کودک کش ها به آخر خط رسیده اند/ ریاکاری کانادایی در مقابل فرصت طلبی سعودی/ مذاکره مجدد یا ورود به میدان تیر دشمن؟!

10:28 - 21 مرداد 1397
کد خبر: ۴۴۳۷۰۸
«محمد بن سلمان» در این توهم بود که می‌تواند طی مدت حداکثر سه هفته به جنگ یمن پایان داده و آن را به نفع خود خاتمه دهد، درحالی‌که اکنون بیش از سه سال است که در باتلاق این جنگ گرفتار شده است.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «کودک کش ها به آخر خط رسیده اند» منتشر شده و در آن چنین آمده است: شکست آل سعود در یمن، ابعاد و زوایای گسترده‌ای دارد، چراکه یکی از دلایل اصلی روی آوردن عربستان سعودی به کشتار بی‌رحمانه و ناجوانمردانه کودکان بی‌گناه آن است که در طول بیش از سه سال گذشته از تحقق اهداف نامشروع خود ناکام مانده‌اند. «محمد بن سلمان» در این توهم بود که می‌تواند طی مدت حداکثر سه هفته به جنگ یمن پایان داده و آن را به نفع خود خاتمه دهد، درحالی‌که اکنون بیش از سه سال است که در باتلاق این جنگ گرفتار شده و این بزرگ‌ترین ضربه به ائتلاف تحت سرکردگی وی تلقی می‌شود.

کودک کش ها به آخر خط رسیده اند/ ریاکاری کانادایی در مقابل فرصت طلبی سعودی/ مذاکره مجدد یا ورود به میدان تیر دشمن؟!

ازاین‌رو، با حمله به غیرنظامیان و تحمیل قحطی به آنان، می‌کوشد که هزینه روحی و روانی به مقاومت یمنی‌ها تحمیل کند و از این طریق، جبران مافات نماید. در همین حال، نباید از شکست بزرگ سعودی‌ها در اشغال بندر استراتژیک الحدیده طی ماه‌های اخیر غافل شد؛ بندری که عربستان سعودی حساب ویژه‌ای روی آن باز کرده بود و برای تصرف آن حتی به سازمان ملل نیز متوسل شد. سعودی‌ها هر آنچه در توان داشتند برای تسلط بر این بندر بکار گرفتند، اما درنهایت، ضرب شست جانانه نیرو‌های یمنی آب سردی بر تلاش‌های مذبوحانه آن‌ها ریخت تا از تحقق حداقل دستاورد ممکن در این منطقه راهبردی نیز ناامید شوند. افزون بر این، افشای پشت پرده برخی پیشروی‌های محدود امارات و آل سعود که در سایه همکاری با القاعده و در ازای تأمین مالی این گروه تروریستی صورت پذیرفته بود در کنار ناامن شدن تنگه استراتژیک باب المندب برای ناو‌های سعودی و فرودگاه ابوظبی برای امارات ازجمله دیگر عواملی هستند که موجب شدند تا یار غار صهیونیست‌ها دست به این جنایت هولناک علیه کودکان یمنی در استان صعده بزند؛ و بالاخره اینکه عربستان سعودی باید بداند دخالت خارجی در یمن هیچ‌گاه با موفقیت همراه نبوده، کما اینکه دخالت جمال عبدالناصر، رئیس‌جمهور اسبق مصر در سال ۱۹۶۲ با ۶۰ هزار نیرو در یمن، کارگر نشد و دست‌نشانده‌های وی، به زباله‌دان تاریخ افتادند. آتش‌افروزی ائتلاف سعودی در این کشور نیز سرنوشتی بهتر از مداخله مصر ندارد و سه سال که سهل است، اگر این جنگ سی سال هم به طول بینجامد، درنهایت، خون کودکان قطعه‌قطعه شده و زنان و مردان شهید یمنی، کاخ ظلم مرتجعین و طواغیت منطقه را بر سر آن‌ها خراب کرده و طومار آن‌ها را در هم خواهد پیچید.

یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «مذاکره مجدد یا ورود به میدان تیر دشمن؟!» منتشر شده و در آن آمده است: طرح مذاکره مجدد آمریکا با دستور کار از قبل طراحی شده توقف فعالیت‌های موشکی، منطقه‌ای و اعمال محدودیت‌های جدید هسته‌ای که با هدف براندازی جمهوری اسلامی ایران به روش لیبی طراحی گردیده است به قدری گستاخانه است که قلم در بیان آن شرم دارد. اینکه کشوری پس از دو سال مذاکره با هدف زیاده‌خواهی بیشتر از یک توافق چندجانبه خارج و طرف اصلی توافق را این بار به مذاکره برای براندازی فرا بخواند، اتفاقی بی‌سابقه در تاریخ سیاسی جهان است.
 
کودک کش ها به آخر خط رسیده اند/ ریاکاری کانادایی در مقابل فرصت طلبی سعودی/ مذاکره مجدد یا ورود به میدان تیر دشمن؟!
 
اگر سیاستمداران کاسبکار و گاوچران آمریکا بر این باورند که ملت هوشمند ایران با فشار اقتصادی پا به میدان فریب آن‌ها خواهد گذاشت، سخت در اشتباه‌اند، چرا که تا زمانی که الگوی مبارزاتی ملت ایران حسین بن علی (ع) است و خون غیرت و شرف بیش از ۲۲۰ هزار شهید عاشورایی در رگ‌های این ملت جاری است هرگز تن به ذلت دشمن نخواهد داد. خصوصاً اینکه ملت رشید ایران بهشت موعود آمریکا را به عنوان الگوی مذاکرات هسته‌ای آمریکا بر ویرانه‌های لیبی دیده‌اند.
 
در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است: هاشمی که برجام را راهگشای نجات کشور می‌دانست و توسعه را در گرو انعقاد آن و بستن با آمریکا مفروض گرفته بود، امروز اگر بود و میراث خود را می‌دید نمی‌دانست چه باید بگوید و به کدامین سو پناه برد. البته مهم‌ترین میراث هاشمی، دولت ناتوان و ناکارآمد و پیر و خسته روحانی است که حتی از جهت بی‌تحرکی با خود دولت هاشمی هم فاصله بسیار دارد!
 
کودک کش ها به آخر خط رسیده اند/ ریاکاری کانادایی در مقابل فرصت طلبی سعودی/ مذاکره مجدد یا ورود به میدان تیر دشمن؟!
واقعیت این روز‌های ایران و متوسل شدن روحانی به عنوان مصداق پیش‌برنده الگوی هاشمی برای توسعه به ادبیات کسانی که هاشمی بار‌ها آن‌ها را مورد هجمه قرار داده بود، حس دوگانه‌ای برای جامعه برمی‌انگیزد و جامعه ایران نمی‌داند جای هاشمی را در این روز‌ها خالی کند یا خیر! آیا بهتر این بود که او رفت و این روز‌های کشور و تحقق برعکس همه پیش‌بینی‌های خود را ندید یا بهتر آن بود که زنده می‌ماند و خود به تماشای سرابی که تشنگان را به آن راهنمایی کرده بود، می‌نشست؟ هاشمی با همه کارنامه مثبت و منفی خود مانند تمام سیاستمداران مورد قضاوت تاریخ قرار خواهد گرفت، اما شکی نیست اگر کسی در مرداد ۹۵ و پس از سخنرانی معروف وی در نوید «ایرانی بهتر با روحانی» به پیش‌بینی آنچه در مرداد ۹۷ رخ داده می‌پرداخت، قطعا مورد غضب وی واقع می‌شد و احتمالا جزو همان کسانی لقب می‌گرفت که از نظر او به «سمپاشی» علیه راه پیروزمندانه‌ای که این دولت در حال طی کردن است، مشغول شده‌اند. این روز‌های کشور فاصله‌ای میان افق دید تفکر مرحوم هاشمی‌رفسنجانی با واقعیت‌هایی است که او سعی در نادیدن آن داشت، دنیای پس از هاشمی چه مطلوب او و حامیانش باشد و چه نباشد، دنیای گفتمان‌ها نبود، دنیای قلدرمآبی آمریکا به بازیگری ترامپ بود.
 
یادداشت امروز روزنامه اعتماد به عوامل ایجاد آتش سوزی در هورالعظیم اشاره کرده است و نوشته: خبرنگاران به ویژه خبرنگاران فعال در عرصه محیط‌زیست باید بتوانند با اطلاع‌رسانی دقیق و پی‌درپی مانع از ایجاد بستری شوند که در آن برخی دست به شیطنت می‌زنند. مساله تالاب هورالعظیم ابعاد مختلفی دارد که صرف انتشار یک خبر یا حمله به سازمان‌های متولی نمی‌توان آن را حل کرد. انتقاد صرف نیز مساله را حل نمی‌کند. نیاز به خبرنگارانی داریم که نگاهی متفاوت و چندمحوره دارند و ابعاد مختلفی از وضعیت حاضر را می‌توانند ببینند.

کودک کش ها به آخر خط رسیده اند/ ریاکاری کانادایی در مقابل فرصت طلبی سعودی/ مذاکره مجدد یا ورود به میدان تیر دشمن؟!
باید در عین حال با این پدیده که به عبارت ساده می‌توان آن را تلافی کردن نامید، مبارزه کرد. محیط‌زیست و معضلات آن اگر امروز دامن ما را نگیرد، فردا می‌گیرد. چه در عراق باشد چه در افغانستان یا هر کشور دیگری. باید بفهمیم که عرصه محیط‌زیست روزنه ایجاد صلح است زیرا در پرتو حفاظت از محیط‌ زیست می‌فهمیم که منافع حفاظت از محیط‌ زیست در عراق به مردم ما در خوزستان، ایلام، کرمانشاه و حتی کردستان هم می‌رسد. مرز‌های سیاسی ما نباید مانع از فهم یک منفعت فراتر و بزرگ‌تر از مرز‌ها شود. بنابراین حتی اگر فرض کنیم هورالعظیم عمدا طعمه حریق شده است بهتر است امروز ما عاقلانه بر آتش فتنه و طبیعت با هم آب بریزیم.
 
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «ریاکاری کانادایی در مقابل فرصت طلبی سعودی» چنین نوشته است: بن سلمان تلاش می‌کند این گونه نشان دهد که ما هیچ گونه انتقادی را از بیرون درباره وضعیت حقوق بشر در عربستان سعودی قبول نمی‌کنیم. البته باید اذعان کرد که زمینه برای گرفتن چنین ژستی و ارسال چنین پیامی را رفتار دیپلماتیک دولت آمریکا ایجاد کرده است. تاکید ترامپ بر بی‌علاقگی و بی‌توجهی‌اش به مسائل حقوق بشری از یک سو و اتخاذ سیاست خارجی کاسب کارانه عریان از طرف واشنگتن از سوی دیگر باعث شده است تا عربستان هیچ ابایی از تغییر لحن خود نداشته باشد. واشنگتن تنها به کسب دلار‌های نفتی سعودی فکر می‌کند، بهایی که شاهزاده‌های عربستان به سهولت آماده پرداخت آن هستند. از همین رو ست که روزنامه انگلیسی گاردین رویکرد جدید سیاست خارجی عربستان را ناشی از چراغ سبز آمریکا می‌داند. دربار عربستان خیلی خوب این موضوع را درک کرده که در عصر نابه سامان ترامپ در غرب دیگر کسی برای حقوق بشر «تره خرد نمی‌کند».

کودک کش ها به آخر خط رسیده اند/ ریاکاری کانادایی در مقابل فرصت طلبی سعودی/ مذاکره مجدد یا ورود به میدان تیر دشمن؟!
اما در طولانی مدت بعید است دولت ریاکار و کاسبی، چون کانادا حاضر بشود از دلار‌های نفتی سعودی به این راحتی چشم بپوشد. کانادا خواهان تقویت سرمایه گذاری‌ها و صادراتش به عربستان به دنبال سیاست‌های تنوع اقتصادی در این کشور بوده است. عربستان دومین بازار بزرگ صادرات کانادا در حوزه خلیج‌فارس بعد از امارات محسوب می‌شود. در سال ۲۰۱۷ میزان صادرات کانادا به عربستان ۱.۴ میلیارد دلار کانادا بود. اولین چیزی که از قطع روابط تجاری دو طرف تحت تاثیر قرار می‌گیرد فروش نفربر‌های زرهی سبک به عربستان به ارزش ۱۵ میلیارد دلار کاناداست. بی دلیل نیست که خبرگزاری فرانسه گزارش داد، به دنبال تصمیم عربستان برای تعلیق روابط تجاری و نخریدن گندم و جو از کانادا، اوتاوا به دنبال آن است که از آلمان و سوئد بخواهد برای کاهش تنش با ریاض واسطه شوند.
 
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «توافق خزر پس از دو دهه مذاکره» منتشر و در آن چنین آمده است: این توافق که پس از ۲۱ سال مذاکره و ۵۲ جلسه گروه کاری، تعداد بیشتری جلسات فرعی، ۵ جلسه سران و حدود ۱۰ جلسه وزرا به دست آمده، حقوق و تکالیف کشور‌های ساحل خزر را در موضوعات مهمی همچون ماهیگیری، کشتیرانی، امنیتی و نظامی، چگونگی مقابله با حوادث غیرمترقبه، مبارزه با قاچاق مواد مخدر، محیط زیست، تحقیقات علمی در دریا و بستر دریا و ترانزیت از دریای خزر به آب‌های آزاد مشخص می‌سازد. ساز و کار حقوقی که بر اساس شعار کلی برد- برد بنا شده است. موافقتنامه‌ای امضا می‌شود که نفع هر ۵ کشور در آن لحاظ شده است و طبیعتاً معنی برد- برد این نیست که همه منافع را ما ببریم و دیگران چیزی عایدشان نشود.
 
کودک کش ها به آخر خط رسیده اند/ ریاکاری کانادایی در مقابل فرصت طلبی سعودی/ مذاکره مجدد یا ورود به میدان تیر دشمن؟!
در بیش از دو دهه مذاکره پنج کشور چانه‌زنی‌های زیادی را انجام دادند، قهر و آشتی‌های دیپلماتیک هم در این میان کم نبود، ولی نهایتاً این کنوانسیون را تفاهم کردند. البته هر پنج کشور تصمیم گرفتند که موضوع خاص تقسیم بستر و زیربستر یا به عبارتی سهم هر کشور از دریای خزر را در مذاکرات جداگانه‌ای پیگیری کنند و طبیعتاً هنوز درباره آن به تفاهمی نرسیده‌اند. اما اتفاق نظر آن‌ها بر اینکه هیچ نیروی نظامی خارجی نمی‌تواند در دریای خزر حضور و تردد داشته باشد، از جمله نقاط درخشان توافقاتی است که انجام شده است.نقش مثبت ایران در همراهی با سرانجام یافتن رژیم حقوقی دریای خزر، اقدام شجاعانه‌ای است که البته تنها مختص دولت نیست. این موضوعی است که در سطح رهبری نظام و مجلس شورای اسلامی نیز با نظر دقیق مورد توجه و تصمیم‌گیری قرار گرفته است. همچنین توجه به این نکته ضروری است که موضوع تقسیم بستر و زیربستر دریا به عنوان موضوعی که حساسیت‌های سرزمینی درباره آن وجود دارد، در مذاکراتی جداگانه و بخوبی پیگیری خواهد شد.
 
در یادداشت روزنامه صبح نو نیز چنین آمده است: چهل واندی روز از وعده رییس دولت برای تغییر کابینه می‌گذرد و متاسفانه در برنامه تلویزیونی هفته گذشته هم سوالی در این باب مطرح نشد؛ تنها تغییر کابینه نیز، پایان کار رییس بانک مرکزی بود که مدت پنج ساله حکمش به پایان رسیده بود و طبعاً باید می‌رفت. در لابه‌لای مصاحبه‌ها و سخنان حامیان دوم خردادی دولت، اشاراتی وجود دارد که گویا آن‌ها دنبال سهمی از تغییر کابینه بوده و آن محقق نشده است (و خبر‌هایی در مورد این سهم‌خواهی بودجه‌ای-اقتصادی وجود دارد) و نمایندگانی از مجلس هم به همان تغییر فوق‌الذکر رییس بانک مرکزی خوشحالند و البته تحول اجباری در وزارت رفاه (که آن‌هم در راستای خواسته دولت بود که به تفکیک دو وزارتخانه رفاه و کار بینجامد) و نه آنچه به آن نام هماهنگی ستاد اقتصادی دولت می‌گفتند. این ضعف بی‌سابقه مجلس در برابر دولت و فقدان تصمیم، چنان شرایطی به‌وجود آورد که یک معاون رییس‌جمهوری می‌گوید ایشان هر وقت صلاح بداند در این مورد (ترمیم کابینه) ادغام خواهد کرد؛ گویی نه وعده‌ای داده شده، نه مشکلی وجود دارد و نه مجلس وجود دارد که مطالبه درستی را پیگیری کند. خب... کشور در شرایط جنگ اقتصادی است، وقتی ترمیمی در این بخش صورت نمی‌گیرد -که بزرگ‌ترین بنگاه‌دار، سهام‌دار و سیاستگذار اقتصاد ایران است- چگونه باید اقتصاد کشور بهبود یابد؛ آن‌هم در شرایطی که دیروز (شنبه) هشتمین جلسه شورای هماهنگی اقتصادی -که با دستور رهبر انقلاب شکل گرفته بود- تشکیل نشده است.
 
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *