سربازی که با شهادتش با دنیا تسویه حساب کرد

13:31 - 02 تير 1397
کد خبر: ۴۳۰۱۲۱
منشی گردان با مسعود صحبت کرد و گفت: «فردا خدمت سربازی شما تمام می‌شود. همین الان با قایق خودت را به آن‌طرف اروند برسان. بعد به شهرک دارخوئین برو تا فردا برای تسویه حساب آماده باشی.»
سربازی که با شهادتش با دنیا تسویه حساب کردبه گزارش گروه فضای مجازی ،آن چه خواهید خواند، روایتی است از «عباس رییسی بیدگلی» از بسیجیان «لشکر ۱۴ امام حسین (صلوات الله علیه)» در سال‌های دفاع مقدس:در عملیات «والفجر ۸» من جزو نیرو‌های گروهانِ تحت فرماندهی «غلامرضا زاهدی» بودم. قبل از غرور آفتابِ ۲۹ بهمن ماه، زاهدی نیرو‌های گروهانش را پشت خاکریز مستقر کرد و برنامه عملیات شب آینده را برایشان توضیح داد.

وقتی خبر حمله به دشمن در جمع نیرو‌ها پخش شد، همه با شور و اشتیاق فراوان در این زمینه صحبت می‌کردند. در جمع نیرو‌های بسیجی گروهان اقای زاهدی، تعدادی پاسدار وظیفه هم خدمت می‌کردند. یکی از آن‌ها به اسم «مسعود حجاری» به پایان دوره خدمتش فقط یک روز باقی مانده بود. منشی گردان با مسعود صحبت کرد و گفت: «فردا خدمت سربازی شما تمام می‌شود. همین الان به طرف اسکله اروند برو و با قایق خودت را به آن‌طرف اروند برسان. بعد با ماشین‌های لشکر به شهرک دارخوئین برو تا فردا برای تسویه حساب آماده باشی.»، اما مسعود گفت: «اجازه بدهید امشب در عملیات شرکت کنم. فردا حتما برای تسویه حساب می‌روم.» فرمانده گردان هم چند بار به او گفت: «خدمت سربازی شما تمام شده و باید به عقب جبهه برگردی.»، اما مسعود مرتب می‌گفت: «حاج آقا، فقط امشب را به من اجازه بدهید در عملیات شرکت کنم. قول می‌دهم فردا صبح برگردم.»

«مسعود حجاری» حدود ساعت ۱۲ همان شب در صف نیرو‌ها به سنگر کمین دشمن حمله کرد و شهید شد. وقتی جنازه اش را در بحبوحه درگیری روی برانکارد گذاشتیم، یاد چند ساعت قبل از آن افتادم که گفت: «اجازه بدهید امشب در عملیات شرکت کنم. فردا می‌روم عقب برای تسویه حساب» خدا رحمتش کند. چه خوب با دنیا تسویه حساب کرد و رفت.
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *