لزوم هدایت نقدینگی به سمت تولید/شاه کلید وابستگی‌ها!/ سناریوی تقابلی آمریکا با ایران

11:32 - 25 شهريور 1397
کد خبر: ۴۵۲۵۹۹
هدایت نقدینگی به‌سوی تولید، تنها یک شعار یا تئوری جذاب نیست بلکه ضرورت حتمی برای حال و آینده کشور به شمار می‌آید که در این خصوص هیچ غفلتی مورد پذیرش نیست.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «لزوم هدایت نقدینگی به سمت تولید » منتشر شده و در آن چنین آمده است:بخشی از مسئولین، بیش از غرب، خود را مقید به بازار باز می‌دانند ولی نمی‌گویند که انگلستان چگونه انگلستان شد، آمریکا چه‌ طور پیشرفت کرد و آلمان چگونه توانست گوی رقابت را از شرکایش در قاره سبز برباید. همه این پیشرفت‌ها در سایه حمایت از کالای داخلی بود و هر زمان که ضرورت اقتضا کرده است، سیاست‌های حمایتی اعم از سیاست‌های تعرفه‌ای را با وسواس تمام وضع کرده‌اند.

لزوم هدایت نقدینگی به سمت تولید

متأسفانه هنوز بعد از گذشت سال‌ها، طبقه‌ای از متصدیان لیبرال محور به این نکته پی نبرده‌اند و افزون بر این، دغدغه پیوستن به سازمان‌های جهانی را هم دارند. کارکرد سازمان‌های بزرگ به‌اصطلاح تجاری چیزی جز نابود کردن تولید داخلی نیست و در عمل اجازه نخواهند که تولید و کشاورزی متناسب با اقتضائات و شرایط کشور شکل بگیرد، چون پاشنه آن‌ها بر خام فروشی و واردات می‌چرخد و هرگز نمی‌گذارند که نقدینگی راه خود را به‌سوی تولید پیدا کند. اگر هم‌چنین مجوزی صادر شود، عمدتاً تولید را مترادف با مونتاژ می‌دانند و برای کشاورزی و دامداری هم بذر و علوفه موردنظر خود را تجویز می‌کنند. آیا در داخل توان تولید و تهیه علوفه را نداریم که از خارج وارد می‌کنیم؟ پاسخ روشن است. در همین راستا، در سال جاری که سال «حمایت از کالای ایرانی» است، عده‌ای تشکیک می‌کنند که چرا باید مانع رقابت کالای ایرانی با کالای خارجی شویم، اما نمی‌دانند یا تجاهل می‌کنند که کالای ایرانی از طریق جذب نقدینگی‌ها نیاز به حمایت دارد تا قدرت پیداکرده و بتواند با کالای خارجی رقابت کند. پیش‌نیاز حمایت از کالای ایرانی هم مشخص است. باید جلوی واردات افسارگسیخته گرفته شود، در برابر توزیع رانت و رانت‌خواری برخورد قاطع صورت گیرد، از ثروتمندان مالیات متناسب گرفته شود، سرچشمه‌های فساد کور شوند و ارکان تبلیغاتی کشور با احساس مسئولیت در جهت تشویق مردم برای استفاده از کالای ایرانی اقدام کنند، در غیر این صورت، تولید برای تولیدکننده نمی‌صرفد و به جرگه دلالان وارد می‌شود. و بالاخره اینکه هدایت نقدینگی به‌سوی تولید، تنها یک شعار یا تئوری جذاب نیست بلکه ضرورت حتمی برای حال و آینده کشور به شمار می‌آید که در این خصوص هیچ غفلتی مورد پذیرش نیست و باید تمام توان کشور بر حمایت از تولید قرار بگیرد.

یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «شاه کلید وابستگی‌ها!» منتشر شده و در آن آمده است:وابستگی فکری به اجانب خیلی ضرر دارد تا آنجا که مرحوم جلال آل احمد آن را «وبازدگی» تعبیر کرد. اما مشکل جمهوری اسلامی این نیست که عده‌ای به وبای غرب و آمریکا دچار شده‌اند، مشکل جمهوری اسلامی این است که بعضی از این‌ها از آغاز انقلاب بر بسیاری از پست‌های حساس کشور به‌خصوص در حوزه اقتصاد سلطه پیدا کرده و مانع تحقق آرمان‌های نظام در داخل کشور شدند.

لزوم هدایت نقدینگی به سمت تولید
وابستگی فکری- فرهنگی دو رو دارد؛ یک‌روی آن اعتقاد راسخ به برتری راه‌حل‌های بیگانگان است و روی دیگر آن بی‌اعتقادی مطلق به راه‌حل‌های بومی. از منظر آنان‌که اقتصاد را به دلیل گره خوردن با شبکه مبادلات بانک، یک قطعه در شبکه رسمی و پرقدرت دنیا می‌دانند، اساساً مشکلات اقتصادی راه‌حل بومی ندارند و قبول تجارت با خارج، قبول شبکه بانکی بین‌المللی و قواعد آن است و هر گونه قیدی بر آن نفی تجارت خارجی است که کشور را به روز سیاه می‌نشاند. بی‌دلیل نیست که عده‌ای در داخل دولت و مجلس و بعضی گروه‌های سیاسی علی‌رغم آنکه در تجربه برجام شکست مطلق خورده‌ایم و «خسارت محض» این نظریه نیز همراه با برجام به اثبات رسیده است، بر تن‌دادن جمهوری اسلامی به FATF به‌عنوان راهی برای اصلاح اقتصادی ایران اصرار دارند! این یکی از نتایج وابستگی فکری- فرهنگی به غرب است.بر این اساس بیراه نیست اگر بگوییم حل مشکلات کنونی اقتصاد ایران اولاً وابسته به حل مشکل وابستگی فکری- فرهنگی متولیان اقتصادی و سیاسی کشور به غرب -‌یعنی سرمنشأ تحریم‌ها و فشار‌ها به ایران- است. تا وقتی مدیران ارشد اقتصادی و سیاسی کشور، راه‌حل مشکلات اقتصادی که به اعتراف خودشان غرب برای ما پدید آورده است، تک گزینه‌ای است و آن تک‌گزینه هم حل مسئله با غرب است، وضع اقتصاد ما قطعاً از این هم وخیم‌تر می‌شود. واقعیت دیگر این است که افکار این دسته از مدیران مهمترین ابزار غرب در به نتیجه رساندن تحریم‌ها -در جهانی به‌شدت متکثر! - است.یکی از مدیران ارشد دولتی دو-‌سه روز پیش به جای عذرخواهی از مردم به‌خاطر وضعی که وابستگی فکری او و همگنانش بر سر اقتصاد این کشور آورده است، گفت: «مشکلات اقتصادی ما راه‌حل اقتصادی ندارد، راه‌حل سیاسی دارد». منظور او البته این نبود که مدیران ارشد دولت باید عزم خود را برای کار جزم کنند، منظور او این بود که کشور باید چرخش سیاسی کند تا غرب مشکلات اقتصادی آن را حل کند! این نتیجه وابستگی فکری به غرب است که نه تنها تفکر را از فرد وابسته سلب می‌کند بلکه چشم و گوش را نیز از او می‌گیرد.

در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است:کسی که همین چند وقت پیش از در بانک مرکزی با فشار افکار عمومی و به‌رغم میل دولت رانده شده بود، این بار از پنجره مشاورت دوباره به عرصه بازگشته است تا رئیس‌جمهور به مردم این پیام واضح را منتقل کند که اصولاً اعتنایی به آن‌ها و خواست‌شان ندارد و نه‌تن‌ها راه دیالوگ را با مردم بسته است، بلکه زیر بار بر هم‌کنش مردم با دولت از مسیر زور افکار عمومی و ضرب دگنگ نارضایتی مردم هم نخواهد رفت. مخلص کلام یعنی اینکه ایشان تا پای فروپاشی دولت هم پای میل و اراده و نظر خود باقی می‌ماند و حتی برخورد منفعلانه با خرد‌کنندگان اعصاب- یعنی مردم وقتی به دولت فشار وارد کنند- را نیز نمی‌پسندد و به شکل فعال به آن‌ها اعلام می‌کند ارزشی در منظومه فکری ایشان و تیم‌شان در دولت ندارند.
لزوم هدایت نقدینگی به سمت تولید
 
حالا هر چه عمله‌های تبلیغاتی اصلاح‌طلبان و نان‌خوران کارگزاران و امنیتی‌های رانده‌شده و امثال تاج‌زاده‌ها در آتش موهوم تنور دولت در سایه بدمند و از کارشکنی‌ها در مسیر دولت و ضرورت رفراندوم برای تعیین تکلیف مشکلات کشور سخن بگویند، وقتی مردم چنین دهن‌کجی بزرگی را از شخص اول دولت مشاهده می‌کنند، عملاً جز ضد تبلیغ و آب در هاون کوبیدن و باز شدن مشت این دروغگویان ظاهرالصلاح دستاوردی نخواهد داشت. دولتی با چنین رفتار متکبرانه ای، هیچ نیازی به دشمن نخواهد داشت که بعد از تحرکات ناجوانمردانه آن‌ها بنالد. رقبای دولت برای نقد این دولت اصلاً نیاز به سختی کشیدن ندارند و دولت محترم کنونی کلکسیونی از ضد تبلیغ است و کاراکتر‌هایی در آن حضور دارند که هر کدام‌شان برای عصبانی کردن مردم کافی هستند.
 
یادداشت امروز روزنامه اعتماد به عبرتهایی که می توان از واقعه کربلا گرفت اشاره کرده است و نوشته:اگر با خودمان صادق باشیم شمر و عمر هم چندان از ما دور نیستند و تنها غفلتی کافی است که در نهاد ما رخ بنمایند. به دیگر بیان، این‌بار «کربلا سنگ نشانی است که ره گم نشود.» عزاداری محرم هر سال محکی است برای این شعار معروف که «یا لیتنا کنا معکم» و هرکس در هر موقعیتی این شعار را در ذهن خود راستی‌آزمایی می‌کند که آیا هنوز هم بر آن عهد و پیوند دیرین با مولای خود هست یا در عزمش خللی ایجاد شده است یا جزئی و کلی از صراط خارج شده است.
 
لزوم هدایت نقدینگی به سمت تولید
 
تعبیر مقام معظم رهبری را فراموش نکنیم که دنیاپرستی، رفاه‌طلبی و انباشته شدن شکم‌ها از مال حرام را مهم‌ترین دلایل تنزل، عقبگرد و سقوط جامعه آن روز عرب دانسته بودند و این حدیث امروز جامعه ما نیز هست که همیشه داعیه پیروی از راه امام‌حسین (ع) و پدر بزرگوارش را دارد. اگر فضای تربیت عاشورایی و حسینی در همه سطوح جامعه حاکم شود هر یک از این سربازان در گهواره که دیروز بر دستان مادران‌شان دل به طفل ۶ ماهه اباعبدالله دادند، نوجوانانی که همصدا با قاسم ابن الحسن فریاد «احلی من العسل» سر می‌دهند و جوانانی که همصدا با علی‌اکبر از پدر اذن میدان می‌خواهند، سردارانی بزرگ در توسعه ایران اسلامی و آرمان آزادی‌خواهی شیعه علوی و حسینی و دفاع از آن در همه ابعاد خواهند بود به شرط آنکه پدران و مادران راه گم نکنند و در هزارتوی «زندگی لاکچری» و فرصت‌طلبی و رانت‌جویی گرفتار نشوند. خاصه سربازان دیروز راه حق که اگر امروز زیبایی دنیا آن‌ها را در مسیر باطل ببرد گناه‌شان نابخشودنی‌تر از نسل جدید است. یادمان نرود هرقدر می‌خواهیم به اولیای دشت کربلا نزدیک شویم، اشقیای آن نیز چندان از ما دور نیستند.
 
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «سناریوی تقابلی آمریکا با ایران» چنین نوشته است:تحلیل راهبرد مسئولان کشورمان نشان دهنده این است که تهران به طور جدی با گروه‌های مرزی برخورد می‌کند و مایل نیست با صبر نظاره گر اقدامات تروریستی باشد. مشکلات داخلی مانع از اقدام سخت نمی‌شود و برنامه ریزان مقابله با ایران تصور نمی‌کردند این برخورد با همراهی افکار عمومی مواجه شود. آن‌ها معتقد بودند با فشار مرزی و محیط پیرامونی و درگیر سازی و حمله سراسری به دست‌های اژد‌ها و مغز او، در سیستم تصمیم گیری تهران ایجاد اختلال می‌کند و می‌توانند ایران را به بحرانی شبیه سوریه آلوده کنند. در حالی که اقدامات تروریستی مرزی با همراهی افکار عمومی داخل مواجه نشد و بالعکس پاسخ نظامی خواسته عمومی مردم برای تامین امنیت بود.
 
لزوم هدایت نقدینگی به سمت تولید
درواقع به نظر می‌رسد حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مقر حزب دموکرات کردستان ایران (حدکا)، سه پیام را برای سه بازیگر به‌همراه داشت؛ این پیام به آمریکا و متحدانش منتقل شد که جمهوری اسلامی درخصوص مسائل مرتبط با امنیت ملی خود در مناطق مرزی، حساس است وبه نقش‌آفرینی برخی گروهک‌ها که در چارچوب راهبرد آمریکا علیه ایران، در پی بی‌ثبات‌سازی و ناامن‌سازی این مناطق هستند قاطعانه پاسخ می‌دهد. دولت عراق و مقامات اقلیم کردستان عراق نیز باید برای برخورد با گروهک‌هایی که از درون خاک عراق، امنیت ملی ایران را مورد تهدید قرار می‌دهند اهتمام بیشتری داشته باشندو در نهایت، گروهک‌های ضد انقلاب نه‌تن‌ها در نواحی مرزی با سد آهنین نیرو‌های نظامی ایران مواجه می‌شوند، بلکه مقر‌های آنان در خاک کشوری دیگر هم می‌تواند هدف حمله قرار گیرد و ابزار‌های این حمله به راحتی در اختیار نیرو‌های نظامی ایران است. خلاصه آن که خیالمان از تهدید‌های خارجی می‌تواند راحت باشد، اما باید حواس مسئولان به شکاف‌های اجتماعی که بسیاری از آن‌ها قابل ترمیم نیز نیست، باشد. شکاف‌هایی که با سوءتدبیر می‌تواند فراگیر شود و بر امنیت ملی ایران اثر منفی بگذارد.
 
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «شاخص توسعه انسانی؛ روی دیگر سکه سیاست‌های اقتصادی» منتشر و در آن چنین آمده است: بعضی از مؤلفه‌های شاخص توسعه انسانی قابل تأمل هستند و روایتی فراتر از اعداد در خود دارند. درآمد سرانه یکی از آن هاست که وضع نسبی خوبی را برای ایران در بین سایر کشور‌ها نشان می‌دهد. باید توجه کرد که اگر این شاخص از تقسیم تولید ناخالص ملی بر جمعیت به دست آمده باشد، خود باعث می‌شود که درآمد سرانه ما بالاتر از بقیه کشور‌ها نشان داده شود. چرا که جمعیت ما مانند کشور‌های در حال توسعه دیگر رشد بالایی ندارد. به همین خاطر است که کشور کم جمعیتی مانند قطر، بالاترین میزان درآمد سرانه جهان را به خود اختصاص می‌دهد. برای تحلیل، باید ضریب جینی را که نشان‌دهنده میزان توزیع ثروت در جامعه است کنار درآمد سرانه لحاظ کنیم. ضریب جینی ۳۹ درصدی از اختلاف طبقاتی و نابرابری توزیع ثروت بالایی در جامعه حکایت می‌کند. تمرکز اقتصاددانان برای بهبود وضعیت رفاهی کشور بیشتر روی بالارفتن رشد اقتصادی بوده است، اما در شرایطی مانند آنچه که امروز ایران در آن قرار دارد، باید توجه کرد که کیک درآمد ملی کشور چطور توزیع می‌شود تا مردم رفاه نسبی بیشتری داشته باشند.
 
لزوم هدایت نقدینگی به سمت تولید
 
باید در نظر گرفت که در شرایط تحریم و جنگ اقتصادی، ممکن است که در سال‌های پیش رو درآمد کشور کاهش پیدا کند همان‌طور که قدرت خرید مردم هم دستخوش تغییرات جدی شده است. در این شرایط با افزایش جمعیت و کاهش رشد اقتصادی، کیک کوچک تری خواهیم داشت. در تمام جوامع برای تقسیم این کیک دولت رفاه ظهور کرده است. از اول انقلاب بحث و مشکل ما این بوده که کیک ثروت ملی را چطور تقسیم کنیم تا نصیب تمام گروه‌ها شود. در چنین شرایطی از اندیشه‌های لیبرالی نمی‌توان به راحتی دفاع کرد و هیچ راهی باقی نمی‌ماند به جز اینکه به سمت برنامه تور ایمنی اجتماعی برویم، در این شرایط حداقل گروه‌های آسیب پذیر می‌توانند در مشکلات، زندگی شان را ادامه دهند.
 
در یادداشت روزنامه صبح نو نیز چنین آمده است:نمایندگان مجلس در همه مردم‌سالاری‌ها، مردم را نمایندگی می‌کنند و این نمایندگی، بالاترین عرصه اثرگذاری بر تصمیمات حاکمیت است؛ به قاعده مرکز-پیرامون، جایگاه و اثربخش بودن نمایندگان پایتخت یا شهر‌های بزرگ به نسبت شهر‌های کوچک هم بالاتر بوده و بخش عمده‌ای از میان‌داری مجلس با آن‌هاست. در دوره اخیر مجلس شورای اسلامی، دوم خردادی‌ها با انحای ترفند‌ها -که چهره‌هایی مانند آقایان حجاریان، کرباسچی و کولایی از آن پرده برداشتند- توانستند لیست‌ها را دستکاری کنند و در تهران به پیروزی برسند. حالا حدود دو سالی از حضور این طیف در مجلس می‌گذرد و هر چه پیش‌تر می‌رویم رفتار‌های سیاست‌بازانه آن‌ها افزایش یافته و دغدغه‌های مردم به حاشیه می‌رود. در هفته‌های اخیر چند عضو فراکسیون دوم خرداد (مشهور و غیرمشهور) در جایگاه اعلام موضع و پخش از تریبون رسمی قرار گرفتند و به جای ابراز حداقل دغدغه‌ای نسبت به مشکلات اقتصادی و ناکارآمدی‌های دولتی، با یک تقسیم کار آشکار فقط بیانیه‌های حزبی خود را جهت چند مساله فرعی و کوچک مطرح کردند. مجلس محل تضارب آراست و حتماً نطق نمایندگان می‌تواند و می‌بایست سیاسی باشد، اما نماینده‌ای که سالی‌یک‌بار هم اسم و نشانی از او نیست، آیا حق دارد فرصت نمایندگی خویش را این‌گونه به پای اقدام جریان خود بریزد. قبیله‌گرایی بلای جان سیاست‌ورزی است و اصلاح‌طلبان در فقدان ایدئولوژی و جهت‌گیری، چنین کژکارکردی را به غایت رسانده‌اند.
 
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *