‌تواند ترامپ را شکست دهد؟
این اولین بار نیست که آمریکا در ایجاد فشار و محدودیت بر دفاع مشروع ملت فلسطین و مقاومت در صحنه‌های بین‌المللی ناکام مانده و رسوا شده است. سازمان ملل در آذرماه سال گذشته با اکثریت آرا، قطعنامه‌ای در محکومیت تصمیم آمریکا مبنی بر انتقال سفارت این کشور در سرزمین‌های اشغالی از تل‌آویو به بیت‌المقدس تصویب کرد که طی آن ۱۲۸ کشور به آن رأی مثبت داده بودند. نکاتی پیرامون این رویداد بسیار مهم و تاریخی وجود دارد که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود.
۱. کنگره و کاخ سفید پس از قرار دادن حزب‌الله لبنان در لیست گروه‌های به‌اصطلاح تروریستی، تقلای بسیاری کردند تا حماس و دیگر گروه‌های مقاومت را به این لیست اضافه کنند. واکنش مجمع عمومی به قطعنامه اخیر آمریکا، سند محکمی است که ثابت می‌کند اکثر کشور‌های دنیا، مقاومت مردم فلسطین را «مشروع» و «قانونی» می‌دانند و با هرگونه ارعاب و تحریم آن‌ها مخالف‌اند.
۲. تمام اعضای اتحادیه اروپا در رأی‌دهی به این قطعنامه، مشارکت فعال داشتند و همه آن‌ها به آن رأی مثبت دادند! اروپایی‌ها همیشه خود را مخالف شهرک‌سازی‌ها نشان داده و حتی در قاره سبز تحریم‌هایی علیه صهیونیست‌ها به خاطر همین موضوع اعمال‌شده است، اما در بزنگاهی که باید از مقاومت مشروع و قانونی آن‌ها در برابر اشغالگران حمایت می‌کردند، پشت سر کاخ سفید قرار گرفتند. نگاهی به مواضع اروپا در پسابرجام نیز مؤید این واقعیت است. تروئیکای اروپا تنها در مقام سخن و صدور بیانیه از سیاست‌های ضدایرانی آمریکا انتقاد می‌کرد، اما در جایی که باید مخالفت جدی و عملی خود را نشان می‌داد و با تحریم‌های غیرقانونی مقابله می‌کرد، سکوت اختیار کرده و حرف‌های صد من یک غاز تحویل دادند.
تاریخ گویای این واقعیت است که کشور‌های اروپایی که داعیه‌دار تمدن و حقوق بشر هستند، خود حامی و مدافع سرسخت صهیونیست‌ها بوده‌اند و پس‌از انگلیس که نطفه ناپاک آن‌ها را در این منطقه قرار داد، همیشه در صف اول حمایت از آن‌ها قرار داشته‌اند. در این میان شاید این شبهه به وجود آید که پس فلسفه برخی تحریم‌های ضداسرائیلی در اروپا چیست؟ اول اینکه این تحریم‌ها از جانب دولت‌ها نبوده، بلکه از طرف جنبش‌هایی بوده است که به‌طور خودجوش شکل‌گرفته‌اند و حامیان آن‌ها چهره‌های دانشگاهی، اعضای اتحادیه‌های کارگری و احزاب سیاسی هستند. نکته بعدی، اینکه اروپا با وضع قوانین بسیار سرسختانه برای مجازات فعالیت‌های ضدصهیونیستی از قبیل: قوانین تنبیهی در ارتباط با انتقاد یا تحقیق از چندوچون ماجرای هولوکاست، در زمین اسرائیل بازی کرده و نقش بسیار برجسته‌ای در حمایت از کیان اشغالگران داشته است. بنابراین، سیاست‌های کلان اروپا در خصوص آرمان قدس، ذره‌ای از اهداف آمریکایی انحراف ندارد و ازاین‌رو نباید فریب ژست‌های روشنفکرانه آن‌ها در دفاع از حقوق مسلم و اولیه انسان‌ها را خورد.
۳. هر تصمیم آمریکا در مخالفت، تهدید و تحریم مقاومت فلسطین قطعاً بی‌ارتباط با کلید زدن توطئه شکست‌خورده «معامله قرن» نیست و این حرکت نیز در همین راستا قابل واکاوی است. بعضی گمانه‌ها حاکی از آن است که ترامپ بنا دارد پیش از آغاز سال میلادی جدید، اجرای این طرح را رسماً اعلام کند و بر این اساس، آمریکا قصد داشت با اخذ نظر مثبت کشور‌های جهان برای تحریم حماس، یکی از مهم‌ترین موانع کلید خوردن معامله قرن را از پیش پای خود بردارد. در این خصوص یک احتمال دیگر نیز وجود دارد. واشنگتن پیش‌بینی این شکست را با توجه به مخالفت قاطبه کشور‌های جهان با انتقال سفارتخانه آمریکا به قدس اشغالی مدنظر داشت و بر این مبنا قصد دارد در گام بعدی، زمینه پشتیبانی بیشتر و کمک‌های مالی هنگفت‌تر به اسرائیل را فراهم کند، چراکه دریافته است با جمیع جهات ذکرشده – از مقاومت مثال‌زدنی حماس و مردم فلسطین تا هواداری اکثر کشور‌های جهان از آن‌ها – شانسی برای موفقیت معامله قرن وجود ندارد.
این نکته بسیار مهمی است که حتی مسئولین صهیونیست نیز به آن اذعان دارند. در اواخر ماه گذشته، «آیلت شاکد»، وزیر دادگستری رژیم صهیونیستی با اذعان به بی‌فایده بودن هرگونه مصالحه با فلسطینی‌ها تأکید کرد که اختلافات اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها بسیار بزرگ است و افزود: «باور ندارم که توافقی قابل دست‌یابی باشد. من به ترامپ می‌گویم: وقتت را تلف نکن.» شاکد در خصوص آتش‌بس غزه نیز پیش‌بینی کرد که چندماهی بیشتر دوام نداشته باشد و تصریح نمود که پس‌ازآن «چاره‌ای جز جنگ با حماس با همه ابزار‌های موجود نیست.» «گیلعاد اردان»، وزیر امور راهبردی کابینه صهیونیست‌ها هم پیش از اظهارات خانم وزیر مدعی شده بود که «اسرائیل از هر زمانی به کنترل بخشی از نوار غزه یا تمام آن نزدیک‌تر است.»
با این حساب و از منظری دیگر، باید گفت که آمریکایی‌ها می‌دانستند این قطعنامه رأی نمی‌آورد و برای اینکه جوابی در پاسخ به جامعه جهانی در خصوص حمایت از سبعیت صهیونیست‌ها در کشتار مردم فلسطین داشته باشند، این نمایش دیپلماتیک را به روی صحنه بردند. به این مفهوم که در جنگ بعدی اسرائیل با حماس وقتی واشنگتن برای حمایت از توحش اشغالگران مورد سرزنش بین‌المللی قرار گیرد، به‌احتمال‌زیاد مدعی خواهد شد که ما می‌خواستیم از طریق قطعنامه محکومیت حماس، مانع جنگ و خونریزی شویم، اما جامعه جهانی باید بداند که صلح و ثبات در منطقه از هر چیزی مهم‌تر است و ما برای تأمین ثبات غرب آسیا و دفع گروه‌های تروریستی، وظیفه‌داریم به اسرائیل کمک کنیم! اگر این اتفاق بیفتد، جنگ آتی به‌طور حتم، به نبردی سرنوشت‌ساز تبدیل خواهد شد که دودمان صهیونیست‌ها را به باد خواهد داد، چون اقتدار و قدرت بسیار بالای حماس در جنگ اخیر دو روزه در برابر فناور‌های فشل نظامی اشغالگران به اثبات رسید.
برخلاف آنچه ممکن است در نگاه اول به نظر آید، گسترده‌تر شدن چتر حمایتی آمریکا از رژیم جعلی و کودک کش صهیونیستی به معنای تقویت امنیت اشغالگران نیست، بلکه به‌عکس، حاکی از ضعف مفرط اسرائیل است. اگر صهیونیست‌ها را به بیماری تشبیه کنیم که نفس‌های آخر خود را می‌کشد، آیا می‌توان نتیجه گرفت که رسیدگی مضاعف به وی، به معنای قدرت بخشی در حالت عادی است؟! پاسخ روشن است. صهیونیست‌ها از توان تهاجمی خود سال‌هاست که فاصله گرفته‌اند، به زیر صفر رفته‌اند و آمریکا و اروپا تلاش می‌کنند که تل‌آویو را با تنفس مصنوعی حداقل به بالای صفر برسانند درحالی‌که روند نابودی و زوال اسرائیل مدت‌هاست آغازشده و در آینده‌ای نه‌چندان دور به وقوع خواهد پیوست.

یادداشت روزنامه کیهان نیز با عنوان «روحانی چگونه می‌تواند ترامپ را شکست دهد؟» منتشر شده و در آن آمده است: آقای روحانی در این سفر استانی به سمنان خطاب به آمریکایی‌ها گفت: «آمریکا بداند نفت‌مان را می‌فروشیم و آن‌ها قادر نیستند و نمی‌توانند جلوی فروش نفت ایران را بگیرند، اگر آمریکا بخواهد روزی جلوی فروش نفت ایران را بگیرد، نفتی از خلیج‌فارس صادر نمی‌شود.» این موضع‌گیری قاطع و شجاعانه جای تقدیر دارد، اما برای آنکه اثرگذاری حداکثری داشته باشد، باید با اتخاذ سیاست‌های عملی، آن را معتبر کرد و به طرف مقابل فهماند، اقدامات خصمانه‌اش بدون پاسخ نیست و باید برای پرداخت هزینه‌های آن آماده باشد.

ناکامی حامی بزرگ کودک کش ها/طوفان در یک‌قدمی قاره سبز/روحانی چگونه می‌تواند ترامپ را شکست دهد؟
در شرایط فعلی، مسیر نشان دادن قاطعیت در سیاست خارجی در نحوه برخورد با اروپا نهفته است. نباید به گونه‌ای رفتار کرد و موضع گرفت که اروپایی‌ها گمان کنند، ایران در وضعیتی است که آن‌ها می‌توانند به هر شکلی عمل کنند.
آمریکا به موازات جنگ اقتصادی و تحریم، جنگ رسانه‌ای و عملیات روانی سنگینی را نیز به راه انداخته است. این جنگ نقشی تعیین‌کننده‌تر از جنگ نخست دارد و اگر آمریکا در جنگ رسانه‌ای شکست بخورد، عملاً بخش اعظم جنگ اقتصادی آن نیز ناکام خواهد ماند. آنچه تقریباً در یک سال اخیر بر سر ارزش پول ملی آمد، بیش از آنکه ناشی از شاخص‌های اقتصادی باشد، به اذعان دوست و دشمن دستاورد سلاحی کشتار جمعی به نام تلگرام است.
در این میدان یک جنگ تمام‌عیار، ۲۴ ساعته و بسیار هوشمند و پیچیده در جریان است. فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اصلی‌ترین سلاح این جنگ هستند. اولین و بزرگ‌ترین اشتباه در این میدان، تبدیل کردن آن به یک جنگ داخلی است. جنگی که نتیجه آن غفلت از هجمه دشمن و هدر رفتن انرژی است. سخن در این میدان، محدود کردن فضای مجازی و بستن دسترسی‌ها به این و آن ابزار ارتباطی نیست. سخن درباره قانونمند بودن و نظارت‌پذیری این فضاست. حتی در کشور‌های غربی نیز که ادعای آزادی آن‌ها گوش فلک را کر کرده، فضای مجازی اینچنین بی‌در و پیکر و نظارت‌گریز نیست.

در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز با عنوان «طوفان در یک قدمی قاره سبز »آمده است: تعمیم اعتراضات فرانسه به ۲ کشور هلند و بلژیک، نشان داد قاره سبز استعداد بالقوه زیادی برای «طغیان علیه اروپای واحد» دارد. پیوستگی ساختار اقتصادی و اجتماعی کشور‌های اروپایی، قدرت تاثیرگذاری و تاثیرپذیری آن‌ها از یکدیگر را دوچندان کرده است.

ناکامی حامی بزرگ کودک کش ها/طوفان در یک‌قدمی قاره سبز/روحانی چگونه می‌تواند ترامپ را شکست دهد؟
اتحادیه اروپایی هم‌اکنون در مرحله حساسی قرار گرفته است؛ وقوع بحران‌های مزمن سیاسی، اجتماعی و امنیتی در کنار یکدیگر سبب شده ضریب و میزان آسیب‌پذیری این مجموعه افزایش یابد. از سوی دیگر، در حوزه «تصمیم‌سازی جمعی» نیز سران اروپا قدرت مدیریت مسائلی از جمله «بریگزیت» و «بحران اقتصادی اروپا» را از دست داده‌اند. نباید فراموش کرد اعمال ۱۰ سال سیاست‌های ریاضتی و کاهش بودجه عمومی کشور‌های عضو منطقه یورو، نتیجه مطلوبی برای شهروندان این قاره در پی نداشته و نماد‌های بحران اقتصادی همچنان در حوزه یورو خودنمایی می‌کند.
اعمال سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی نامتوازن و تکیه بر سیاست خارجی متکی بر وابستگی امنیتی به آمریکا، به مؤلفه‌ها و معیار‌هایی جهت ارزیابی عملکرد اروپای واحد تبدیل شده است. در چنین شرایطی وقوع «دور جدید بحران در اروپا» غیرقابل اجتناب است. اگرچه ترسیم مختصات بحران جدید در اروپا در سال پیش رو [۲۰۱۹]که کمتر از یک ماه دیگر فرا می‌رسد، با توجه به پیشینه بحران چندان سخت به نظر نمی‌رسد، اما مسلما شدت و خروجی این بحران نسبت به دفعات قبل متفاوت خواهد بود؛

روزنامه خراسان در یادداشت خود با عنوان «پایانی بر ۱۴ سال پنهان کاری آماری درباره فقر» چنین نوشته است: خط فقر در کنار ضریب جینی، مهم‌ترین آمار مربوط به حوزه مشترک جامعه و اقتصاد است که میزان فقر و نابرابری را نشان می‌دهد. خط فقر و مشخص شدن درصد افرادی از جامعه که پایین‌تر از این خط قرار دارند، مبنای آماری و عینی مشخصی را برای اقدامات فقرزدایی تعیین می‌کند. به عنوان مثال این که ۱۰ درصد جامعه زیر خط فقر باشند، یا این که ۲۰ درصد جامعه، در مهم تلقی کردن سیاست‌های فقرزدایی و ضریب دادن به آن در برنامه‌های توسعه و بودجه‌های سالانه اثرگذار است.

ناکامی حامی بزرگ کودک کش ها/طوفان در یک‌قدمی قاره سبز/روحانی چگونه می‌تواند ترامپ را شکست دهد؟اکنون انتشار آمار‌های مهم اقتصادی از آمار بیکاری و رشد اقتصادی تا تورم و شاخص‌های پولی و بانکی، نظم مشخصی دارد. به گونه‌ای که متولیان اعلام این آمار، در زمان مشخص اقدام به انتشار این آمار‌ها می‌کنند. با این حال خط فقر، حتی در مرحله متولی، محاسبه این آمار، دچار مشکل است. پیش از این وزارت رفاه، متولی اعلام این آمار بود، اما پس از ادغام این وزارتخانه با دو وزارتخانه دیگر و تشکیل وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، با وجود این که به طور طبیعی وزارتخانه جدید باید متولی وظایف وزارتخانه‌های ادغام شده باشد، اما این وظیفه بدون متولی مانده است. اگرچه اقدام مرکز پژوهش‌های مجلس در محاسبه و اعلام نرخ خط فقر، قابل تحسین است، اما ضروری است تا وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی یا مرکز آمار ایران، به عنوان مرکزی رسمی و دولتی که دسترسی کامل‌تر و وظیفه مشخص تری در این زمینه دارد، متولی محاسبه و اعلام خط فقر شود.

یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «ضرورت‌هایی در تحلیل حادثه تروریستی چابهار» منتشر و در آن چنین آمده است: مهم‌ترین جلوه حادثه تروریستی چابهار که راه تحلیل ریشه‌های آن را هموار می‌کند، انتحاری بودن این عملیات است. این نکته نشان می‌دهد طراحان عملیات این پیش‌زمینه را داشته‌اند که می‌توانند بر مسائل مذهبی و قومیتی برای ضربه زدن به نظام ایران انگشت بگذارند. از این منظر حادثه چابهار را باید در ادامه حوادث تروریستی که قبلاً در سیستان و بلوچستان رخ داده، تفسیر کرد. علاوه بر آنکه متأسفانه اگر در گذشته عوامل محیطی مختلفی این روند را تقویت می‌کرد حالا یک عامل دیگر نیز به آن افزوده شده و آن داعش است.

ناکامی حامی بزرگ کودک کش ها/طوفان در یک‌قدمی قاره سبز/روحانی چگونه می‌تواند ترامپ را شکست دهد؟
حوادث تروریستی از این دست بدون شک سه ریشه اصلی دارد. یک ریشه به داخل ایران باز می‌گردد. غفلت ما از توسعه مناطق پیرامونی زمینه را برای سوء استفاده دشمنان فراهم کرده است. نکته دوم به سطح منطقه مربوط است. حادثه تروریستی چابهار حتماً جلوه تنش میان ایران و برخی کشور‌های حاشیه جنوبی خلیج فارس است که اصطلاحاً از آن با عنوان استراتژی «منازعه دون متعارف» یاد می‌شود. استراتژی که بر اساس آن دو یا چند کشور از رویارویی مستقیم با یکدیگر نگران هستند، سعی می‌کنند در شکل‌های مختلف یکدیگر را از درون آسیب‌پذیر کنند و نوعی جنگ نیابتی را علیه یکدیگر انجام دهند.
در داخل ایران اگر بلوچ‌ها نگرانی‌هایی از باب توسعه دارند، آن‌ها این نگرانی‌ها را در چارچوب عنصر قومیت مطرح می‌کنند. همچنین وقتی پای قدرت‌های خارجی پیش می‌آید، این نارضایتی‌ها در قالب تبعیض مذهبی قلمداد می‌شود. در حالی که در بلوچستان دیدگاهی که مبتنی بر تبعیض باشد، وجود ندارد. زیرا رابطه هویتی متقابلی میان بلوچ‌ها و کلیت ملت ایران وجود دارد. اما دشمنان خارجی با تبلیغات خود حتی نارضایتی‌هایی را که مربوط به توسعه نیافتگی است نوعی نارضایتی مذهبی جلوه می‌دهند و سعی در ایجاد دو قطبی دارند.
در نهایت باید به عامل امریکا و رژیم صهیونیستی توجه داشت که بی تردید طرح‌هایی علیه جمهوری اسلامی ایران در دستور کار دارند. آنچه این روند‌ها را تشدید کرده است این است که چابهار به عنوان منطقه‌ای که از تحریم‌های امریکا مصون مانده و در عین حال می‌تواند به موتور محرکه توسعه ملی ایران تبدیل شود، نظر کشور‌های در حال تخاصم با ایران را به خود جلب کرده است.

روزنامه آرمان امروز در یادداشت خود با عنوان «سیاست دَوَل (تعویق) به نفع ایران نیست» چنین آورده است: عراق می‌تواند به خرید گاز از ایران ادامه دهد به شرط اینکه دلار پرداخت نکند. این شرط آمریکا درحالی عنوان شده که مبادلات ایران و عراق بر مبنای دلار نیست و بر پایه ریال یا ارز‌های دیگر است.

ناکامی حامی بزرگ کودک کش ها/طوفان در یک‌قدمی قاره سبز/روحانی چگونه می‌تواند ترامپ را شکست دهد؟

درواقع آمریکا نتوانسته عراق را تحریم کند تا از ایران گاز نخرد و این تحریم به جایی نرسیده است. این درحالی است که عراق برای نیروگاه‌ها و موارد متعددی نیاز به گاز ایران دارد و قبلا نیز یک موافقتنامه ۴۵ روزه در این رابطه شکل گرفته بود. عراق به گاز ایران نیاز دارد به گونه‌ای که بدون گاز ایران نمی‌تواند به زندگی خود ادامه دهد؛ لذا این بهانه که اگر مبادلات با دلار نباشد از نظر آن‌ها ایراد ندارد را عنوان کرده است. آنچه مسلم است آمریکا نتوانسته در حوزه نقل و انتقالات گاز و بقیه مواردی که در عراق وجود داشته، موفق شود و این به معنای عقب نشینی آمریکا در روابط ایران و عراق است. ضمن اینکه برای ما هم مشکلی نخواهد بود. چون ما برای انجام پروژه‌هایمان در عراق به دینار احتیاج داریم و هم زائران ایرانی که به عراق سفر می‌کنند و سالانه حدود یک میلیون و هفتصد هزار نفر (غیر از ایام اربعین) به دینار نیاز دارند. ضمن اینکه خود دینار قابل تبدیل و مبادله به ارز‌های دیگر است؛ بنابراین لطمه‌ای وارد نخواهد شد و نهایتا باید گفت که نوعی عقب‌نشینی آمریکا از عدم توانایی اعمال قدرت در عراق است. آمریکا با خروج از برجام دست به اعمال تحریم زد درحالی که ما همچنان به تعهدات برجامی خود پایبندیم، اتحادیه اروپا به تعهدات خود در برجام عمل نکرد و مخصوصا اینکه تعهد کرده بود جایگزین آمریکا (در پی خروجش از برجام) شود، ولی متاسفانه تا امروز فقط زمان خریده و دائما امروز و فردا می‌کند.

روزنامه سیاست روز در یادداشت امروز خود با عنوان «این پرونده همچنان باز است» آورده است: تروریست‌ها بار دیگر جنایتی کور را رقم زدند و در چابهار چند نفر از هموطنان را مجروح و دو تن از پاسداران ایران‌زمین را به شهادت رساندند. این جنایت ضدبشری در حالی روی داده که در باب آن چند نکته قابل توجه وجود دارد. نخست ماهیت عاملان این جنایت ضدبشری است. این گروه‌ها با هر نام و عنوانی که باشند دارای یک منشاء هستند و آن اینکه در کشور‌های همسایه یعنی افغانستان و پاکستان حضور دارند و هنگام اجرای ماموریتشان به خاک ایران وارد شده و جنایتی را رقم زده و دوباره به این کشور‌ها باز می‌گردند.
دوم آنکه مروری بر جنایات تروریست‌ها در کشور نشان می‌دهد دشمنان ایران‌زمین هر زمان که در تحقق اهدافشان در حوزه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ناکام می‌مانند به سمت اقدامات تروریستی و کشتار مردم روی می‌آورند. غرب در حالی جنگ اقتصادی علیه ایران به راه انداخته که کاهش نرخ ارز، اقدامات صورت گرفته برای تقویت اقتصاد درون‌زا و نیز دستاورد‌های دفاعی از جمله در حوزه موشکی و... ناتوانی دشمنان در اجرای جنگ اقتصادی را آشکارتر ساخته است.
این گونه رفتار‌ها نشان می‌دهد که حقوق بشر برای غرب صرفا زمانی است که منافعشان حکم کند چنانکه نه جنایت چابهار و نه سرکوب مردم فرانسه هرگز مورد توجه آن‌ها قرار نگرفته است. رفتاری که نشان می‌دهد غرب هرگز قابل اعتماد نبوده و نه از تهدیدات آن‌ها باید ترسید و نه دلخوش به مشوق‌های آن‌ها بود. همین رفتار نشان می‌دهد که ادعای آن‌ها مبنی بر تدوین راهکار مالی میان ایران و اروپا یک ادعای غیرقابل اعتماد است و پرونده مسئولیت ناپذیری و دوگانگی رفتاری غرب همچنان باز است.

روزنامه صبح نو در سرمقاله امروز با عنوان «اقتصادی به گستردگی فلات ایران» چنین آورده است: توافق روز گذشته اوپک و توافق برای کاهش نفت و معافیت ایران از این مسأله نشان داد که چشم امید اقتصاد هنوز هم به شیر نفت و باز و بسته شدن آن است و این یعنی زنده شدن دوباره زخم ناسور اقتصاد متکی بر نفت. یک اقتصاد بیمار با سطح آسیب‌پذیری بالا که در بزنگاه‌های حساس بین‌المللی تبدیل به تنگه احد ایرانیان و دور خوردن آن‌ها توسط نظام سلطه می‌شود.

ناکامی حامی بزرگ کودک کش ها/طوفان در یک‌قدمی قاره سبز/روحانی چگونه می‌تواند ترامپ را شکست دهد؟

حالا دیگر برای همه اثبات شده که که مشکل نظام سلطه با جمهوری اسلامی نه با برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای یا موشکی یا هر چیز دیگر که با خود جمهوری اسلامی است. سطح درگیری ما با نظام سلطه که روزگاری در دهه‌۶۰ در سطح سیم خاردار بود حالا به سطوح بالای تکنولوژ‌یک رسیده. نفس این مسأله نشان از قدرت گرفتن و مسیر رو به رشد ماست، با این حال هنوز پاشنه آشیل ما درمان نشده. راه‌حل اقتصاد کشور، چشم امید از شفاخانه‌های شرق و غرب برداشتن و چشم انداختن به تمایز‌های خود و اطرافیان و کشور‌های دوست و همسایه است.

روزنامه جوان هم در یادداشت امروز خود با عنوان «پیامد‌های کاهش بودجه دفاعی» چنین نوشته است: صرف‌نظر از کاهش یا افزایش بودجه دفاعی کشور در سال آینده، چنانچه با نگاه تخصصی در مسائل دفاعی، امنیتی و نظامی به محیط آنارشیکال بین‌المللی، خصوصاً منطقه غرب آسیا که یک محیط پیچیده، پر تهدید، سیال، غیرخطی و محل کشمکش قدرت‌های جهانی است، نگریسته شود، می‌توان دریافت که کاهش بودجه دفاعی کشور چه پیامد‌ها و تأثیراتی را برای سیستم دفاعی و امنیتی کشور به دنبال خواهد داشت.

ناکامی حامی بزرگ کودک کش ها/طوفان در یک‌قدمی قاره سبز/روحانی چگونه می‌تواند ترامپ را شکست دهد؟
در محیط آشوبناک غرب آسیا به دلیل حضور استکبار جهانی، ما دائم شاهد انتقال آشوب و درگیری از یک نقطه به نقطه دیگر هستیم و آن‌ها با برنامه‌ها و شیوه‌های مختلف (از جنگ نرم تا نیابتی و تارشگری) با کشمکش و ایجاد نزاع و درگیری بین کشور‌های منطقه به‌منظور تأمین منابع و منافع خود و هم‌پیمانانشان هستند و سال‌هاست که در این منطقه حضور نامشروع و غیرقانونی دارند. تنها کشوری که در این منطقه با نگاه به ارزش‌ها و آرمان‌های خود که بر گرفته از آموزه‌های دینی و انقلابی، در مقابل زیاده‌خواهی و روحیه استکباری آن‌ها ایستاده است، جمهوری اسلامی ایران است. از این رو کشور ما همواره مورد تهدید این کشورهاست.


برچسب ها: رژیم صهیونیستی

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *