برنامه ریزی های جدید علیه ایران

9:22 - 09 دی 1395
کد خبر: ۲۶۰۹۱۳
دسته بندی: سیاست
اکنون که حوزه نفوذ و تأثیر گذاری جمهوری اسلامی ایران بر سر زبان ها است، دشمن برای مهار آن بیکار ننشسته است.
به گزارش گروه سیاسی ، بحران غرب آسیا که دست ساز آمریکا و دیگر کشورهای همپیمان او است، هدف نهایی خود را ایران قرار داده بود.

شاید برنامه ریزی آمریکا و هم پیالکی های منطقه ای او دقیق و حساب شده بود، اما از نوع برخورد و راهبرد جمهوری اسلامی ایران اطلاع دقیقی نداشت و بر اساس گمان برای مقابله با ایران پیش می رفت.

آمریکایی ها هیچگاه تصور نمی کردند که ایران در بحران غرب آسیا به ویژه سوریه و عراق ورود مستقیم کند.

این تصور برای آنها برگ برنده تلقی می شد، چون می دانستند اگر ایران به حمایت از دولت و ملت سوریه و عراق نیاید، کار این دو کشور به راحتی پایان می یابد.

اما ایران نه تنها خود از همان آغاز بحران در سوریه و سپس عراق وارد میدان شد، بلکه کشوری مانند روسیه را هم با منطق خود مجاب کرد که در دفاع از دولت و ملت سوریه وارد عمل شود.

البته برای این که ایران بتواند روسیه را وارد بحران معادلات کند، کار ساده ای نبود، مدت ها طول کشید تا روسیه راضی شد تا برای نقش آفرینی در بحران غرب آسیا وظیفه تاریخی خود را ادا کند.

گفت وگوهای زیاد و طولانی با پوتین رئیس جمهور روسیه و دیگر مقامات این کشور سرانجام به نتیجه رسید.

آمریکایی ها و همپیمانان او که تصور نمی کردند مسکو خود را درگیر ماجرای سوریه کند، در عین ناباوری ناگهان خبر حملات موشکی و هوایی ارتش روسیه را شنیدند.

فراموش نکنیم روسیه در ماجرای لیبی از آمریکا رکب خورد و تن به موافقت با قطعنامه شورای امنیت سازمانن داد تا به این کشور حمله نظامی شود. هر چند خود مشارکت نکرد.

نقش جمهوری اسلامی ایران از همان آغاز بحران در سوریه که از جنس خیزش های اسلامی نبود، معادلات کشورهای عربی – غربی را به هم زد.

سودای سرنگونی دولت قانونی سوریه آن هم ظرف چند ماه بر باد رفت و اکنون به جایی رسیده است که آمریکا نه این که نخواهد، بلکه نمی تواند به این خواسته دست یابد.
 
اما در این میان نقش انگلیس در بحران غرب آسیا کمرنگ نیست، بلکه موذیانه و مرموزانه وظایف و دسیسه های خود را پیاده می کند.

همسویی لندن با واشنگتن در بحران غرب آسیا نشان دهنده نبود اختلاف میان این دو کشور است. میان این دو کشور بسیار اندک اختلاف دیده شده یا حتی دیده نشده است، تقسیم کار میان انگلیس و آمریکا دقیق و حساب شده است.

اکنون این انگلیس است که باید حضور خود را در خلیج فارس افزایش دهد. به همین خاطر سفر نخست وزیر و وزیر خارجه این کشور آن هم هر کدام جداگانه به کشورهای حاشیه خلیج فارس و حضور در نشست شورای همکاری خلیج فارس ثابت می کند که لندن در پی نفوذ بیشتر در منطقه است.

نوع سخنان «ترزا می» نخست وزیر انگلیس در جریان سفر به منطقه که حمایت از سیاست های خصمانه کشورهای مرتجع منطقه علیه ایران بود، با اعلام فروش سلاح به این کشورها برای مقابله با ایران، همچنین احداث پایگاه نظامی از سوی انگلیس در کشورهای حاشیه خلیج فارس، از برنامه ریزی برای حضور طولانی مدت در منطقه حکایت دارد.

برنامه ریزی انگلیس برای حضور بیشتر درخلیج فارس با استقبال سران مرتجع عربی منطقه روبرو شده است.

علیرغم این که کشورهای عربی اقدام به خرید سلاح آن هم در حجم بسیار بالا می کنند، اما هیچگاه نتوانسته اند از خود دفاع کنند، آنها تنها خریدار سلاح هستند تا کلکسیونی از سلاح های مدرن را به نمایش بگذارند، اثبات این ادعا، جنگ آل سعود علیه یمن است، رژیم سعودی نزدیک به دو سال است که مردم مظلوم یمن را زیر آماج حملات خود دارد، اما حتی به یک درصد از هدف خود نرسیده است. ضعف و ترس در نیروهای مسلح کشورهای عربی همواره وجود داشته است، چرا که حکام عرب منطقه با پول های نفتی کشور خود تنها در اندیشه خوشگذرانی و عیاشی هستند.

اکنون هم که آمریکا خود را شکست خورده در تحولات منطقه می بیند، نقش بیشتری را به انگلیس داده تا بتواند، در زمان نقاحت، منطقه را به طور کامل از دست ندهد.

حضور بیشتر انگلیس در خلیج فارس دنباله همان سیاست مهار جمهوری اسلامی ایران است.

چنین فضایی همواره از سوی سران مرتجع عربی منطقه وجود داشته و برای کشورهای بیگانه مانند آمریکا و انگلیس مهیا بوده است.

انگلیس در صدد گسترش مناسبات نظامی با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس است. از این پس سیل سلاح ها و تجهیزات نظامی انگلیسی سرازیر منطقه می شود و یک بازی تسلیحاتی دیگر در خلیج فارس شکل می گیرد.

ضمن این که سیاست ایران هراسی از سوی آمریکا و انگلیس دامن زده می شود.

چنین اقدامات و واکنش هایی ایجاب می کند تا جمهوری اسلامی ایران هم دست روی دست نگذارد و همچنان به ارتقاء سلاح ها و تجهیزات نظامی خود بپردازد.

جمهوری اسلامی ایران همواره با تهدیداتی از سوی آمریکا، رژیم اسرائیل و کشورهای وابسته و سرسپرده منطقه روبرو بوده است.

شرایط منطقه اکنون به گونه ای نیست که نسبت به آن بی تفاوت بود و به آن توجهی نکرد.

جمهوری اسلامی ایران در تعیین شرایط حال و آینده غرب آسیا نقش اول را دارد. برای این که تصمیم گیری و تصمیم سازی از ایران گرفته شود، دشمنان ایران نقشه های تازه ای را پیاده می کنند.

دشمن از ظرفیت های نظامی خود برای فشار بر ایران بهره می برد، ابزارهای دیگری هم در دست دارد، مذاکره، توافق و تحریم از همان ابزارها است، اما در چنین دنیایی، برای اینکه بتوان خطرات را دور کرد، وجود یک نیروی قدرتمند نظامی نیاز اساسی برای کشوری مانند جمهوری اسلامی ایران است.

اگر نیروهای مسلح مکتبی و مردمی جمهوری اسلامی ایران نبودند، کار برای دشمنان آسان تر می شد.
 
انتهای پیام/


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *