سحرگاهِ ازل، زد شمسِ حق سر/جهان آمد پدید از عشقِ حیدر

8:26 - 24 مرداد 1395
کد خبر: ۲۰۹۳۴۱
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
منصور نظری قطعه شعری با عنوان « امیرِ جاودانِ دولتِ عشق » را به مناسبت ولادت "امام رضا (ع) سروده که این شعر را در متن زیر می خوانید.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، قطعه شعر« امیرِ جاودانِ دولتِ عشق » به مناسبت میلاد مسعود "حضرت امام رضا علیه‌السلام" را که از سوی منصور نظری تقدیم به  مدافعان حرم فاطمی در حلب شده را در متن زیر می خوانید:

سحرگاهِ ازل، زد شمسِ حق سر -  جهان آمد پدید از عشقِ حیدر
ز چشم خیسِ زهرا ریخت باران  –  گِل آمد خاکِ قوم سر به داران

بر آن گِل نفخۀِ زهرا دمیدند  -  مدافع‌ها حرم را آفریدند
حرم را مرغ‌دل سودای پرواز-  ازل را این‌چنین شد عشق آغاز  

کبوترهایِ عاشق بار بستند  –  گشوده پر قفس‌ها را شکستند
جگرخون غم یاس کبودند -  به شهر عشق زینب پر گشودند   

حلب را کربلا برپا نمودند – و بابی از شهادت را گشودند 
قمر رویان عاشق پیشۀِ مست – شدند از بادۀِ عشق ولا مست 

پرستوهای خونین تن پریدند  -  غم و رنج و بلا را برگزیدند
به خاک آغشته در خون آرمیدند –  به دشت کربلا گلگون رسیدند  

به وادیِ بلا زهرا پرستان -  مدافع بر حرم گشتند مستان
 کُند تا بار دیگر عشق اِعجاز -  قمر بر گِرد زینب، کِشته صف باز   

خدا را وَه چه زیبایست پرواز -  قمر را یاسِ زهرا عاشقی باز
ز غوغای عطش بر چشم عباس  -  غزل پوشیده باران بر رُخِ یاس

به رقصِ گُل، ترنم ساز بلبل  -  به غارت برده هوشِ نسترن، مُل
 به باغِ عشقِ حیدر، یاس رویان -  بنفشه می‌دوید الله گویان

به عشق یاسِ نیلی، نسترن مست -  به خون آلاله‌ها آغشته تن مست
ز صهبای حسینی‌ِاش، حسن مست  -  شرابِ کهنه پوشیده کفن مست

صبا مست و سحر مست و چمن مست – به عالم تا غمِ یاسِ کبود است
و آن دم سر زد از چشمِ سحرگاه -  به میلاد ِرضا شمسی یدُالله 

ملک پیمانه در دست و خدا مست -  که روز عید میلاد رضایست
 به شاخ سبز شیدایی شکفت عید -  و از ابر شهادت عشق بارید  

ملک را برده از سر هوش از عشق - بر او موسی گشود آغوش از عشق  
به شوق عشق زهرا زد رضا دم  - هوا شد غرقِ عطر یاس و مریم 

رضا تا پا نهد حق را به عرشه  -  به دورِ لاله دست‌افشان بنفشه
غزل در باغِ عشقِ یاس رویید -  و آمد روز میلادِ رضا عید  
 
ز خاک خورده باران ارغوان رُست  -  غبارِ آسمان اشک قمر شُست 
 و سر آندم ملک بر خاک سایید  - رضا را در خدا آن دم جلی دید 

ز خون‌دل به سر گیسو شرابی -  قبا پوشیده بر مَه آفتابی
 امیرِ جاودانِ دولتِ عشق - بر او کروبیان سر در خطِ عشق

 کران تا بیکران تحت نگینش -  قلم پردازِ غم، روح‌الامینش
قدح نوشان وحدت خوشه چینش -  حقیقت سرمۀِ عین‌الیقینش

ز اَعلی تا رضا آمد پدید عشق -  خدا از بهر زهرا آفرید عشق
غزل، دفتر، قلم، مشک و علم، دست  -  شدند از بادۀِ عشق ولا مست

 و این‌گونه رضا آمد به هستی -  علم‌دار ره یکتاپرستی 
نسب دارد رضا از یاس نیلی – از آن بانوی خورده ضرب سیلی 

مدافع بر حرم را عید عشق است – حلب مست از می ناب دمشق است 
به امید ظهور حضرت یار..



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *