رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

رمانی که سرنوشت و سرگذشت "زنان افغانستان" را رقم زده است

12:12 - 01 مرداد 1395
کد خبر: ۱۹۹۳۷۲
رمان "دو صد خورشید روی" دومین کتاب نویسنده افغانستانی «خالد حسینی» است، نام این کتاب به انگلیسی هزار خورشید درخشان است.
رمانی که سرنوشت و سرگذشت  به گزارش سرویس بین الملل رمان "دو صد خورشید روی" دومین کتاب نویسنده افغانستانی "خالد حسینی" است که پیش از این با انتشار رمان "بادبادک باز" معروف شد.
 
نام کتاب به انگلیسی "هزار خورشید درخشان" است که از ترجمه شعری از صائب تبریزی گرفته شده است. همچنان که خود نویسنده می‌گوید: عنوان این داستان برگرفته از شعر صائب تبریزی ،شاعر ایرانی قرن هفدهم است، کسانی که شعر اصلی به زبان فارسی را شنیدند، بی تردید متوجه شدند که ترجمه انگلیسی آن چندان دقیق و تحت اللفظی نیست اما ترجمه‌ای عمومی است که به وسیله "ژوزفین دیویس" انجام شد و من آن را دلنشین یافتم، از وی بسیار متشکرم.
 
وی در همین راستا افزوده است: بنابراین نام کتاب باید همان هزار خورشید درخشان باشد اما با این وجود من نام دو صد خورشید روی را ترجیح دادم که به نظرم بسیار زیباتر است، شعری که نام کتاب برگرفته از آن است چنین است:
 
حساب مه جبینان لب بامش که می‌داند؟
 
دوصد خورشید رو افتاده بر هر پای دیوارش
 
این شعر دو جا در طول کتاب آورده شده است و در اصل در وصف کابل سروده شده است.
 
رمان بادبادک‌باز (در افغانستان کاغذپران‌باز) اولین رمان این نویسنده جوان است، این رمان که در سال 2003 میلادی منتشر شد، در آمریکا و اروپا فروش خوبی داشت و به عنوان سومین اثر پرفروش همان سال شناخته شد.
 
دومین اثر خالد حسینی، هزار خورشید تابان است که دست کم برای سومین هفته متوالی به عنوان پرفروش‌ترین کتاب ادبیات داستانی در آمریکای شمالی بوده است.
 
در این کتاب همانند بادبادک باز روایت و داستان‌پردازی عمدتا خطی است، شیوه‌ای از نویسندگی که در عین سادگی به سبب مهارت خالد حسینی،چیزی از زیبایی نوشتار، نمی‌کاهد.
 
داستان رمان هزار خورشید درخشان درباره دو زن به نام «مریم» و «لیلا» است. مریم دختر نامشروع یک بازرگان افغانستانی است که تا 15سالگی به همراه مادر، جدا از پدرش از زندگی می‌کند، مرگ مادر باعث می‌شود که پدرش وادار شود مدتی کوتاه وی را در جمع خانواده واقعی خود بپذیرد، ولی در نهایت پدر مجبور می‌شود که برای حفظ آبرو، دختر را به ازدواج با یک مرد مسن و خشن اهل کابل دربیاورد.
 
لیلا اما دختری کاملا متفاوت است، وی دختر باهوش یک روشنفکر افغانستانی است، دست سرنوشت باعث می‌شود که این دو زن با هم هم‌خانه شوند، روابط خصمانه ابتدایی آنان ،مبدل به رابطه‌ای دوستانه می‌شود که در انتها بیشتر شبیه رابطه یک مادر و دختر می‌شود.
 
خالد حسینی درباره این کتاب گفته است: زنانی را در کشورم دیدم که همراه با کودکانشان از کنار دیوارها با شتاب عبور می‌کردند. زنان برقع‌پوشی که درست مثل خورشید در پس ابر مانده‌اند، دوست داشتم بدانم در این 30 سال، در مسیر تندباد سرنوشت افغانستان چه بر آنان گذشته است، همان جا بود که تصمیم گرفتم داستانی درباره زنان سرزمینم بنویسم؛ خورشیدهای تابانی که در پس برقع‌ها پنهان هستند، من در بادبادک باز داستان پدران و پسران افغانستان را نوشتم و هزار خورشید ادای دینی به زنان سرزمینم است.
 
راجع به کتاب هزار خورشید تابان سخت می‌توان چیزی نوشت، کتابی که سرگذشت و سرنوشت زنان را رقم زده و درباره رنج‌های بی‌پایان و عمیق زنان بی‌پناه افغانستان به‌گونه‌ای سخن گفته که خواننده باید آن را بخواند و حجم زیاد 450 صفحه‌ای را دنبال کند تا کم کم طعم تلخ این رنج و روزگار را بچشد.
 
نمی‌شود گفت خالد حسینی چقدر توانسته تلخی روزگار را نشان دهد، نمی‌شود از خود نپرسیم چرا این زنان این همه رنج را به جان می‌خرند و دم بر نمی‌آوردند؟
 
خالد حسینی در این رمان زنانی را به تصویر می‌کشد که بسیار در حاشیه زندگی هستند، دیده نمی‌شوند، اهمیتی ندارند و در عین حال بار اصلی جنگ و خشونت و محرومیت را بر دوش دارند.
 
خشونت‌ها علیه زنان بیشتر است، آنان هستند که قربانی جنگ و موشک‌اند، آنان هستند که بار سنگین به دنیا آوردن فرزند در شرایط جنگی و نگهداری از آنان را به عهده دارند و زنان هستند که قربانی تعصبات کور و بی‌منطق گروهک‌های به ظاهر مسلمان مثل طالبان می‌شوند.
 
در لابه‌لای شرح داستان، نویسنده به وقایع سیاسی آن دوران یعنی روی کار آمدن "نجیب‌الله" و بعد "احمدشاه مسعود" و تنش و درگیری میان قومیت‌های افغانستان در نیمه دوم قرن بیستم و سپس جنگ داخلی افغانستان و روی کار آمدن طالبان و واقعه 11 سپتامبر به دقت اشاره می‌کند.
 
در مجموع این کتاب شرحی کوتاه و بسیار مختصر از زندگی پر از فراز و نشیب این زنان است اما شرح جزییات و زندگی در متن جنگ نشان می‌دهد که زنان افغانستان از نمای نزدیک چطور با جنگ و تعصبات فرهنگی سر کرده‌اند.
 
/


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *