قتل دختر جوان بعد از سرقت طلاها با سیانور/ اخاذی پسر از دختر جوان با انتشار تصاویر دختر در فضای مجازی/ درگیری مسلحانه اراذل و اوباش در میدان فلاح

18:30 - 15 فروردين 1397
کد خبر: ۴۰۹۳۱۴
در بسته اخبار حوادث امشب مطالب متنوعی از قتل دختر جوان بعد از سرقت طلاها با سیانور، اخاذی پسر از دختر جوان با انتشار تصاویر دختر در فضای مجازی و درگیری مسلحانه اراذل و اوباش در میدان فلاح می خوانیم.

قتل دختر جوان بعد از سرقت طلاها با سیانور/ اخاذی پسر از دختر جوان با انتشار تصاویر دختر در فضای مجازی/ درگیری مسلحانه اراذل و اوباش در میدان فلاحبه گزارش گروه فضای مجازی ، در بسته اخبار حوادث امشب مطالب متنوعی از قتل دختر جوان بعد از سرقت طلاها با سیانور، اخاذی پسر از دختر جوان با انتشار تصاویر دختر در فضای مجازی و درگیری مسلحانه اراذل و اوباش در میدان فلاح می خوانیم.

 

قتل دختر جوان بعد از سرقت طلاها با سیانور

ایران نوشت: 12 اسفند سال 94 مرد جوانی در تماس با پلیس از ناپدید شدن برادرش خبر داد و گفت: «ساعتی قبل با برادرم «مهدی» تماس گرفتم که متوجه شدم سوار خودرویش است.درحال حرف زدن به من گفت به خانه‌اش در غرب تهران می‌رود. اما متأسفانه ساعاتی بعد متوجه شدم او به خانه‌اش نرفته و تلفن همراهش را نیز بعد از آخرین تماس‌مان پاسخ نمی‌دهد. حالا هم شک ندارم برایش اتفاق تلخی افتاده است.»

با شکایت مرد جوان، پرونده‌ای در دادسرای امور جنایی تهران تشکیل شد و تحقیقات تخصصی برای کشف ردپای مهندس جوان گمشده آغاز شد. کارآگاهان جنایی در نخستین گام پی بردند حدود 2 میلیون تومان از حساب بانکی مهدی برداشت و با آن طلا خریداری شده است.

بررسی دوربین‌های مداربسته طلافروشی نیز نشان داد زن جوانی طلاها را خریده است.با این سرنخ تحقیقات کارآگاهان برای شناسایی زن جوان ادامه یافت و او دستگیر شد.او در تحقیقات ادعا کرد کارت عابر بانک را پسر مورد علاقه‌اش «حجت» به او داده تا برای شب عید خرید کند.

با این اظهارات بلافاصله «حجت» دستگیر شد و در حالی که ابتدا مدعی بود از سرنوشت مهندس جوان بی‌اطلاع است، وقتی با شواهد و مدارک روبه‌رو شد ناچار لب به اعتراف گشود.متهم در بازجویی‌های مقدماتی به مأموران گفت: مدتی قبل با مهندس جوان در مترو آشنا شدم. در زمان آشنایی‌مان فهمیدم که وضع مالی خوبی دارد .به همین خاطر نقشه سرقت از او را کشیدم. اما در این میان او کشته شد. وقتی فهمیدم نفس نمی‌کشد جسدش را داخل صندوق عقب خودروی «اپتیما»یش گذاشتم وماشین را در یکی از خیابان‌های تهران  رها کردم.

شکایتی مشابه

با اطلاعاتی که متهم در اختیار تیم تحقیق قرار داد، کارآگاهان جسد مهدی- مهندس جوان- را داخل صندوق عقب خودرو پیدا کردند. این در حالی بود که از زمان مرگش 8 روز می‌گذشت. درحالی که تحقیقات در این پرونده ادامه داشت، مرد جوانی که صاحب خودروی سوزوکی بود به پلیس مراجعه کرد و مدعی شد که دو مرد جوان او را ربوده و قصد سرقت خودرویش را داشتند که او توانسته بود از دست تبهکاران فرار کند.

اعتراف‌های سیاه

با توجه به اینکه مشخصات یکی از سارقان آدم ربا با «حجت» شباهت داشت، این احتمال مطرح شد که حجت نیز در این پرونده دخالت دارد.بدین‌ترتیب پس از شناسایی وی توسط راننده سوزوکی، متهم لب به اعتراف گشود و رازی که مدت‌ها مخفی کرده بود را افشا نمود.

او گفت: مهندس مکانیک هستم و از مدتی پیش کارم را از دست دادم. وضع مالی‌ام بد بود و به همین خاطر با یکی از دوستانم تصمیم گرفتیم که از دارندگان خودروهای گران قیمت سرقت کنیم. طعمه اولمان راننده خودروی سوزوکی بود اما دراجرای نقشه‌مان موفق نشدیم و او از دستمان فرار کرد. بعد ازآن سراغ مهندس عمرانی رفتیم که کشته شد. 3 روز قبل از قتل او را ‏مقابل مدرسه دخترش شناسایی و تعقیبش کردیم. پس ازآن آدرس محل سکونتش را پیدا کرده و روز حادثه به کمینش نشستیم. زمانی که او قصد ورود به پارکینگ را داشت، به محض اینکه کلید در را زد، من و همدستم وارد پارکینگ شدیم و وقتی او خودرو را متوقف کرد، ما سوار ماشین شدیم و با تهدید چاقو سه کارت عابر بانک او را گرفتیم. پس از آن همدستم دست و پایش ‏را بست تا قرص سیانوری  را که از قبل تهیه کرده بودیم به او بدهیم. او التماس می‌کرد که همسر و فرزندانش منتظرش هستند. برای اینکه با ما همکاری کند به او گفتیم ساعاتی بعد به هوش می‌آید. بعد هم مهندس را با دست و پای بسته داخل صندوق عقب خودرویش انداخته و ماشین او را در خیابان  رها کردیم. ما از کارت‌های عابربانک او 2 میلیون و 700 هزار تومان پول برداشت کردیم.

با اعتراف‌های متهم جوان؛ همدست او نیز بازداشت شد و پرونده با صدور کیفرخواست برای اجرای حکم به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد. در جلسه دادگاه زمانی که متهمان پای میز محاکمه قرار گرفتند به جنایت خود اعتراف کرده و قضات دادگاه کیفری «حجت» را به اتهام قتل عمد به قصاص محکوم کرده و همدستش محکوم به حبس به خاطر معاونت در قتل شد.

پرونده این جنایت به شعبه 4 دیوانعالی کشور فرستاده شد و قضات با تأیید حکم قصاص «حجت»، حکم متهم ردیف دوم را نقض کردند. بدین ترتیب پرونده برای اجرای حکم به دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد.

 

اخاذی پسر از دختر جوان با انتشار تصاویر دختر در فضای مجازی

شرق نوشت: دختری جوان چندی‌قبل به پلیس فتای سبزوار رفت و با طرح شکایت از خواستگارش گفت: «من عضو گروهی در یکی از شبکه‌های اجتماعی هستم. یکی دیگر از اعضای گروه به نام افشین مدتی قبل برای من پیام خصوصی گذاشت و گفت به من علاقه‌مند شده و قصد ازدواج دارد. من هم چون او خواستگاری کرده بود، جوابش را دادم و وقتی از من خواست حضوری یکدیگر را ملاقات کنیم، قبول کردم. وقتی سر قرار رفتم، افشین از من خواست سوار ماشینش شوم تا با هم دوری بزنیم و کمی صحبت کنیم. او گفت هدفش از این کار آشنایی بیشتر است تا بتوانیم در آینده زندگی خوبی داشته باشیم. من هم قبول کردم و سوار خودروی او شدم. دقایقی بعد افشین به من آب‌میوه داد اما بعد از خوردن آن از هوش رفتم و وقتی به ‌هوش آمدم، دیدم در خیابان و نزدیک همان جایی هستم که سوار ماشین شده بودم. آن‌موقع بود که فهمیدم افشین من را فریب داده است اما نمی‌دانستم چه نقشه‌ای در سر دار

شاکی ادامه داد: «روز بعد افشین با من تماس گرفت و گفت عکس‌هایی خصوصی از من تهیه کرده است و اگر به او باج ندهم، عکس‌ها را منتشر می‌کند و آبرویم را می‌برد. به‌شدت ترسیده بودم و نمی‌دانستم چه باید بکنم. ابتدا قصد داشتم تسلیم شوم اما بعد تصمیم گرفتم موضوع را با مادرم در میان بگذارم. وقتی واقعیت را به مادرم گفتم، او به من توصیه کرد نزد پلیس بیایم و شکایت کنم».

مأموران بعد از شنیدن اظهارات این دختر تحقیقات خود را آغاز کردند و با پیگیری سرنخ‌های اینترنتی توانستند محل سکونت افشین را شناسایی و او را در عملیاتی دستگیر کنند.

افشین بعد از انتقال به پلیس فتا منکر ارتکاب هرگونه جرمی شد و گفت شاکی را اصلا نمی‌شناسد اما مدارک غیرقابل انکاری علیه او وجود داشت. به همین دلیل افشین در نهایت مجبور شد به تهیه عکس‌های خصوصی از دختر جوان و تلاش برای اخاذی از او اعتراف کند. متهم گفت: من قبل از اینکه سراغ این دختر بیایم با همین روش چهار دختر دیگر را فریب دادم و از آنها بعد از تهیه عکس اخاذی کردم. تصورم این بود که طعمه‌هایم از ترس آبرویشان شکایت نمی‌کنند و مبلغی را که می‌خواهم به من می‌پردازند. دفعه اول که این کار را انجام دادم، می‌ترسیدم اما بعد از اینکه به‌سادگی به خواسته‌ام رسیدم، به این کار ادامه دادم.

بنا بر این گزارش متهم درحال‌حاضر در بازداشت به سر می‌برد و تحقیقات از او ادامه دارد.

 

 

آخرین جزئیات از اسیدپاشی در خیابان وثوقی تهران

رئیس کلانتری ۱۵۱ یافت آباد گفت: فردی که پس از اسیدپاشی به یکی از شهروندان ، قصد حمله با کلنگ به ماموران را داشت، دستگیر شد.

سرهنگ سید محمدرضا موسوی ، رئیس کلانتری ۱۵۱ یافت آباد اظهار کرد:ساعت ۹ صبح روز گذشته ماموران کلانتری در جریان یک مورد اسید پاشی در خیابان وثوقی قرار گرفتند.

وی افزود: پس از حضور سریع ماموران، مشخص شد،فردی ۳۸ ساله مورد اسید پاشی از ناحیه گردن و کمر قرار گرفته است.

رئیس کلانتری ۱۵۱ یافت آباد ادامه داد:مصدوم در پی اختلاف مالی با اسید پاش به درب منزل وی مراجعه کرده که پس از درگیری لفظی ناگهان مورد حمله قرار گرفت.

سرهنگ موسوی ادامه داد: ماموران ساعتی بعد برای دستگیری وی مراجعه کردند که وی پس از مشاهده ماموران، با کلنگ قصد حمله به آنان را داشته ولی در یک اقدام سریع دستگیر شد.

 

دختر تحصیل‌کرده در دام یک کلاه‌بردار

روزنامه خراسان نوشت: دختر جوان که به دنبال آشنایی در فضای مجازی با مردی غریبه نه تنها درگیر ماجرای کلاهبرداری شده، بلکه در آرزوی ازدواج و تحصیل در خارج از کشور به بیراهه تباهی قدم گذاشته بود، به کلانتری مشهد مراجعه کرد.

وی در حالی که بیان می کرد آبرو و سرمایه ام را از دست داده ام به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری مشهد گفت: فروردین سال گذشته بود که با «فرمان» در یکی از گروه های اجتماعی شبکه مجازی آشنا شدم. او تظاهر به وکالت می کرد و مدعی بود پدر و مادرش در کانادا اقامت دارند. رابطه ما در فضای مجازی خیلی زود صمیمانه شد به طوری که من حتی در کلاس های درس دانشگاه نیز مدام از طریق تلفن هوشمند با او در تماس بودم.

آشنایی ما طی چند روز بعد به ملاقات های حضوری کشید و من تلاش می کردم بعد از دانشگاه نزد او بروم. حدود یک هفته بعد از این ارتباطات پنهانی «فرمان» پیشنهاد ازدواج داد. وی مدعی بود پدر و مادرش ساکن کانادا هستند و قرار است برای شرکت در عروسی خواهرش به مشهد بیایند و در همان زمان نیز از من خواستگاری کنند. ولی من آمادگی ازدواج نداشتم چرا که می ترسیدم نتوانم بعد از ازدواج ادامه تحصیل بدهم.

«فرمان» در یکی از ملاقات ها نیز مدعی شد که قبلا ازدواج کرده اما در دوران نامزدی همسرش را طلاق داده است. هنوز بیشتر از دو ماه از آشنایی ما نمی گذشت که روزی نزد من آمد و گفت: پدرم که چشم پزشک است سوله بزرگی در مشهد خریده و می خواهیم با یکدیگر دارو به کشور وارد کنیم. او سپس از من خواست با پرداخت مبالغی سهامی در شرکت آن ها داشته باشم. آن قدر خام حرف هایش شده بودم که حدود پنج میلیون تومان به شماره حساب یک زن واریز کردم. «فرمان» ادعا می کرد آن زن منشی دفتر وکالتش است و به خاطر مسائل تحریم با حساب او کار می کند. با این وجود بسیاری از مدارک و کارت دانشجویی من نزد فرمان بود تا شهریه باقی مانده دانشگاه مرا پرداخت کند.

در همین روزها بود که مدعی شد درخواست تحصیل در رشته پزشکی دانشگاه کانادا را برایم ارائه داده و در حال طی کردن مراحل اداری است و من هم بسیاری از مدارکم را از طریق تلگرام برایش ارسال کردم. او می گفت: بعد از دریافت وام هنگفت پرورش دام از جهاد کشاورزی راهی ترکیه می شویم تا در مصاحبه مهاجرت شرکت کنیم و بعد از آن من با گرفتن ویزای تفریحی می توانم نزد او به کانادا بروم. در این میان فرمان برای جلب اعتمادم سفته ای به مبلغ هشت میلیون تومان به من داد و رسید گرفت اما خیلی زود متوجه شدم که مبلغ سفته هشت میلیون ریال است! وقتی با او تماس گرفتم و موضوع را گفتم مدعی شد که خط تلفنش دچار مشکل شده است و از آن به بعد دیگر تلفنش خاموش شد و من تازه فهمیدم که مورد سوءاستفاده قرار گرفته ام .

 

 

آزارگرنوجوانان کرمانشاه را شناسایی کنید

میزان نوشت: پسر جوانی که در یکی از محلات شهر کرمانشاه اقدام به اغفال نوجوانان و سوء استفاده از آنها می کرد، دستگیر شد.

پسر جوانی که  با پرسه زدن مقابل دبیرستان‌های سطح شهر کرمانشاه اقدام به اغفال نوجوانان کرده و آنان را وادار به انجام کار‌هایی نظیر سرقت می‌کرد.شناسایی و دستگیر شد.

این متهم علاوه بر آنکه قربانیان خود را مورد اذیت و آزار جنسی قرار می‌داد، آن‌ها را  وادار به مصرف مواد مخدر می‌کرد. پس از چند مورد شکایت از متهم، پلیس آگاهی کرمانشاه با هماهنگی مقام قضایی، نسبت به دستگیری وی اقدام و در بازجویی‌ها، این فرد به انجام کار‌های مجرمانه اعتراف کرد.

قتل دختر جوان بعد از سرقت طلاها با سیانور/ اخاذی پسر از دختر جوان با انتشار تصاویر دختر در فضای مجازی/ درگیری مسلحانه اراذل و اوباش در میدان فلاح

این فرد پس از تکمیل تحقیقات، تحویل مراجع قضایی و با صدور قرار بازداشت موقت، روانه زندان شده است.

شهروندان در صورتی که شکایتی از این شخص دارند می‌توانند به اداره مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی واقع در میدان لشکر و یا شعبه اول بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب کرمانشاه مراجعه کنند.

 

درگیری مسلحانه اراذل و اوباش در میدان فلاح

جانشین کلانتری ۱۶۱ ابوذر از دستگیری دسته جمعی اراذل و اوباش در میدان فتح که منجر به مصدومیت یکی از آنان شد، خبر داد.

سرهنگ دهقان باباییان جانشین کلانتری ۱۶۱ ابوذر با اشاره به درگیری مسلحانه اراذل و اوباش در میدان فلاح اظهار کرد: در ساعت یک بامداد،چهار نفر سرنشینان موتور سیکلت با سرنشینان یک دستگاه خودرو پژو ۲۰۶ که سه نفر بودند، درگیر شدند.

وی افزود:یکی از راکبان موتورسیکلت سه تیر با اسلحه کلت به خودرو شلیک کرده که یک نفر از سرنشینان آن مصدوم شد.

 سرهنگ باباییان گفت:در پی اقدامات ماموران پلیس، چهار نفر از آنها دستگیر و تلاش برای دستگیری سایرین ادامه دارد.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *