نذر فرهنگی جوانان ایرانی در عراق/ به نیت لبخند در بازی‌های کودکانه راهی سفر شدیم

9:13 - 18 آبان 1396
کد خبر: ۳۶۵۸۳۸
دسته بندی: جامعه ، عمومی
در میان حس دلبستگی به حال و هوای وصف ناشدنی اربعین، نذر‌های فرهنگی حکایتی دیگر در مسیر پیاده روی اربعین در عراق دارند. نذرهایی که گاه فقط نشاندن لبخند روی لبان کودکان جنگ زده عراق است.

نذر فرهنگی حوانان ایرانی در عراق/ به نیت لبخند در بازی‌های کودکانهبه گزارش خبرنگار جامعه خبرگزای میزان، سخت است، اما نمی‌دانم چه می‌شود  که خستگی‌های سفر سال گذشته یادم می‌رود.یک حس غریب و وصف ناشدنی که ناخودآگاه وابستگی‌های زندگی جدیدم هم در مقابل آن توان مقابله را ندارد. آخر به تازگی ازدواج کرده ام و در اوج تجربه جدید زندگی ام قادر به ماندن و نرفتن نیستم.

سه سالی هست اربعین‌ها متفاوت‌تر از هر زمان دیگری برایم می‌گذرد، یک دل و هزاران بهانه برای رفتن و ادای یک نذر.

مهدیجوان ۳۰ ساله است که در بحبوحه زندگی نو پای متأهلی اش، از یک حال عجیب می‌گوید و حرف هایش از نذر چندین ساله خود و دوستانش بسیار شنیدنی است.

او از دنیایی فراتر از آنچه که در قاب دوربین‌ها نقش می‌بندد، حکایت می‌کند: سال ۹۴ بود که به همراه دوستان راهی کربلا شدیم، وصف حال و هوای زائران پیاده را همیشه شنیدیم. آنجا شاید تنها جایی است که از فرسنگ‌ها فاصله صدای زمزمه مردم در راه وصال به عشق امام حسین (ع) به گوش می‌رسد. مگر خاکی‌تر از این هم می‌شود که با کوله‌ای خالی از زرق و برق‌های زندگی‌های امروز، بدون هیچ پست و مقام مطرحی، همه در یک مسیر فقط به یک چیز فکر می‌کنند و آن هم گوشه‌ای دنجی برای حرف‌هایی که هرکسی نباید بشنود. 

شرح حال بسیار است. نذر‌های فرهنگی، واکس زدن کفش و شستن لباس زائران، ماساژ پا‌های خسته از دغدغه‌های زندگی، موکب داری و شرشر عرق ریختن در کنار دیگ‌های برپا شده و همه دست به سینه برای خدمت به مشتاقان اباعبدالله الحسین (ع) به صف شده اند تا کسی غریب نماند در شهری که رسم مهمان نوازی خود را در طی قرن‌های گذشته را به جای نیاورد.


زمانی که تصمیم به رفتن گرفتیم نه من بلکه همه دغدغه کمک کردن به زائران را داشتند، هر کاری که می‌شود در آن شرایط انجام داد. در کلنجار باخودم بودم که کنار جاده، نزدیک یکی از عمود‌ها نشستیم. پسر بچه‌ای عراقی در کسری از ثانیه خود را به ما رساند و مدام با زبان عربی خود اصرار داشت مسافران خسته را برای پذیرایی و استراحت به خانه پدری دعوت کند.

ابو سجاد پسر بچه ۱۰ ساله سبزه پوستی بود که در شور و شوق کودکی خود، تصوری عجیب از مردم ایران داشت که با عشق به رهبری گره خورده بود. علاقه کودکان و نوجوانان عراقی به آیت الله صدر، حکیم و سیستانی، ایرانیان را بهت زده کرده بود و این شد باب سخنی برای آغاز نذر چند جوان ایرانی در عراق که چیزی جز صدای خنده‌های کودکان به دنبال نداشت.

بعد از جنگ‌های متعدد در عراق، همه چیز رنگ و بویی روستایی به خود گرفت و در حالی که در هر کشوری زمین‌های بازی کمترین امکانی است که در یک گشت یک ساعته در شهر به چشم می‌خورد، در عراق کوچه‌های خاکی و خالی از امکانات، شیطنت‌های کودکانه را به نخلستان‌ها محدود کرده است.

مهدی از اشتیاقش به نذر خود در مراسم پیاده روی اربعین این چنین می‌گوید: به خاطر سال‌ها تجربه معلمی در مدارس، با روحیه بچه‌ها آشنایی زیادی دارم. تصمیم بر آن شد برخلاف دیگر زائران، نذری کودکانه را ادا کنیم، نذر لبخند در بازی‌های کودکانه.

ارتباط گرفتن با بچه‌های عرب زبان کار سختی نبود تنها یک انگیزه برای لبخند کافی است تا زمینه برای ادای نذر فراهم شود. به همراه ۳ دوست دیگر تعداد زیادی پیکسل (سنجاقی) با تصاویر اشخاص محبوب در عراق را تهیه کردیم.

بعد از عبور از مرز کشورمان تا مسیر کربلا، به سراغ بچه‌ها و کودکانی می‌رویم که پا به پای بزرگتر‌ها مشغول کمک هستند. آشنایی و دوستی‌ها از یک سربند و سنجاقی آغاز می‌شود و در نهایت رفاقت‌ها به یک خاطره به یادماندنی از سفر اربعین به کربلا می‌رسد.

نوع بازی، در شرایط ازدحام جمعیت در ایام اربعین برای هر شنونده‌ای تعجب آور است، اما تنها جواب سوال را این ۴ جوان می‌دانستند، مهدی بدون سوال می‌گوید: ما برای نذر خود احتیاجی به صرف هزینه و حمل وسیله‌ای نداریم. نان بیار کباب ببر، گل یا پوچ، و بازی‌هایی از این قبیل کافی است برای شاد کردن بچه‌ها که دور هم جمع می‌شویم و بازی‌های ایرانی را انجام می‌دهیم.برخلاف تصورمان بسیاری از بچه‌ها از این اقدام استقبال می‌کنند. کافی است چند دقیقه‌ای وقت بگذاری تا با تعداد زیادی از بچه‌ها روبرو شوید که با ذوق می‌خواهند در بازی شرکت کنند. در این بین فوتبال‌های شبانه در کنار موکب ها، عالمی دیگر دارد.


او لذت این نذر را در شادی کودکان می‌داند که حتی در احادیث متعددی بر این امر تأکید شده است و ادامه می‌دهد: پیامبر در احادیث خود به شادی کودکان اشاره کرده است که هر کس فرزند خود را ببوسد، خداوند ثواب براى او می نویسد و هر کس او را شاد کند، خداوند او را در روز قیامت شاد خواهد کرد؛ بنابراین لازم نیست حتما هزینه‌های بالایی صرف نذری شود، گاهی لازم است با نذر‌های فرهنگی، انگیزه و امید را به کودکانمان یاد بدیم و در کنار مشکلات ریز و درشت زندگی، فرصت‌های خوب زندگی را به ان‌ها یادآوری کنیم و این بسیار ارزش دارد.

نذر فرهنگی حوانان ایرانی در عراق/ به نیت لبخند در بازی‌های کودکانه


ما امسال هم به نیت ادای نذر خود راهی کربلاییم. وقتی عکسای سال‌های گذشته رو می‌بینم هنوز صدای خنده بچه‌ها به گوشم می‌رسد و انگیزه ام را برای رفتن به عراق بیشتر می‌کند؛ و کلام آخر، حواسمان به حال دل هم باشد، گاهی یک لبخند کافی است تا توشه آخرتت شود، پس شادی را از هم دریغ نکنیم.

 گزارش از مرضیه فرزعلیان



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *