رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

مداخله‌گری مرگبار واشنگتن در آمریکای لاتین

9:08 - 22 شهريور 1402
کد خبر: ۴۷۳۴۰۹۹
دسته بندی: حقوق بشر ، عمومی
مداخله‌گری مرگبار واشنگتن در آمریکای لاتین
مداخله‌گری آمریکا در کشورهای مختلف جهان تبعات بسیاری به همراه داشته و موجب مرگ انسان‌های زیادی شده است.

خبرگزاری میزان – یازدهم سپتامبر پنجاهمین سالگرد کودتای نظامی ویرانگر در شیلی بود که با حمایت‌های آمریکا روی داد.

در ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳، یک کودتای نظامی به سرکردگی «آگوستو پینوشه»، دولت دموکراتیک «سالوادور آلنده» را سرنگون کرد.

ناپدید شدن هزاران نفر بعد از کودتای شیلی

آنچه در پی این کودتا رخ داد یک دیکتاتوری ۱۷ ساله بود که ده‌ها نفر را شکنجه کرد، بیش از ۳ هزار نفر را کشت، بیش از هزاران نفر را ناپدید کرد و صد‌ها هزار نفر مجبور به تبعید شدند.

دولت نیکسون در آمریکا، کودتا را تشویق و از آن حمایت کرد که راه را برای این جنایات هموار می‌کرد.

مداخله واشنگتن در سراسر آمریکای لاتین

از زمانی که «جیمز مونرو»، رئیس جمهور پیشین آمریکا، در دسامبر ۱۸۲۳ به طور مؤثری یک دکترین تحت‌الحمایه نیمکره غربی، معروف به دکترین «مونرو» را اعلام کرد، این کشور در کشور‌های سراسر آمریکای لاتین مداخله کرده است، اغلب به دنبال منافع خود، اما همیشه تحت عنوان «حمایت دموکراسی و حقوق بشر» در «حیاط خلوت» آن.

کودتای ۱۹۷۳ در شیلی یکی از این مداخلات مرگبار آمریکا در امور کشور‌های آمریکای لاتین بود.

اسناد رسمی و متن تماس‌های تلفنی که طی سال‌ها از حالت طبقه‌بندی خارج و علنی شده‌اند، تصویر روشنی از چگونگی کار واشنگتن برای تضمین سقوط آلنده از زمانی که او پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری ۸ سپتامبر ۱۹۷۰ را به دست آورد، نشان می‌دهد.

بر اساس یادداشت‌های دست‌نویس «ریچارد هلمز»، رئیس وقت سیا، تنها بیش از یک هفته پس از پیروزی آلنده، در ۱۵ سپتامبر ۱۹۷۰، ریچارد نیکسون به رئیس سیا دستور داد تا از به قدرت رسیدن آلنده جلوگیری کند.

۳ روز پیش از آن، هنری کیسینجر، مشاور امنیت ملی نیکسون، در یک تماس تلفنی با هلمز، قبلا قصد دولت آمریکا برای سرنگونی آلنده را تایید و خاطرنشان کرد: «ما اجازه نخواهیم داد شیلی برای ما بی‌ارزش شود».

تداوم مداخله‌گری مخرب آمریکا

کودتا علیه آلنده در شیلی شاید مخرب‌ترین مداخله آمریکا در آمریکای لاتین بود، اما اولین در نوع خود نبود و آخرین نیز نخواهد بود.

زمانی که واشنگتن کار بر روی بی‌ثبات کردن دولت آلنده در شیلی را آغاز کرد، کودتا را برای سرنگونی دولت «آربنز» در گواتمالا در سال ۱۹۵۴ طراحی کرده بود، با ۲۴ هزار سرباز در سال ۱۹۶۵ به جمهوری دومینیکن حمله کرد و تلاش‌های بی‌شماری برای ترور فیدل کاسترو در کوبا انجام داد؛ و پس از روی کار آمدن دولت پینوشه و دوست آمریکا در شیلی، به عنوان یک ارتش نیابتی حدود ۶ هزار «مخالف» برای سرنگونی دولت نیکاراگوئه سرمایه‌گذاری کرد و به ارتش‌های بسیاری از منطقه آموزش نظامی داد.

تلاش‌های مخرب آمریکا برای کنترل «حیاط خلوت» خود در آمریکای لاتین تا به امروز ادامه دارد.

تحمیل رنج بر مردم

در واقع، واشنگتن همچنان رنج بی‌اندازه‌ای را بر مردم قاره آمریکا تحمیل می‌کند تا اطمینان حاصل کند که همه آن‌ها به گونه‌ای اداره می‌شوند که منافع واشنگتن را به چالش نکشند؛ برای مثال کوبا را همچنان در فهرست کشور‌های «حامی تروریسم» نگه می‌دارد، به این امید که مشکلات اقتصادی متعاقب آن منجر به کودتا شود.

همچنین میلیارد‌ها دلار از اموال ونزوئلا را مصادره کرده و اقتصاد این کشور را با تحریم‌های خود به بحران می‌کشد تا مقدمات سقوط دولت را بدون توجه به رنج مردم ونزوئلا فراهم کند.

محکوم کردن کودتا که آلنده را سرنگون و راه را برای بسیاری از موارد نقض حقوق بشر و جنایات پینوشه هموار کرد، اکنون محبوب و آسان است؛ بدون شک در پنجاهمین سالگرد آن، به نقش اصلی آمریکا در زنجیره وقایعی که منجر به ویرانی مردم شیلی شد نیز اشاره می‌شود.

اما درباره اینکه چگونه رویکرد آمریکا به «حیاط خلوت» خود در ۵۰ سال گذشته تغییر چندانی نکرده است، تقریبا بحث و توجه کافی وجود ندارد.

پس از کمک به پینوشه برای به دست گرفتن قدرت در شیلی، واشنگتن به حمایت خود از دکترین مونرو ادامه داد و بدین معنا بود که واشنگتن هر زمان که نیاز یا تمایلی داشته باشد، در امور کشور‌های دیگر مداخله خواهد کرد.

باراک اوباما، رئیس جمهور پیشین آمریکا مدعی پایان سیاست مداخله جویانه شد؛ جان کری، وزیر امور خارجه وی، در نشست نوامبر ۲۰۱۳ با سازمان کشور‌های آمریکایی ادعا کرد که «دوران دکترین مونرو به پایان رسیده است».

با این حال، تنها ۵ سال بعد، و بدون هیچ تغییر عمده‌ای در سیاست‌های آمریکا در قبال کوبا، ونزوئلا و بسیاری دیگر، بولتون، مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ به کهنه سربازان آمریکایی در میامی گفت که دکترین مونرو بار دیگر «زنده و سالم» است.

جو بایدن که به عنوان معاون اوباما علاقه شدیدی به تقویت روابط با کشور‌های آمریکای لاتین نشان داده بود، به نظر می‌رسد دکترین مونرو - یا دستکم مداخله‌جویانه‌ترین تفسیر‌های آن را - در حال حاضر به کار گرفته کرده است.

با این وجود، همانطور که حوادث غم‌انگیز ۵۰ سال پیش در شیلی و عواقب انسانی بسیاری از مداخلات دیگر آمریکا را به نام حفاظت از «حیاط خلوت» به یاد می‌آوریم، باید آگاه باشیم که دکترین مونرو، همانطور که از سوی نیکسون تفسیر شد هنوز حامیان بی‌شماری در واشنگتن دارد.

دقیقا ۵۰ سال پس از مرگ آلنده، و ۲۰۰ سال از اولین بیان دکترین مونرو، تهدید مداخله آمریکا همچنان در آمریکای لاتین گسترده است.

انتهای پیام/


برچسب ها: آمریکا آفریقا

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *