مقدمه‌ای کوتاه بر مسیر شعر انقلاب

13:30 - 28 بهمن 1396
کد خبر: ۳۹۷۶۴۸
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
رسول گلپایگانی در یادداشتی کوتاه شعر انقلاب را شعری پویا و زنده و البته آرمان‌گرا توصیف می‌کند.

به گزارش گروه فرهنگی به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، شعر انقلاب اسلامی ایران، شعری پویا، زنده و البته آرمان‌گرا است. شعر انقلاب، در پی ویرانی تفکرات و تصورات غیر انقلابی، و پی‌ریزی مسیری رو به تعالی و اوج برای انسان است. درست همانند خود انقلاب که در پی ویرانی و از نو ساختن است. «شعر در عصر انقلاب اسلامی فارغ از هیاهوهای روشن‌فکرمآبانه، که البته بیشتر به سازش با طاغوت ختم می شد. جایگاه حقیقی خود را در میان عامه‌ مردم به دست آورده است. شاعران انقلاب فرزندان زمانه‌ خویش هستند و از میان همین پابرهنه‌ها برخاسته‌اند. دردها و آلام اجتماع خویش را با تمام وجود حس می‌کنند و می‌کوشند تا با سخن خود محرمی باشند بر اسرار مردم و مرهمی بر دردهای ایشان».2

شاعران انقلاب اسلامی، آنان که پیش از به ثمر رسیدن انقلاب، همواره در پی ایجاد آن بوده اند، طبعاَ زبان و بیان خاص خودشان را پس از انقلاب هم ادامه داده اند. شاعرانی هم که آغاز شاعری شان، همراه با شروع انقلاب، به ثمر نشستن انقلاب بوده، در آغاز تا حدود زیادی تحت تأثیر زبان و بیان شاعران پیش‌کسوت انقلابی هستند. در این مقطع به راحتی نمی‌شود بین شعر شاعران سالمند و شاعران میانسال و جوان، فرق جدی قائل شد. تندی و تیزی‌ای که در شعر شاعران جوان، در سال‌های آغازین پس از انقلاب بیشتر به چشم می خورد.

اما پس از چندی همچنان که انقلاب، شتابناک به پیش می آید، شاعران انقلاب، به خصوص شاعران جوان که مستعدتر از دیگران در پذیرفتن حرف‌های تازه و نوجویی‌های جسورانه، نگاه شاعرانه‌تری پیدا می کنند و از شعر صریح، معناگرا و شعارگونه دور می‌شوند؛ و همچنان که زمان به پیش می‌رود، ذهن و زبانی تازه‌تر می‌یابند. کم کم می‌توان صداهای مشخصی را در بین این گروه از شاعران انقلاب، تشخیص داد. کسانی چون «سید حسن حسینی»، «قیصر امین‌پور»، «نصرالله مردانی»، «عبدالجبار کاکایی» و بسیاری دیگر، که شعرشان از نظر زبان و شعریت از شعر شاعران پیش‌کسوت، همچون «سبزواری»، «علی معلم»، «مشفق کاشانی»، «گرمارودی»، «مهرداد اوستا» و دیگران کاملا جدا و متفاوت و قابل دسته بندی است. حتی شعرای نسل تازه‌ انقلاب، به سمت قالب‌های جدید شعری هم رفتند و کسی چون سید حسن حسینی در قالب شعر سپید به موفقیت‌های با ارزشی هم دست یافت. اما هنوز در بین شاعرانی چون «علیرضا قزوه» و دیگران نیز، رگه‌هایی از محتواگرایی مفرط که شعر را به حیطه‌ شعار نزدیک می‌کند، قابل جست‌وجو بود. که هر چه از سال‌های اول انقلاب دور می شویم، این توجه بیش از اندازه به محتوا کم‌رنگ‌تر می‌شود و به اصل شعر که همان ذهن و زبانی شاعرانه است، نزدیک می شویم.

می‌توان گفت دوران پختگی شعر انقلاب از همین جا آغاز می شود. در این دوره، شعر بدون اینکه توجهش را نسبت به جامعه کم‌رنگ کند، از دغدغه‌های صرفا انقلابی دور می‌شود، و می‌کوشد آرمان‌های انقلابی و ارزشمند را به گونه‌ای هنرمندانه‌تر، چند وجهی، کلی و فراگیر در قالب شعر بیان کند تا تعادلی میان جوهر شعر و معانی ارزشمند در آثار پدید آمده برقرار شود. نکته‌ مهم اینکه نمی‌توان از شعر انقلاب سخن به میان آورد و از کنار بخش اعظم آن، یعنی «شعر جنگ و پایداری» گذشت.

شعر انقلاب در کشور ما از همان سال‌های اول با پدیده‌ دفاع مقدس و حماسه‌ای که مردم غیور و مسلمان در دفاع از میهن اسلامی آفریدند، گره خورد؛ گره‌ای آنچنان محکم که تمییز آن دو را از هم مشکل می‌نماید.

امروز به راحتی نمی‌توان گفت که شعر انقلاب کدام و شعر پایداری کدام است. شاید درست‌تر آن باشد که هر دو را در ذیل «شعر متعهد» قرار دهیم. در این میان کسانی اعتقاد دارند شعر انقلاب با ویژگی‌ها و شرایط خاصش مسیر بهتری را طی کرده است و دیگرانی هم هستند که نظر دیگری دارند.

«باید معترف بود که شعرهایی که برای انقلاب اسلامی سروده شده است، با وجود تعداد بسیار، نه از لحاظ کیفیت با شعرهای سال‌های بعد (مثلا شعرهای جنگ) برابری می‌کند و نه می‌تواند برای تصویر و ترسیم ابعاد و جوانب وسیع انقلاب بسنده باشد». 3

پاره‌ای هنوز شعر انقلاب را شعری می‌دانند که مثلا قافیه و ردیف آن انقلابی باشد؛ یعنی در قافیه و ردیف، کلماتی همچون: «پیروزی»، «انقلاب»، «مرگ بر... » باشد؛ اما اگر از شعر متعهد تعریفی درست داشته باشیم، جواب این سؤال، به شهادت دفاتر فراوان شاعران معاصر، منفی است.

شعر متعهد شعری است که به آدمی، اخلاق و آرمان‌ها وفادار است؛ نظریه‌ی ادبیات متعهد از آن ژان پل سارتر است. او به‌خصوص در کتاب «ادبیات چیست» به صورت مفصل به این موضوع پرداخته است. هرچند به دلایلی (که در این مقال جای پرداختن به آن نیست) سارتر ادبیات متعهد را در رمان جست‌وجو می کرد، ولی در ایران به دلیل اهمیت بیشتر شعر به نسبت نثر، تعهد وارد دنیای شعرا هم شده است. سارتر تعهد هنرمند را در مسائل اجتماعی بیان می‎‌کند: «نویسنده‌ متعهد آن رویای ناممکن را از سر بیرون کرده است که نقش بی‌طرفانه و فارغانه‌ای از جامعه و از وضع بشری ترسیم کند. وظیفه‌ نویسنده است که کاری کند تا هیچ کس نتواند از جهان بی اطلاع بماند و هیچ کس نتواند خود را از آن مبرّا بداند». 4

اما در ایران شعرا نسبت به مسائل اخلاقی و مذهبی نیز نگاه ویژه‌ای داشته و دارند.

شعر انقلاب با قوت و ضعف‌هایی چند، هنوز به مسیر خود ادامه می دهد و نسل جوان‌تر به جمع شعرای پیش‌کسوت وارد شده اند؛ نسلی با دغدغه‌هایی جدید، نگاهی متفاوت، با دنیایی از اطلاعات و کوهی از استعداد. نسلی قالب گریز که می خواهد خودش ببیند و بشناسد و بیافریند.

1- کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، مسئول دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری و آموزش و پژوهش حوزه هنری استان سمنان

2 - بر دامن سکوت، سعید خومحمدی خیرآبادی، با همکاری مجتبی جوادی نیا، انتشارات سوره مهر، ص 8

3 - ده شاعر انقلاب، محمد کاظم کاظمی، انتشارات سوره مهر، ص 21

4 - ادبیات چیست، ژان پل سارتر، ترجمه ابوالحسن نجفی و مصطفی رحیمی، انتشارات نیلوفر، ص 84

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *