داستان خبربری و خبربیاری در فوتبال ایران/ این فوتبال خاله زنک، این فوتبال آلوده به غیبت

14:09 - 14 دی 1395
کد خبر: ۲۶۳۱۷۸
دسته بندی: ورزشی ، فوتبال
و همه این‌ها فقط و فقط بر سر همین خبربیاری و خبر بردن! سرگرمی آدم‌های بیکار و آفت آدم‌های بزرگ، همین امسال کم از این قصه ضربه نخوردیم؟
به گزارش خبرنگار گروه ورزشی ، «من با امیر قلعه‌نویی مشکلی نداشتم. مشکل بین ما نبود. واقعا وقتی گفتم به خاطر او به استقلال آمدم دروغی در کار نبود. هم به خاطر استقلال آمدم هم به خاطر قلعه‌نویی اما اتفاقاتی بین مان افتاد که باعث شد بین‌مان جدایی بیفتد. بین ما خیلی خبر بردند و آوردند. خیلی از این کارها شد تا دیگر بین‌مان جدایی افتاد».

اینها حرف‌های یکی از موفق‌ترین لژیونرهای تاریخ ایران در مورد یکی از موفق‌ترین مربیان تاریخ فوتبال ایران است که در یکی از موفق‌ترین و پرافتخارترین باشگاه‌های تاریخ ایران و حتی آسیا رخ داده. حرف‌هایی که باور کردنش برخلاف تصور بسیار آسان است چرا که سال‌هاست عادت کرده‌ایم به باور کردن. سال‌هاست خرق عادت به صفت برجسته اهالی فوتبال ایران تبدیل شده.

از روزی که در تمرین پرسپولیس به دستور یکی از بزرگان، محراب شاهرخی را کنار گذاشتند تا روزی که ناصر حجازی سوار هواپیمای تیم ملی به مقصد آرژانتین نشد تا وقتی پولش را بگیرد، از وقتی که بازیکن و مربی و عضو هیئت مدیره در جلسات محرمانه گوشی خود را باز می‌گذاشتند تا نامحرم صدای‌شان را بشنود، از آن روزی که خداداد عزیزی بر سر یک شماره پیراهن بر بلاژویچ شورش کرد و از همان روزی که شماره پیراهن خداداد را به رحمان دادند، از همان روز که در آستانه بازی نهایی انتخابی ایران برای صعود به جام جهانی، گزارشگر تلویزیون ایران در تهران در ساعت 2 نیمه شب با بازیکن تیم ملی ایران در منامه مکالمه تلفنی برقرار کرد و خیلی راحت با هم حرف زدند و کسی هم از خودش نپرسید که این برادرمان چرا باید آن ساعت شب بیدار باشد، از همین و همان روزها و لحظه‌ها بود که فهمیدیم در فوتبال ایرانی نباید از کسی توقعی داشته باشیم که با شنیدن خبری از او متعجبمان کند.

ما فوتبال خاله زنکی داریم. آدم‌ها از هم حرف می‌برند پیش این و آن و به کمک این حرف‌ها پست می‌گیرند یا پست‌ها را به همراه آدم‌شان می‌شکنند! ما فوتبال خاله زنکی داریم و اجازه دادیم این سطح از «خاله زنکیت» به بالاترین رده از بازیکن‌ها و مربیان و باشگاه‌های ما نیز نفوذ کند.

حرف‌هایی که جواد نکونام زد بخش کوچکی از ماجراست. در استقلالی که آن همه ستاره و بزرگتر داشت، آنقدر درگیری و حاشیه درست کردند که تا تیم ملی هم کشیده شد! قصه استقلال اینگونه بود. قصه تیم ملی هم و صد البته سه ضلعی « رحمتی -نکونام - قلعه نویی» که بعدها آنقدر اضلاع و نام‌های مختلفی به آن اضافه شدند که نفهمیدیم در نهایت داریم در مورد چه شکل هندسی‌ای سخن می‌گوییم! هر چه بود آن سازه شکسته شد و در نهایت به دو ضلعی «نکونام – کی‌روش» مبدل شد. نه قلعه نویی آبش با نکونام و رحمتی در یک جوب رفت و نه رحمتی و نکونام با هم پاره خطی تشکیل دادند. حتی بازیگران درجه دوی کنار زمین هم این روزها در سطح اول فوتبال ایران نیستند و در بهترین حالت یا بیرونند یا در لیگ یک مشغول به مرور خاطرات روزهای باشکوه استقلال!

این وسط همه‌شان با هم ضرر کردند. کی‌روش چقدر انرژی خرج این بازی کرد و چقدر مهره کنار گذاشت. قلعه‌نویی شانس قهرمانی در آسیا را از دست داد و در لیگ هم با استقلال بدترین نتایج عمرش را گرفت و رفت. نکونام به آنچه می‌خواست نرسید و از استقلال رفت و بعد هم خداحافظی تلخی داشت. رحمتی که تیم ملی را از دست داد و بعد استقلال را و بعد در نهایت سقوط با پیکان را تجربه کرد و حالا هم که می‌بینید در استقلال چه حال و روزی دارد. در میان آن بازیکنان، یکی بود که سودای بازوبند داشت و اصلا دعوا را راه انداخت تا هم رحمتی و هم نکونام را از تیم بیرون کند که خودش کاپیتان شود و حالا دارد با حسرت از دور به استقلال و تیم ملی نگاه می‌کند. او هم هیچ وقت برنگشت و محکوم است به بیرون ماندن از تیم برای ابد.

و همه این‌ها فقط و فقط بر سر همین خبربیاری و خبر بردن! سرگرمی آدم‌های بیکار و آفت آدم‌های بزرگ. همین امسال کم از این قصه ضربه نخوردیم؟

انتهای پیام/


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *