آیا امکان مجاهدت بود و امام حسن(ع) مجاهدت نکرد؟/ تعلق خاطر «خواص» به معاویه به خاطر دنیازدگی و رفاه‌طلبی/ مردم عادی جامعه عمدتا فریب دستگاه تبلیغاتی معاویه را خورده بودند

11:13 - 10 خرداد 1397
کد خبر: ۴۲۳۶۹۹
دسته بندی: سیاست ، گزارش و تحلیل
حضرت خودشان فرمودند که اگر امکان جهاد بود مجاهدت می‌کردم تا خدا بین من و معاویه حکم کند؛ ولی به جهات و دلایل مختلف امکان جهاد وجود نداشت. هنر و کیاست امام مجتبی(ع) آن بود که این عدم امکان جهاد را در جهت منافع و مصالح اسلام و مسلمین مدیریت کردند...
آیا امکان مجاهدت بود و امام حسن(ع) مجاهدت نکرد؟/ تعلق خاطر «خواص» به معاویه به خاطر دنیازدگی و رفاه‌طلبی/ مردم عادی جامعه اسلامی عمدتا فریب دستگاه تبلیغاتی معاویه را خورده بودند/ وقتی اهل باطل خدعه می‌کنند اشخاص حق‌مدار نمی‌توانند کاری کنندگروه سیاسی ، زندگی سیاسی امام حسن مجتبی (ع) جزو آن بخش از تاریخ پرشکوه تشیع است که شاید آنطور که شایسته و بایسته است حداقل در محافل عمومی و رسانه‌ای، بدان کمتر پرداخته شده است. بدون تردید همانطور که معاریف تشیع در مقاطع مختلف تاکید کرده‌اند، صلح امام حسن (ع) همتراز با قیام امام حسین (ع) و حتی بالاتر، بقای اسلام ناب را ضمانت کرد.

امام حسن مجتبی (ع) در سال ۴۰ هجری قمری پس از شهادت امیرالمومنین علی علیه‌السلام به مدت شش ماه دستگاه خلافت اسلامی را اداره کردند؛ در این زمان، معاویه بعنوان سرکرده قوای شام، با حربه‌های گوناگونی نظیر تطمیع و ارعاب، دستگاه تبلیغاتی عریض و طویلی را برای مسموم کردن فضای عمومی و سیاسی جامعه اسلامی ایجاد کرده بود؛ بگونه‌ای که مردم یا سیاست گریز شده بودند و یا درک ناصحیح و مغلوطی از سیاست و امور خلافت داشتند.

طبق منویات رهبر انقلاب، چیزی که امام حسن مجتبی علیه‌السلام را شکست داد، «نبودن تحلیل سیاسی در مردم» بود. مردم، تحلیل سیاسی نداشتند. چیزی که فتنه‌ی خوارج را به‌وجود آورد و امیرالمومنین علیه‌السلام را آن‌طور زیر فشار قرار داد و قدرتمندترین آدم تاریخ را آن‌گونه مظلوم کرد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود والا همه‌ی مردم که بی‌دین نبودند. تحلیل سیاسی نداشتند.

در چنین فضایی، امام حسن (ع) انعقاد پیمان صلح با معاویه را بهرین راهکار برای بقای دین مبین اسلام یافتند؛ راهکاری که سیر تاریخ و گذر ایام بر صدق و درستی آن گواهی داد. علاوه بر این، اعتقاد پیروان مذهب حقه تشیع بر این است که قول و فعل و فکر ائمه اطهار بری و مصون از خطاست و ائمه هدی در همه افعالشان رضای پروردگار و مصالح امت را مطمح نظر داشتند.

در ادامه پیرامون زندگی سیاسی امام حسن مجتبی (ع) و به طور کلی فضای سیاسی حاکم بر دوران زندگی بابرکت کریم اهل بیت علیهم‌السلام، با حجت‌الاسلام غلامحسن محرمی عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلام، به گفت‌وگوی  مشروح درباره زندگی سیاسی امام حسین مجتبی - کریم اهل بیت - علیه‌السلام به قرار ذیل نشستیم.

امام حسن مجتبی(ع) ؛ ۱۰ سال امامت
حجت‌الاسلام غلامحسن محرمی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلام در گفت و گو با خبرنگار گروه سیاسی ، با بیان اینکه امام حسن (ع) در زمانی که رسول اکرم (ص) جد بزرگوارشان رحلت کردند ۷ سال داشتند، اظهار کرد: پس از رحلت نبی اکرم (ص) امام حسن (ع) به مدت حدود ۳۰ سال در محضر و همراه پدرشان امیرالمومنین علی (ع) بودند و پس از شهادت ایشان نیز، امام مجتبی به مدت ۱۰ سال امامت داشتند.

وی با اشاره به مدت شش ماهه‌ای که امام مجتبی خلیفه مسلمین و رهبر سیاسی جامعه بوده‌اند، گفت: در مذهب و مکتب تشیع میان خلافت ظاهری و امامت مسلمین که از جانب پروردگار عالمیان انتصاب آن صورت می‌گیرد تفاوت وجود دارد؛ فلذا امام مجتبی شش ماه از آن ۱۰ سالِ امامتشان را حسب ظاهر بر امور و احوالات مسلمین و جامعه اسلامی مدیریت سیاسی داشتند و مابقی را اگر چه در مقام خدادای امامت بودند، اما به سبب مسائل و انحرافات پیش آمده، خلافت ظاهری را نداشتند.

عدم امکان جهاد در دوران امام حسن(ع)
حجت‌الاسلام محرمی با بیان اینکه در مقطع امامت و خلافت امام مجتبی (ع) امکان قیام و جهاد وجود نداشت، تصریح کرد: حضرت خودشان فرمودند که اگر امکان جهاد بود مجاهدت می‌کردم تا خدا بین من و معاویه حکم کند؛ ولی به جهات و دلایل مختلف امکان جهاد وجود نداشت. هنر و کیاست امام مجتبی(ع) آن بود که این عدم امکان جهاد را در جهت منافع و مصالح اسلام و مسلمین مدیریت کردند و زمانی که دریافتند امکان استمرار حکومتشان برای اجابت امر خدا و مصالح مسلمین وجود ندارد، روش دیگری را جزء خلافت برگزیدند که سیر رویداد‌ها این تصمیم امام مجتبی(ع) را تایید و تصدیق کرد.

وی در ادامه با اشاره به نفوذ و شرارت‌های دستگاه تبلیغاتی بنی‌امیه در زمان خلافت امام حسن (ع) و مصائبی که این نفوذ برای جامعه اسلامی به بار آورد، بیان داشت: سیاست‌ورزی معاویه و عناصر بنی‌امیه مشحون از اعمال مغایر با اخلاقیات و سنت اسلامی و نبوی بود؛ آن‌ها سیاست را با رذالت و دنائت آمیخته بودند و با شیطنت‌ها و دنیا طلبی‌هایشان در ظاهر قدرت بزرگی را برای خود خلق کرده بودند و بنایشان بر این بود که بواسطه این قدرت مادی اثری از اسلام ناب محمدی باقی نگذارند.

شرح اتفاقاتی که منتهی به صلح امام مجتبی(ع) با معاویه شد
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلام، با تاکید بر اینکه مقوله صلح امام حسن (ع) را باید در ظرف زمانی وقوع این رخداد و مدنظر قراردادن شرایط و اقتضائات آن دوره تحلیل کرد، گفت: برای بررسی و تحلیل مقوله صلح امام حسن (ع) باید به زمان امیرالمومنین علی (ع) رجوع کرد؛ در آن دوران اتفاقاتی به وقوع پیوست که نهایتا در زمان امام مجتبی (ع) به قضیه صلح منتهی شد؛ یکی از آن اتفاقات قدرت‌گیری معاویه و دستگاه عریض و طویل و شیطانی‌اش در شام بود؛ باید توجه داشت که نوع سیاست ورزی فردی همچون معاویه در تغایر آشکار با سیاست ورزی امیرالمومنین علی (ع) بود. مشی و منش امیرالمومنین جزء اجرای عدالت و قوام بخشیدن به جامعه اسلامی نبود، اما معاویه هیچگونه اکراهی از ضربه زدن و تضعیف جامعه اسلامی نداشت و برای تطمیع افراد نیز معذوریتی در دست درازی به بیت‌المال مسلمین قائل نبود.

وی تصریح کرد: مع‌الاسف در آن دوره به سبب دنیازدگی، اقبال نخبگان و افراد متنفذ و موثر و به اصطلاح خواص جامعه به روش معاویه بود. یعنی خواص جامعه شیوه سیاست ورزی و حکمرانی معاویه را که در تغایر آشکار با اصول اسلامی بود، بیشتر می‌پسندیدند و تاب عدالت محوری امیرالمومنین علی (ع) را نداشتند.

کارگزاران حکومتی متعرض به بیت المال به آغوش معاویه رفتند
حجت‌الاسلام محرمی افزود: تاریخ چندین مورد را ذکر کرده است که کارگزاری در یکی از بلاد اسلامی به سبب اختلاس و بی‌مبالاتی نسبت به بیت‌المال مسلمین از سوی امیرالمومنین علی (ع) توبیخ و مجازات شده است و قابل تامل آنکه همان کارگزار فاسد و عزل شده که با شمشیر عدالت امیرالمومنین مواجه شده بود در شام با آغوش باز معاویه روبه‌رو شد. بدین ترتیب دستگاه حکومت معاویه در جبهه حق یعنی جبهه امیرالمومنین رخنه و شکاف ایجاد کرد.

وی با بیان اینکه معاویه پس از شهادت امیرالمومنین علی (ع) و به خلافت رسیدن امام مجتبی (ع) با این تحلیل که به اصطلاح رگ خواب جامعه را پیدا کرده و بر نقاط ضعف مردم و بویژه خواص و نخبگان جامعه اسلامی آگاهی یافته است، تعرض خود به دستگاه خلافت اسلامی را با شدت بیشتری دنبال کرد، گفت: معاویه که تطمیع و فریب خواص و کارگزاران جامعه اسلامی را از دوران امیرالمومنین (ع) آعاز کرده بود، در دورا خلافت امام مجتبی (ع) این سیاست خباثت‌آمیز را با ولع بیشتری دنبال کرد و برای فریب مردم عادی جامعه نیز دستگاه تبلیغاتی رذیله‌ای را تاسیس کرد که با صرف دینار‌ها و درهم‌های بسیار القائات مسموم و باطل را به جامعه تزریق می‌کرد.

القائات دستگاه تبلیغاتی معاویه
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلام، با اشاره به شیوه‌ها و اقدامات تبلیغاتی دستگاه و عناصر منتسب به معاویه برای انحراف جامعه اسلامی، تصریح کرد: یکی از اقداماتی که دستگاه تبلیغاتی معاویه انجام می‌داد این بود که به بدنه جامعه اسلامی چنین القاء می‌کردند که بنی هاشم جنگ‌طلب هستند و حضور آن‌ها در دستگاه خلافت مساوی با جنگ دائمی مسلمانان و حتی برادرکشی است. در مقابل مدعی بودند که بنی امیه و معاویه جزء به رفاه مردم نمی‌اندیشند!

وی اظهار داشت: امام مجتبی (ع) در یکی از آخرین سخنرانی‌هایشان خطاب به مردم گفتند - قریب به مضمون - وقتی شما جهاد را فرومی‌گذارید و فریفته شعار دروغین ایجاد رفاه معاویه شده‌اید، من باید چه کار کنم؟

غلبه جو دنیازدگی و رفاه‌طلبی در میان خواص جامعه
حجت‌الاسلام محرمی، با بیان اینکه خواص دنیازده و رفاه‌طلب آن زمان دریافته بودند که امام حسن (ع) نیز همچون پدرش هیچگونه مسامحه‌ای در توزیع بیت‌المال و اداره جامعه اسلامی منطبق با اصول نبوی نخواهند داشت، افزود: غلبه جو دنیازدگی و رفاه‌طلبی در میان خواص جامعه و تمایل آن‌ها به انتفاع بیشتر از بیت‌المال موجب شده بود آن‌ها به معایوه و شیوه غیراسلامی او تعلق خاطر پیدا کنند.

وی با تمایز قائل شدن میان عوام و خواص در نوع نگرش به رفتار سیاسی امام حسن (ع)، بیان داشت: در مقطع منتهی به صلح امام حسن (ع) با معاویه، مردم عادی جامعه اسلامی عمدتا فریب دستگاه تبلیغاتی معاویه را خورده بودند، اما خواص جامعه نظیر «عبیدالله ابن عباس» که اتفاقا پسرعموی امام(ع) نیز بود، علی‌رغم شناخت و آگاهی از مواضع طرفین، مع‌الاسف دنیا را به آخرت ترجیح داده و با این نگرش که دنیا نقد و آخرت نسیه است، امام بر حق مسلمین را تنها گذاشته و به سمت اردوگاه معاویه رفتند.

حجت‌الاسلام محرمی افزود: البته فردی همچون «عبیدالله ابن عباس» آنقدر‌ها هم بی‌دین نبود که بر امام(ع) بر حق مسلمین پشت کند، اما فریب خوردن و گسیل خواص و مردم و سپاهیان امام(ع) به سمت معاویه، فردی، چون او را به این تحلیل رساند که با این شرایط کاری از پیش نمی‌رود و بهتر است برای آینده دنیوی ام، ذخیره‌ای بیندوزم.

خسرانِ مردم فریب خورده


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *