درآمدی بر «نقش رسانه در قبض و بسط گفتمان»

8:56 - 02 تير 1397
کد خبر: ۴۲۹۹۹۶
دسته بندی: سیاست ، گزارش و تحلیل
هرچند مباحثی درباره «گفتمان» مطرح شده، اما هیچ گاه به فرایند زایش و تکامل «گفتمان» توجهی نشده است و یکی از نقاط قوت مقاله «نقش روزنامه نگاری در زایش و تکامل یک گفتمان» همین پرداخت به موضوعی است که قبلا درباره آن مطلبی عنوان نشده است.
درآمدی بر «نقش رسانه در قبض و بسط گفتمان»گروه سیاسی - وحید عظیم‌نیا؛ نقد یعنی دیدن آنچه هست، یعنی ذکر نقاط مثبت و ضعف یک اثر بدون هیچگونه سوگیری درباره آن. نقد مبتنی بر معیار‌های جمعی و عقل است و کمتر دچار اشکال می‌شود و هدف آن بهتر شدن اثر است.

وقتی نقد آثار حوزه ارتباطات مطرح می‌شود رعایت عینیت (هرچند به طور مطلق امکان پذیر نیست) بیش از پیش مورد توجه قرار می‌گیرد چه آنکه عینیت اصل پذیرفته شده در حوزه ارتباطات هست. این سیاهه درباره همین موضوع است.

دکتر عباس اسدی دانشیار گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و عضو هیئت علمی این گروه است و تحصیلات کارشناسی خود را در رشته روزنامه نگاری و تحصیلات ارشد را در رشته علوم ارتباطات از دانشگاه علامه طباطبایی و همچنین دکتری را در رشته علوم خبری از دانشگاه پاریس فرا گرفته است. ریاست «مرکز پژوهش‌های ارتباطی» و «پژوهشکده ارتباطات» و مدیر مسئولی نشریه علوم خبری و نگارش چندین کتاب از جمله «حقوق مخاطبان مطبوعات» (با همکاری سلطانی سمیرمی)، «کرامت رسانه‌ها در حقوق رسانه ها» (با همکاری امیر سلمان پور) و «شناسنامه خبرگزاری‌های جهان (با همکاری گیتا علی آبادی) در کارنامه دکتر اسدی به چشم می‌خورد.

«تبخیر انتظار معنا» و «داربست بندی خبر» از جمله نظریه‌های دکتر اسدی است که مطرح و منتشر شده است، اما او نظریه دیگری هم با عنوان «قبض و بسط گفتمان» دارد و در کتاب «روزنامه نگاری در جهان معاصر» منتشر شده است. این کتاب دربرگیرنده ۱۳ مقاله بوده و در خلال سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۲ منتشر شده است. مزیت متمایز این کتاب رویکرد بین‌المللی به روزنامه‌نگاری در جهان معاصر است. جهانی که با وجود ویژگی‌های متفاوتش نسبت به دوران‌های گذشته نگاهی متفاوت را طلب می‌کند.

بخش اول کتاب حاوی یک فصل بنیادی و نظری است که به ارائه یک دیدگاه جدید در زمینه روزنامه نگاری به ویژه در حوزه بین المللی می‌پردازد و در قالب مقاله‌ای با عنوان «نقش روزنامه نگاری در زایش و تکامل یک گفتمان» با تاکید بر «قبض و بسط گفتمان سیال در چارچوب روزنامه نگاری بین المللی» در مجموعه مقالات کرسی‌های نظریه پردازی – اردیبهشت ۹۲ – دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی چاپ شده است.

اسدی در بخش اول کتاب خود نگاهی متقاوت به ژانر تفسیر در حیطه روزنامه‌نگاری داشته و آن را به عنوان عامل اصلی قبض و بسط گفتمان‌ها در جهان معاصر مطرح و با نگاهی موشکافانه تعریف و بررسی می‌کند و در مقدمه بخش اول با ذکر این نکته که «گفتمان» یکی از واژه‌های پرکاربرد نزد اندیشمندان و صاحب نظران به شمار می‌رود، این سوال را مطرح می‌کند که «گفتمان چیست و چگونه شکل می‌گیرد؟

وی سپس با اشاره به سابقه طرح «گفتمان» از قرن ۱۴ میلادی به ذکر تعاریف مختلفی از گفتمان از دانشمندان و افراد مختلف می‌پردازد و تاکید می‌کند تفسیر در پی چرایی و چگونگی وقوع یک رویداد است. در تفسیر مخاطب با ایده‌ی اصلی روزنامه‌نگار درباره‌ی علل اصلی وقوع یک رویداد آشنا می‌شود. به عبارت دیگر تفسیر پنجره‌ای است که در پی آن مخاطب می‌تواند به استدلال‌ها و مباحث نظری مفسر در پس وقوع یک رویداد، نظر کند.

هرچند مباحثی درباره «گفتمان» مطرح شده، اما هیچ گاه به فرایند زایش و تکامل «گفتمان» توجهی نشده است و یکی از نقاط قوت مقاله «نقش روزنامه نگاری در زایش و تکامل یک گفتمان» همین پرداخت به موضوعی است که قبلا درباره آن مطلبی عنوان نشده است.

نویسنده اعتقاد دارد «گفتمان‌ها» حاصل رابطه رویداد و تفسیر هستند یعنی هر گفتمانی هویت خود را در بستر تفسیر‌ها کسب می‌کنند و به دیگر عبارت از لحظه‌ای که «تفسیر»‌های مربوط به یک رویداد ارائه می‌شوند گفتمان نیز متولد می‌شود و فرایند تولید گفتمان از متغیر «رویداد»، «خبر» و «تفسیر» تشکیل شده است. هنگامی که یک رویداد از سوی رسانه‌ها مورد توجه واقع شود و به طور مکرر توسط آن‌ها مورد تفسیر قرار گیرد، خواسته یا ناخواسته آن رویداد به یک مسئله مهم روز و در نتیجه به یک گفتمان روز یا تفکر غالب تبدیل می‌شود.

نگارنده در ادامه مقاله تاکید دارد هر گفتمانی محل اجماعی از تنوع دیدگاه هاست که از طریق تفسیر‌ها ارائه می‌شوند و تفسیر میدان تقابل اندیشه و تفکر انتقادی است. با ورود رویداد‌ها به رسانه‌ها و تفسیر آن از سوی رسانه ها، گفتمان تولید می‌شود و سپس از سوی همین رسانه ها، گفتمان‌ها دستخوش تحول شده و دچار قبض و بسط می‌شوند. در واقع، روزنامه‌نگاری از طریق تفسیر، با رویداد‌ها وارد مباحثه می‌شود و پرسش‌هایی را پیش روی آن‌ها می‌نهد و در هندسه و مفاد آن‌ها دگرگونی می‌افکند و این امر سرانجام منجر به زایش گفتمان می‌شود. بسیاری از مسائلی که در یک جامعه به صورت گفتمان در می‌آیند، مسائلی هستند که از سوی رسانه‌ها مورد تحلیل و تفسیر‌های مکرر قرار می‌گیرند.

البته به این نکته نیز اشاره دارد که روزنامه‌نگاری تفسیری از ایدئولوژی‌های پیش‌ساخته و پیش‌خواسته تأثیر می‌پذیرد. ایدئولوژی‌های پیش‌ساخته آن دسته از قوانینی است که مفسر را در جهت حفظ شرایط موجود در اجتماع سوق می‌دهد و ایدئولوژی‌های پیش‌خواسته آن دسته از شرایط و قوانینی را شامل می‌شوند که سازمان‌های رسانه‌ای به عنوان باید‌ها و نبایدهایشان برای روزنامه‌نگاران خود چهارچوب بندی کرده‌اند.

اسدی معتقد است رویداد‌های عقیم، توانایی تولید گفتمان را ندارند و اگر هم تولید کنند از نوع «گفتمان خُرد» است و گفتمان‌های خرد یا «گفتمان کاذب» میدانی برای تقابل افکار غیرنخبه هستند و عنصر فکرساز، جریان ساز و پدید آورنده فرهنگ پرسشگری و انتقادی نیستند و در جوامع کم سواد و غیر نخبه روی می‌دهد، اما مادامی که درباره یک رویداد، فهم مفسران در یکدیگر بتابد و از تابش فهم ها، فهمی تازه حاصل شود – که فهم‌های دیگری را به دنبال خود بکشد - «بسط گفتمان» رخ می‌دهد و مختص جوامعی است که آزادی رسانه و روزنامه‌نگاری در آن وجود دارد.

هرچند مقاله‌ی مورد بحث یک نگاه نوین به حوزه‌ی روزنامه‌نگاری در دنیای کنونی انداخته است، اما اشاره به برخی موارد خالی از لطف نیست. نگارنده در بخش «تعریف و مفهوم تفسیر» - ص. ۱۸ - می‌گوید: خبر‌ها به ندرت به عناصر «چرایی» و «چگونگی» رویداد‌های می‌پردازند لذا پاسخگویی به این سوالات را تفسیر‌ها بر عهده می‌گیرند». این در حالی است که تفسیر – به اذعان خود دکتر اسدی در جایی دیگر - صرفا به دنبال پاسخ به عنصر «چرایی» خبر است و پاسخ به عنصر «چگونگی» در خبر برعهده تحلیل است.

واژه «تفسیر» معادل واژه انگلیسی Comment و به معنای بیان‌کردن و شرح‌دادن است و معانی تفسیر، تعبیر و توضیح را در برابر خود می‌بیند و آشکارساختن لایه‌های پنهانی است که به صورت مبهم در «متن» خبر وجود دارد و نیازمند شرح و توضیحی افزون‌تر است. اما «تحلیل» که واژه‌ای عربی است در زبان مبدأ خود به معنای حلال‌کردن، روا شمردن و نیز تجزیه و هضم‌کردن به کار می‌رود «موضع‌گیری» مفسر که در تفسیر‌های خبری رسانه‌ها اهمیت بسیار دارد؛ در حقیقت مرز اساسی میان تفسیر و تحلیل در هر رسانه است. در تفسیرها، مفسران بنا بر سیاست‌های حاکم بر رسانه‌ای که برای آن تفسیر می‌نویسند ناگزیر از موضع‌گیری هستند. البته این موضع‌گیری‌ها با چهره‌ای منطقی و بیانی استدلالی به مخاطبان ارایه می‌شود. اما در تحلیل، تحلیلگران با توجه به فضای حاکم با دستی بازتر به میدان فعالیت وارد می‌شوند و در مقایسه با مفسران، آزادی عمل بیشتری دارند. پس از آنجایی که بین تفسیر و تحلیل تفاوت ماهوی وجود دارد خلط معانی این دو مهم جای تامل دارد.

نکته دوم آنکه نگارنده به گروه‌های فشار و ذی‌نفوذ در داخل کشور و صاحبان آگهی‌ها و روابط عمومی‌ها به عنوان عوامل «برون سازمانی» و همچنین محدودیت زمان و فضای انتشار به عنوان عوامل «درون سازمانی» در قبض گفتمان اشاره نکرده است.

نکته سوم نیز توجه اندک به مسئله مهم ایجاز در نوشتار است. نگارنده در حالی می‌توانست با استخدام واژه‌های اندک، اما با مسما و پرصلابت، معانی مدنظر خود را به مخاطب تقدیم کند، اما «تَکرار» مطالب به چشم می‌خورد.
 
به هر روی امید است در کتاب «نقش رسانه‌ها در قبض و بسط گفتمان» -که نسخه غنی شده مقاله یاد شده است - شاهد رفع نقدهای جزئی و تقویت مزایای کلی مجموعه باشیم.
 

برچسب ها: عباس اسدی

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *