رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

اقتصاد دلیل ائتلاف

10:56 - 18 خرداد 1396
کد خبر: ۳۱۶۵۴۲
دسته بندی: اقتصاد ، عمومی
نتیجه عملکرد دولت ترامپ صعود اونس از قیمت 1130 دلار به نزدیکی 1300 دلار،ورود قیمت نفت به کانال 50 دلار و انعقاد قرارداد فروش تسلیحات به عربستان و در یک کلام تحقق اهداف اقتصادی آنها با ابزار سیاسی و نظامی است.
به گزارش گروه اقتصاد ،سال 1383 وارد دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی شدم.جمله ای از استاد ایازی بخاطر دارم که نقشه خوانی تحولات اخیر کشورهای اطراف نقشه ایران و حاشیه خلیج فارس را آسان میکند.ایشان گفتند:پشت صحنه هر جنگی یک هدف سیاسی می باشد و هر هدف سیاسی براساس اهداف اقتصادی می باشد.

برای تحلیل شرایط حاکم بر منطقه و تقابل کشورهای عرب با قطر به ژانویه 2017 و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برمیگردیم.زمانی که ترامپ به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد و کابینه خود را معرفی کرد.ترکیب کابینه ترامپ تاجر،متشکل از افرادی بود که از بازار طلا،نفت شیل و فروش تسلیحات نظامی سرمایه دار شده اند.لذا رونق بازارهای مذکور بر قدرت و سرمایه این کابینه می افزاید و این تجار با تصاحب پست های کلیدی سیاسی به اهداف اقتصادی خود میرسند.

اما شرایط حاکم بر بازارهای مذکور به چه صورت بود؟اونس در قیمت های کمتر از 1150 دلار در کانال 1100 دلار در نوسان بود و چشم انداز افزایش 2 بار نرخ بهره توسط فدرال رزرو در سال 2017،احتمال کاهش قیمت آن به کمتر از کانال 1100 دلار را تقویت میکرد.

نفت در میانه های کانال 40 دلار در نوسان بود و مازاد عرضه نفت مانعی جدی بر سر راه افزایش قیمت آن بود.لذا در این شرایط تولید نفت شیل توجیه نداشته و دکل های آن یکی پس از دیگری از فرآیند تولید خارج می‌شدند.

از طرفی شرایط حاکم بر دنیا به نحوی بود که اعراب به ویژه عربستان که همیشه از متقاضیان اصلی تسلیحات نظامی آمریکا بوده اند انگیزه ای برای تقاضای تسلیحات نداشتند و صندوق های عربستان و کشورهای تولیدکننده نفت حاشیه خلیج فارس انباشته از دلارهای نفتی به واسطه افزایش قیمت نفت در سالهای اخیر است.

برآیند شرایط حاکم به کام ترامپ و کابینه او نبوده و به دنبال راهی جهت بازگرداندن دلارها به آمریکا و رسیدن به اهداف اقتصادی خود می باشند.

بهترین نسخه جهت افزایش قیمت اونس،افزایش قیمت نفت و فروش تسلیحات نظامی،تنش و درگیری در دنیا به ویژه در میان کشورهای تولیدکننده نفت علی الخصوص خاورمیانه و منطقه منا می باشد.برای این منظور 3 سناریو برای آمریکا قابل تصور است.1)ایجاد تفرقه و اختلاف میان کشورهای حوزه خلیج فارس.2) راندن داعش از عراق و سوریه به سمت عربستان و تجزیه عربستان در صورت عدم تبعیت عربستان از خواسته های آمریکا و 3) به احتمال ضعیفتر متحد کردن کشورهای عربی برای جنگ با ایران.

سفر ترامپ به عربستان و انعقاد قرارداد فروش 110 میلیارد دلار و قراردادهای چندصد میلیارد دلاری با عربستان و کشورهای عربی به بهانه حفظ امنیت آنها،از یکطرف هم آمریکا به اهداف خود یعنی فروش اسلجه و بازگرداندن دلارهای نفتی به آمریکا رسید و از طرفی آل سعود مجوز ادامه سلطه خود بر عربستان را از آمریکا گرفت و مانع فروپاشی آل سعود و تجزیه عربستان شد.بنابراین در شرایط حاضر اجرای سناریو دوم منطقی نمی باشد.احتمال در پیش گرفتن سناریو سوم به ویژه با حضور 40 میلیونی در انتخابات ریاست جمهوری ایران هم ضعیف می باشد بنابراین اجرای سناریو اول محتملترین سیاست پیش روی آمریکا می باشد.

اختلافات روزهای اخیر میان قطر و عربستان و متحدانش مؤید اجرای سناریو اول توسط آمریکا می باشد.

در صورت صحت اظهارات امیر قطر مبنی بر نفوذ هکرها و انتشار سخنانی منتسب به او،میتوان رد پای آمریکا را در ایجاد تنش و اختلاف میان قطر و عربستان دنبال کرد.

با برقراری این شرایط آمریکا به اهداف خود میرسد،از یکطرف ایجاد تنش میان کشورهای تولیدکننده نفت و گاز،باعث اختلال در عرضه شده لذا انگیزه برای تحریک هر چند ضعیف قیمت نفت به وجود می آید و در نتیجه شرایط بازار برای تولیدات شیل هموارتر میشود و از طرفی هر تنش و ناامنی در دنیا باعث افزایش تقاضای طلا به عنوان سرمایه امن و افزایش قیمت آن میشود.و همچنین قراردادهای تسلیحاتی هم که منعقد شد و در صورت تشدید درگیری،هر یک از طرفین برای افزایش امنیت خود اقدام به بستن قراردادهای جدید خواهند کرد.بنابراین هر 3 هدف ترامپ و کابینه او محقق شده است.

علاوه بر اوضاع منطقه،ایجاد تنش و رقابت تسلیحاتی کره شمالی و ایجاد ناامنی در جنوب شرق آسیا به ویژه برای متحدان آمریکا،دلیل دیگری برای رساندن آمریکا به اهدافش می باشد.

نتیجه عملکرد دولت ترامپ صعود اونس از قیمت 1130 دلار به نزدیکی 1300 دلار،ورود قیمت نفت به کانال 50 دلار و انعقاد قرارداد فروش تسلیحات به عربستان و در یک کلام تحقق اهداف اقتصادی آنها با ابزار سیاسی و نظامی می باشد.

حسن حیدری، پژوهشگر و تحلیلگر اقتصادی      


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *