رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

نگاهی به ریشه‎های "مشکلات افغانستان"

14:27 - 08 مرداد 1395
کد خبر: ۲۰۲۶۰۶
تعداد نظرات: ۱ دیدگاه
روزنامه افغانستان نوشت: گروه طالبان در دهه 1990 شکل گرفت، زورگویی جنگ سالاران و جنگ و خون ‎ریزی سبب شد که این گروه مقبولیت مردمی پیدا نموده و در کمترین زمان بخش ‌های زیادی از خاک افغانستان را در کنترل خود در آورد.
نگاهی به ریشه‎های

به گزارش سرویس بین الملل ، گروه طالبان در دهه 1990 شکل گرفت زورگویی جنگ سالاران، جنگ و خون ریزی سبب شد که این گروه مقبولیت مردمی پیدا نموده و در کمترین زمان بخش های زیادی از خاک افغانستان را در کنترل خود در آورد، گروه طالبان در روزهای نخست ظهور و حضور شان هدف خود را برچیدن ظلم و بی عدالتی خوانده بود اما، پس از تصاحب بخش زیادی از خاک افغانستان به دنبال ایجاد و تشکیل امارت اسلامی بر آمدند، این گروه موفق به تشکیل امارت اسلامی شد، با روی کار آمدن امارت اسلامی زمینه برای حضور تروریسم بین المللی نیز در افغانستان فراهم شد. بن لادن، رهبر شبکه القاعده به افغانستان آمد و روابط نزدیک با ملاعمر، رهبر گروه طالبان برقرار نمود.

گفتنی است؛ بن لادن به خاطر حمایت ملاعمر، رهبر گروه طالبان فرصت یافت تا طرح هایش را در افغانستان پیاده نماید و از این جا حملات را علیه کشورهای دیگر سازماندهی نماید. او موفق به ایالات متحده آمریکا حمله نماید و در سراسر جهان رعب و وحشت ایجاد نماید. در پی آن ایالات متحده آمریکا به افغانستان حمله نمود. رهبران شبکه القاعده و گروه طالبان متواری شد. در سال های نخست حضور نیروهای بین المللی در افغانستان این ایده به صورت جدی وجود داشت که جنگ افغانستان پایان یافته است و شبکه القاعده و گروه طالبان دیگر توانایی سازماندهی مجدد را ندارد.

گروه طالبان اما، یکبار دیگر خود را سازماندهی نمود، مقامات افغانستان بر این باور است که حکومت پاکستان و به صورت مشخص سازمان استخباراتی و ارتش پاکستان گروه طالبان را در سازماندهی مجدد کمک نموده است. در عین حال، مقامات کابل بر این باور است که این کشور رهبران گروه طالبان را در کشور محافظت می کند و از آن جا حملات را در داخل خاک افغانستان سازماندهی می کند.

اکنون این مسئله به صورت جدی مطرح است که مشکل اساسی چیست؟ آیا پاکستان است و یا گروه طالبان و دیگر شبکه های تروریستی. اشرف غنی، رئیس جمهور در مصاحبه ای با تلویزیون جیو نیوز گفته است که مشکل اساسی افغانستان روابط با پاکستان است نه گروه طالبان و دیگر شبکه های القاعده. ریشه این مسئله بر می گردد به حضور رهبران طالبان در پاکستان و حمایت ارتش و سازمان استخبارات نظامی پاکستان از گروه طالبان. این مسئله روابط دو کشور را سرد نمود. در چارچوب گفتگوی چهار جانبه پاکستان متعهد شده بود که گروه طالبان را به میز مذاکره می کشاند. طالبان اما، از مذاکره با حکومت افغانستان سرباز زد. اکنون مقامات در کابل می گوید که پاکستان در امر مبارزه با تروریسم و دهشت افکنی در افغانستان صادق نیست. زیرا، نه رهبران گروه طالبان را به میز مذاکره حاضر می کند و نه آن ها را از پاکستان اخراج می کند.

چند نکته در ارتباط با این مسئله قابل یادآوری است.
اول؛ حواله دادن مشکلات افغانستان به کشور دیگر یک نوع فرافکنی است. واقعیت این است که بخش قابل توجهی از اعضای گروه طالبان از شهروندان افغانستان است و تابعیت این کشور را دارد. اینکه پاکستان از شهروندان افغانستان به عنوان ابزار برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کند امر درست نیست اما، پرسش این است که حکومت افغانستان برای جلوگیری از سوء استفاده پاکستان از شهروندان افغانستان چکار کرده اند؟ میلیارد ها کمک جامعه جهانی به افغانستان می توانست ذهنیت بسیاری از شهروندان را تغییر دهد، کارگزاران حکومت اما، به جای ساختن مکتب و افزایش سطح آگاهی شهروندان هزاران مکتب، دانش آموز و معلمان خیالی ساختن. در واقع، میلیارد ها دالر کمک جامعه جهانی به جیب کارگزاران حکومت افغانستان رفت. طرح چنین کاری را بدون شک، مقامات حکومت پاکستان به حکومت افغانستان نداده بود. از این جهت، می توان گفت که انداختن مشکلات افغانستان به گردن کشور دیگری تا حدی زیادی فرافکنی است و ناشی از ذهن فرافکن است.

دوم؛ پس از کنفرانس بن و شکل گیری دولت جدید ما سیاست خارجی مدون و تعریف شده در قبال کشورهای منطقه و بین الملل نداشته ایم. به همین خاطر، رفتار و کنش های فاقد ثبات بوده است. به عنوان مثال؛ ایالات متحده آمریکا شریک استراتژیک و بزرگترین حامی محسوب می شد. اما، در دوره آخر حکومت حامد کرزی، روابط ما دچار فراز و فرود شده بود. همین طور روابط با پاکستان. پاکستان اگر روزی همسایه خوب و قابل اعتماد بود روزی دیگر همسایه بد و دشمن ما خوانده می شد. واقعیت امر این است که ریشه این مسئله در بیرون از کشور نیست.

ریشه آن در داخل افغانستان است، به فقدان ظرفیت نخبگان سیاسی ما و دستگاه دیپلماسی کشور بر می گردد. در وضعیت کنونی نیز با وجود تقسیم روابط بر مبنای حلقات پنچ گانه هیچ اصول و معیار تعریف شده در سیاست خارجی ما در قبال کشور ها وجود ندارد. سیاست خارجی در رفتار ها و کنش های رهبران حکومت وحدت ملی که هیچ مبنا و معیاری ندارد جز باورها و عقاید درونی شان. در چنین وضعیتی بدون شک، ما در روابط خود با یک کشور دچار مشکل می شویم و نمی توانیم به صورت اساسی و بنیادی از ابزارها و امکانات موجود برای بهبود روابط و یا دست یافتن به منافع ملی خود استفاده نمایم.

سوم؛ تنش در روابط ما با پاکستان ناشی از مشکلات تاریخی ما با این کشور است. از آغاز شکل گیری این کشور ما علم مخالفت بلند کردیم. بعد مسئله خط دیورند و ادعای پشتونستان را مطرح نمودیم. بر مبنای ادعای ما پاکستان باید یک سوم خاک خود را به افغانستان بدهد. این در حالی که حاکمان سیاسی ما در گذشته ها با امضای سند بخش از خاک افغانستان را به دولت هند بریتانیوی واگذار نموده است. ادعای ما تهدیدی علیه موجودیت پاکستان است. ما در حالی تأکید بر حل مشکلات میان افغانستان و پاکستان داریم که هیچ توجهی به مشکلات تاریخی خود با این کشور نداریم. همین مسئله باعث شده است که ما سال ها قربانی بدهیم. تکه پاره شدن جوانان ما در کشور به خاطر همین مسئله است. ما به جای حل معضله اصلی به فرعیات چسپیده ایم.

چهارم؛ افغانستان در وضعیت شکننده قرار گرفته است. شکاف های اجتماعی فعال شده است. تنش ها میان شهروندان و حکومت بالا گرفته است. بخش از مشکل حکومت افغانستان است. حکومت به قبایل آن طرف خط دیورند از مجرای وزارت اقوام و قبایل کمک می کند و برای محصلین آن طرف خط دیورند سهمیه در کانکور تعریف می کند اما، حاضر نیست به خواست ها و مطالبات شهروندان آرام و صلح دوست خود گوش دهد. این مشکل را پاکستان برای ما تعریف نکرده است. این ناشی از ذهن قبیله ای و دهاتی نخبگان سیاسی ماست. برای خواست برحق شهروندان حکومت بودجه ندارد اما، برای قبایل آن طرف خط دیورند بودجه کافی دارد.

در پایان این نوشتار باید متذکر شوم که حواله دادن مشکلات افغانستان به گردن پاکستان و یا هر کشور دیگری فرافکنی است. واقعیت امر این است که مشکلات را خود ما به وجود آورده ایم. ما چشم خود را به روی واقعیت ها بسته ایم. مشکل ما نه پاکستان بلکه نگاه قبیله ای حاکمان سیاسی ماست. نخبگان فاسد است که سهم کودکان افغانستان را به جیب می زند و نمی گذارد که سطح آگاهی شهروندان کشور بالا برود.
/انتهای پیام/




عبدالقدیر
|
Japan
|
۰۸:۱۷ - ۱۴۰۲/۰۹/۲۰
0
0
سلام ادب احترام.
راحل مشکلات بحران موجود چیست
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *