مطالبات اصلاح طلبان از روحانی روشن است

12:21 - 15 تير 1393
کد خبر: ۲۵۲
آقای روحانی در بدترین شرایط بعد از پیروزی انقلاب مسوولیت دولت را بر عهده گرفتند. آقای روحانی مجموعه ایی را تحویل گرفته است که چندین زلزله 8 ریشتر همه ساختارهای آن را ویران کرده بود. ترمیم و بازسازی یک چنین مخروبه یی کار بسیار دشواری است و معمولاساخت و سازها موقعی خود را سریع می تواند نشان دهد که بر روی یک شالوده آماده و مهیا انجام شود.

 یک سال است که طیف های سیاسی دنبال جواب این سوال هستند که روحانی اصلاح طلب است یا اصولگرا. تا حالاهم هر کسی در این باره حرفی زده است: حرف هایی که مشخصا ناظر به انتخابات مجلس دهم است، جایی که حضور روحانی و اعتدال گرایان به عنوان یک نیروی نوظهور اما تاثیرگذار در کنار هر یک از دو جناح سیاسی کشور می تواند معادلات جدیدی را دامن بزند. اکنون هم اصولگرایان و هم اصلاح طلبان به خوبی می دانند ماندن در کنار روحانی و تیم او می تواند در انتخابات مجلس دهم سرنوشت آنها را به گونه یی دیگر رقم بزند. در مقابل به نظر می رسد که روحانی نیز دریافته که بدون این دو جناح نمی تواند توان چندانی برای جلو رفتن در مسیر سخت سیاست ورزی داشته باشد. در چنین شرایطی سوال اساسی این است که نهایتا ائتلاف های انتخابات سال 94 به چه شکلی خواهند بود. آیا باز هم همان ائتلاف های 24 خرداد 92 در آنجا ظهور می کنند یا اینکه شاهد لیست هایی با ترکیب های سیاسی متفاوت خواهیم بود؟ مرتضی الویری در گفت وگو با «اعتماد» تاکید دارد که روحانی و اصلاح طلبان موتلف یکدیگر هستند، اتلافی که به زعم او همچنان پابرجاست. او همچنین در پاسخ به سوالات ما موقعیتی از یک کثیرالاضلاع شکل گرفته از نیروهای اصلاح طلب و اصولگرا را ترسیم می کند که در انتخابات مجلس دهم برای خارج کردن تندروها از حوزه تاثیرگذاری تن به یک همکاری سیاسی خواهند داد.
    
     ارزیابی شما از آقای روحانی و دولت ایشان در نسبت با نیروهای اجتماعی و پایگاه های سیاسی که در کشور وجود دارد چیست؟
    می شود گفت آقای روحانی در بدترین شرایط بعد از پیروزی انقلاب مسوولیت دولت را بر عهده گرفتند. آقای روحانی مجموعه ایی را تحویل گرفته است که چندین زلزله 8 ریشتر همه ساختارهای آن را ویران کرده بود. ترمیم و بازسازی یک چنین مخروبه یی کار بسیار دشواری است و معمولاساخت و سازها موقعی خود را سریع می تواند نشان دهد که بر روی یک شالوده آماده و مهیا انجام شود. اما همانطور که اشاره کردم آقای روحانی در شرایطی کار را شروع کرد که باید بر روی یک ویرانه یی یک بنای جدید را بسازد. بنابراین قبل از آنکه ساخت و ساز شروع شود نیاز است تا خرابی های این ویرانه جمع شوند و یک عملیات آواربرداری گسترده انجام گیرد. لذا تغییرات برای اینکه محسوس شود نیاز به زمان بسیار بیشتری دارد. کسانی که اطلاعات جزیی و فنی ندارند و با کارهای اجرایی آشنایی ندارند، انتظار و توقع دارند که تحولات و تغییرات و سازندگی ها خود را سریع تر نشان دهد. واقعیت این است که کارهای بنیادین خوبی انجام شده، اما با توجه به تنگناهای موجود ظهور این تغییرات زمان بیشتری را می طلبد و این در حالی است که عموم جامعه ایران تشنه ایجاد تغییرات و لمس آن علی الخصوص در حوزه های اقتصادی و معیشتی است و همین هم کار آقای روحانی و دولت ایشان را دو چندان سخت می کند. یعنی سطح مطالبات با داشته ها و میراث این دولت هماهنگ نیست.
    
     این وضعیتی که توصیف کردید، چه تاثیری بر پایگاه اجتماعی آقای روحانی گذاشته است؟ یعنی شما اگر بخواهید موضع جامعه را در قبال دولت و شخص آقای روحانی ارزیابی کنید، فکر می کنید جامعه ایران در چه موضعی قرار گرفته است؟
    این یک بدشانسی است که به آقای روحانی تحمیل شده است.من تصور می کنم انتظار جامعه بیش از آن چیزی است که قابل انجام بودن است. یعنی جامعه انتظار داشت که قیمت ها کاملاتحت کنترل دربیاید، جامعه انتظار داشت بیکاری کاهش پیدا کند. جامعه انتظار داشت که فضای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بازتر از این شود. بنابراین انتظارات جامعه بیشتر از وضعیتی است که بعد از آمدن آقای روحانی ایجاد شده است، فاصله میان انتظارات عمومی و کارهای انجام شده در ماه های گذشته یک نوع گله مندی را ایجاد کرده است. منتها وقتی کارهای انجام شده را با محدودیت های دولت تطبیق می دهیم و مخصوصا اینکه بسیاری از تغییرات و تحولات کاملادر اختیار دولت و رییس جمهوری نیست، آن موقع است که باید اذعان کنیم جامعه نیاز به تزریق امید بیشتر دارد و همچنین دولت هم باید جامعه را در جریان وضعیت خود و میراثی که تحویل گرفته، قرار دهد. چون به هر حال این فاصله یی که اشاره کردم اگر مدیریت نشود به ضرر دولت خواهد بود.
    
     بحث داغ این روزها، بحث خاستگاه سیاسی آقای روحانی و نسبت دو جریان سیاسی با ایشان، یا به عبارت بهتر نسبت ایشان با دو جریان سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا است. شما فکر می کنید که آقای روحانی چه در فرآیند انتخاباتی سال گذشته و چه بعد از آن در چه نسبتی با دو جریان سیاسی قرار گرفته است؟ نکته مهم تر اینکه جنس پیوند اصلاح طلبان با آقای روحانی را چگونه تعبیر می کنید؟
    آقای روحانی از همان اول اعلام کرده بود که اصلاح طلب نیست، بلکه اعتدال گرا است. این به آن معنا بود که آقای روحانی از یک مقطع به بعد که به 24 خرداد منتهی می شود نخواسته در اردوگاه اصولگرایی هم کار کند، چون اگر ایشان چنین قصدی داشت خیلی راحت می گفت که من همچنان اصولگرا هستم. این بحث اعتدال گرایی هم خط کشی ایشان با جریان اصلاح طلب است و هم با جریان اصولگرا. اصلاح طلبان هم هیچگاه ایشان را اصلاح طلب معرفی نکردند. اما نهایتا در انتخابات سال گذشته ایشان به همکاری با اصلاح طلبان روی آوردند و به هم نزدیک شدند. دلیل این هم خطراتی بود که کشور را تهدید می کرد. البته رد شدن صلاحیت آقای هاشمی و عدم ثبت نام آقای خاتمی و نبودن زمینه برای ثبت نام اصلاح طلبان دیگر، از جمله شرایطی بود که اصلاح طلبان و آقای روحانی و در کل اعتدل گرایان را به هم نزدیک کرد. بنابراین اصلادر این فرآیندها بحث اصلاح طلب شدن آقای روحانی یا تغییر هویت اصلاح طلبان در کار نبوده است. بحث عبارت از این است که برای نجات کشور بحث اصلاح طلب و اصولگرا مطرح نیست. به هر حال یک سری طیف های سیاسی و فعالان سیاسی حس کردند کشور در خطر است و تصمیم به یک همکاری برای نجات آن گرفتند.
    
     این مجموعه یی که تصمیم به همکاری گرفتند الان در چه وضعیتی نسبت به همدیگر قرار دارند؟ یعنی بعد از پیروزی انتخاباتی آقای روحانی چه اتفاقی در این مجموعه و چه تغییراتی در آن حادث شده است؟
    الان هنوز هم در همان مرحله خطر هستیم. انتخبات 24 خرداد شروع فرآیند عبور از مرحله خطر بود نه عبور کامل از آن. بنابراین طبیعی است که همچنان این حس همگرایی در آن مجموعه وجود داشته باشد. مخصوصا اینکه تهدیدات داخلی و خارجی که تندروها ایجاد می کنند هم هنوز به طور کلی رفع نشده و نسبت به آن نگرانی وجود دارد. من همچنان فکر می کنم که اصلاح طلبان هنوز هم با وجود برخی انتقادات از فعالیت های دولت حمایت می کنند تا کشور بتواند این مرحله را پشت سر بگذارد و وارد موقعیت جدیدی بشود که ثبات بیشتری دارد.
    
     شما اشاره کردید که نه اصلاح طلبان، نه اعتدال گرایان و از جمله آقای روحانی تغییر هویت نداده اند، اما کنار هم هستند و همچنان با هم همکاری می کنند. خب سوال اصلی این است که آقای روحانی و اعتدالیون با اصلاح طلبان در این یک سال گذشته و شاید هم قبل از آن در چه موقعیتی نسبت به هم قرار دارند؟
    اصلاح طلبان و آقای روحانی با حفظ خصوصیات ذاتی خود، موتلف هم هستند.
    
     این ائتلاف به نظر شما به کجا می رود؟ رسیدن به شرایط ثبات آیا می تواند این پیوند را سست یا گسسته کند؟ یا اینکه می تواند در آینده در یک سری مناسبات جدید تغییر حالت دهد و مثلاتبدیل به یک نیروی منسجم و جدید شود که دیگر تنها موتلف هم نیست، بلکه خودش یک طیف منسجم سیاسی خواهد بود؟
    اصلاح طلبان مطالبات روشنی دارند، به عنوان مثال در حوزه اقتصادی اصلاح طلبان به دنبال یک فضای رقابت سالم اقتصادی هستند و شرایط سالم اقتصادی برای یک رشد متوازن را می طلبند. در حوزه فرهنگی و اقتصادی آنها به دنبال فضای باز هستند و همینطور برداشتن تنگناهایی را می خواهند که سعی شده با رنگ و لعاب یک سلیقه دینی به جامعه تحمیل شود. در حوزه سیاست خارجی به جای تقابل به دنبال تعامل و همکاری هستند، در حوزه اجتماعی مطالب مختلف و حقوق اجتماعی برای کلیه اقشار و مذاهب مد نظر اصلاح طلبان است. بنابراین به هر میزانی که آقای روحانی بتواند در این مسیر جلو بیاید و حرکت کند، اصلاح طلبان احساس می کنند که یک فرد با تابلویی ولو غیر اصلاح طلب اهداف آنها را دنبال می کند و هیچ دلیلی ندارد که در آن صورت بخواهند از آقای روحانی و اعتدال گرایان جدا شوند. اگر در این زمینه عملکرد دولت غیر از این باشد قطعا اصلاح طلبان راه خود را خواهند رفت. البته از این طرف هم اگر برخی تندروهای اصلاح طلب بخواهند مطالباتی غیرمنطقی را مطرح کنند و روی مسائل امکان ناپذیر اصرار بورزند، قطعا زمینه شکاف این ائتلاف را فراهم کرده اند. حفظ این موقعیت بستگی مستقیم به رفتار دو طرف دارد. بدنه اصلاح طلبان و اکثریت آنها هم تاکنون با دولت همراه بوده اند و حتی سعی کرده اند در حاشیه قدرت مرتب مشکلات این دولت را به جامعه منتقل و گوشزد کنند.
    
     آیا سابقه این 11 ماه گذشته این امیدواری را ایجاد می کند که اصلاح طلبان و آقای روحانی به همکاری و نزدیکی خود ادامه دهند؟ به هر حال در همین مدت انتقاداتی هم مطرح شده که حتی برخی از چهره های سرشناس اصلاحات هم بر آن اصرار دارند. این آیا زمینه شکاف است یا تنها همان حمایت منتقدانه یی که اصلاح طلبان بر آن اصرار دارند؟
    با توجه به محدودیت های فراوانی که آقای روحانی را محاصره کرده و مواضع بسیار منفی و مخربی که شاهد هستیم در بین قسمتی از نمایندگان مجلس و برخی از صاحبان قدرت نسبت به دولت وجود دارد، آقای روحانی خوب حرکت کرده و من فکر می کنم که اکثر اصلاح طلبان هم چنین برداشتی از رفتارها و اقدامات دولت دارند. به همین دلیل هم جریان اصلاح طلبی در کل حامی مواضع و رفتارهای کلی آقای روحانی و دولت ایشان است. بنابراین سابقه این ماه های گذشته به نظر من حکایت از آن دارد که آقای روحانی و اصلاح طلبان این راه را همچنان در کنار یکدیگر ادامه خواهند داد.
    
     این مناسبات تا انتخابات مجلس دهم به کجا خواهد رسید؟ آیا دو طرف تا انتخابات سال 94 هم با همان پیوند سال 92 جلو خواهند آمد یا اینکه آقای روحانی امکان دارد به دنبال موتلفان جدیدی در میان اصولگرایان باشند که از نفوذ بیشتری در قدرت رسمی برخوردار هستند؟
    الان پیش بینی مجلس کار راحتی نیست و قطعا اتفاقات مختلفی تا آن زمان خواهد افتاد، اما اگر فردا انتخابات برگزار شود اولویت مهم برای اصلاح طلبان این نیست که مجلس را در دست بگیرند. اولویت اصلاح طلبان این است که سعی بکنند مجلس از جریان افراطی تهی شود و افراد واقع گرا در مجلس حضور پیدا کنند، چه اصلاح طلب و چه اصولگرا. چون بیشترین لطمات و ضرباتی که ما چه در عرصه بین المللی و چه عرصه های داخلی خوردیم و می خوریم از جریان های تندرو است. به طور مثال خسارت های سنگینی که از بالارفتن از دیوار سفارت انگلستان برای ما به وجود آمد حاصل حضور همین طیف ها بود.
    
     در فرآیندی که شما توصیف کردید امثال آقای لاریجانی یا اصولگرایان معتدل تر که طی یک سال گذشته به آقای روحانی و دولت هم نزدیک شده اند و حمایت های جدی هم در برخی مواقع داشته اند، از چه درجه یی از اهمیت برخوردار هستند؟ آنها چه نقشی را ایفا خواهند کرد؟ چقدر اصلاح طلبان یا دولت می توانند از نقش و موقعیت این دست طیف ها و چهره ها به نفع خود استفاده کنند؟
    به اعتقاد من اصولگرایانی که با درک واقعیات موجود می آیند و موضع گیری های اصلاح طلبانه انجام می دهند بهترین خدمت را به نظام و آینده کشور انجام می دهند. علت آن هم این است که بسیاری از حرف ها را اگر یک اصلاح طلب بزند، مخاطبین محدودی در حوزه قدرت خواهد داشت و تاثیر چندانی ندارد و در مقابل همان حرف ها را اگر یک اصولگرا بزند، طبیعتا می تواند مخاطبین بیشتری داشته باشد. لذا تصور من این است که اگر افراد و طیف های مورد اشاره شما به تدریج موضع مشترکی با اصلاح طلبان پیدا کنند، بسیار برای آینده نوید بخش خواهد بود.
    
     اصولگرایان معتدل چقدر به صورت جدی این کار را دنبال می کنند؟ پراکندگی این رفتار را در بین اصولگرایان چگونه ارزیابی می کنید؟
    این رفتار هنوز به شکل جریانی در میان اصولگرایان اتفاق نیفتاده است. بیشتر به صورت انفرادی انجام می شود. اگر چه وقتی در محافل خصوصی با اصولگرایان و چهره های شاخص آنها صحبت می کنیم، در خیلی از موارد از اصلاح طلبان تندتر هستند. اما یک سری ملاحظات جناحی وجود دارد که موجب شده در یک رو در بایستی سیاسی حرف خود را به صورت علنی و صریح نزنند.
    
     یک مساله مهم در این بحث مثلث آقایان هاشمی، خاتمی و ناطق نوری است که ماندن آن چقدر می تواند برای ثبات این دولت و مناسبات آینده ثمربخش باشد. وضعیت این مثلث ائتلافی را که سال گذشته شکل گرفت چگونه می بینید و فکر می کنید که ما در آینده باید منتظر چه حرکت هایی از جانب آنها باشیم؟
    من تصور می کنم که مطلب بسیار فراگیرتر از یک مثلث است. شاید بهتر است به یک کثیرالاضلاع فکر کنیم. از سال گذشته و در دو سه سال اخیر با توجه به عملکرد منفی دولت دهم و خسارات ناشی از اقدامات آن، بسیاری از جریاناتی که با اصلاح طلبان زاویه داشتند و رقیب هم به شمار می آمدند، توانستند خود را هماهنگ کنند. در مقابل هم جریان اصلاح طلبی بخش افراطی خود را کنار گذاشت و این بخش تضعیف شد و جریان اصلاحات به واقعیت های موجود نزدیک تر شد و احساس کردند که نمی توان با تندروی ها از آن دست مشکلات را حل کرد. لذا سازگاری و هماهنگی بیشتری به وجود آمد که ادامه هم پیدا کرد و اکنون آن مثلثی که شما اشاره کردید تبدیل به یک کثیرالاضلاع شده و می تواند در آینده وزین تر هم باشد.
    
     به نظر شما این کثیرالاضلاع، می تواند به طور منسجم برای مجلس دهم یا رویدادهای دیگر کار کند یا اینکه در درون خود هم با یک رقابت مواجه می شود و سعی می کند این رقابت را به رقابت سیاسی عمومی بسط دهد و با این کار فضا را برای جریان های تندرو تنگ کند؟
    من معتقدم اگر فردا انتخابات برگزار شود این کثیرالاضلاع به دنبال خارج کردن مجلس از دست تندروها است. این ضرورتی است که هم اصلاح طلبان و هم اصولگرایان معتدل به آن رسیده اند. این خطی است که این کثیرالاضلاع را دور هم جمع می کند. یعنی اگر هم در درون این ائتلاف رقابت هایی باشد که حتما هست، اما همه نیروهای آن در قبال تندروها به هماهنگی یا نظر واحد رسیده اند و می خواهند مجلسی تشکیل دهند که از تندروی ها ضربه نخورد و بتواند پشتیبان مطمئنی برای تحولات کشور باشد. به عبارتی من فکر می کنم اگر انتخابات همین فردا انجام شود، اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل و اعتدال گرایان بتوانند در بخش قابل توجهی از کرسی ها و حوزه های انتخابیه نامزد واحد معرفی کنند.

منبع: روزنامه اعتماد
   


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *