جریان یادگیری سطحی در مدارس حاکم است/ دانشآموز مفاهیم درسی را نمیآموزد
عضو پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش گفت: یادگیریهای سطحی در مدارس محور ما است و دانشآموزان به خوبی مفاهیم درسی را نمیآموزند.
محمد حسنی عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات وزارت آموزش و پرورش در گفتوگو با خبرنگار گروه جامعه درخصوص ناتوانی دانشآموزان از پاسخگویی به سوالات مفهومی و کاربردی به ویژه در امتحانات نهایی اظهارکرد: يكی از علل اصلی ناتوانی دانش آموزان در پاسخگویی به سوالات مفهومی به کیفیت آموزش و نوع مواجهه دانشآموزان با درس و یادگیری مربوط است.
وی افزود: اگر یادگیریهای سطحی در مدارس محور کار باشد و دانشآموزان عمیقاً درگیر محتوای برنامهها و كتاب های درسی نشوند در چنین شرایطی دانشآموز به خوبی مفاهیم درسی را درک و فهم نمیکند و در امتحانات نهایی که سطح سوالات، سطوح بالای یادگیری را هدف قرار داده و آن را میسنجد، برای پاسخگويی دچار مشکل خواهد شد.
عضو پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش گفت:هماکنون جریان ياددهی و يادگيری در مدارس به گونهای است که به عنوان مثال به دانشآموزان راه رفتن را آموزش میدهند اما درآزمونهای پايانی از آنها میخواهیم و انتظار داريم که اقدام به پریدن کنند. هر چند اهداف برنامه درسی بر مبنای ياددادن پريدن به دانش آموزان تعريف شده است اما در عمل و در فرايند ياددهی و يادگيری راه رفتن ياد گرفته میشود.
حسنی ادامه داد: دانشآموزان برای یادگیری عمقی درگير متن كتاب نمیشوند و عمدتاً به دنبال قبولی و نمره هستند نه یادگیری عميق. در دوره متوسطه به ويژه سالهای پايانی منتهي به كنكور هدف آماده شدن برای تست زدن است نه چيزی بيشتر از آن. در واقع قبولی در پايهها با كسب نمره يا قبولی در كنكور بامهارت تست زدن توقع جامعه، والدين و دانش آموزان از تجربه ياددهی و يادگيری مدرسهای است.
وی بیان کرد: در چنین شرایطی زمانی که دانش آموزان با آزمونی که به اصطلاح سطح فهم و درک عميق علمی او را میسنجد، مواجه میشوند قادر به پاسخگویی نیستند. البته تمام این تقصیرها را نمیتوان به معلم و مدرسه مربوط دانست بلکه كليت نظام آموزشی و خود خانوادهها و حتی فرهنگ جامعه نیز در ایجاد چنین شرایطی سهیم هستند.
عضو پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش تصریح کرد:هماکنون سطحی گرایی در جامعه رو به افزایش است و دانش آموزان نیز با مسائل به صورت سطحی برخورد میکنند و مسائل درسی نیز جزو همین موارد است. هماکنون تسلط دانش آموزان به مفاهیم درسی درحد کسب یک نمره و به اصطلاح این درس نیز بگذرد، است.
وی افزود: برای حل این مشکل برنامههای درسی به لحاظ محتوا و روشهای یادگیری باید تغییر کند درحقیقت تحولات عمیق ساختاری در درون نظام آموزشی باید ایجاد شود ودر گام بعد فرهنگسازی است يعنی ايجاد فرهنگی كه دانشآموزان برای یادگیری به مدرسه بروند نه کسب نمره و معلم و دانش آموز نیز برای یاد دادن و يادگیری در کلاس درس حاضر شود.
حسنی بیان کرد: تحول بنیادین در آموزش و پرورش مستلزم تغییرات اساسی در روشهای یاددهی و یادگیری است، برخي از چرخشهای اساسی كه در مبانی نظري سند تحول مطرح شده است، عبارتند از: چرخش از دانش آموز منفعل در كلاس درس به مربی فعال در مدرسه، چرخش از روشهای خشک فردی و انعطاف ناپذير به روشهای خلاق فعال و گروهی، چرخش از انباشت اطلاعات و حافظه محوری به كسب شايستگیها و چرخش از رقابتهای فردی و تنشزا به رفاقتهای جمعی و تعالی بخش.
عضو پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش ادامه داد: در واقع بخش اول چرخشها وضع موجود محيطهای آموزشی ما هستند، طبيعی است كه در اين محيطها با اين شرايط، يادگيری عميق رخ نمیدهد و اجرای آزمونهای دقيق و منطبق با اصول علمی سنجش و در سطوح بالا نيز فقط نشان از وضعيت نامناسب يادگيریها در مدارس خواهد بود.
وی بیان کرد:البته حركت به سمت بخش دوم چرخشها يعني وضع مطلوب چرخشها زمانبر و هزينهبر است. در شرایطی که بیش از 95 درصد بودجه آموزش و پرورش صرف پرداخت حقوق میشود چگونه میتوان انتظار طراحی و اجرای برنامهای تحولی ثمر بخش و كارآمد داشت. اگر حاكميت از نظام آموزشی انتظار تحول بنيادین دارد بايد پشتيبانی لجستيكی و مالی لازم را از آن نيز کند.
وی افزود: اگر یادگیریهای سطحی در مدارس محور کار باشد و دانشآموزان عمیقاً درگیر محتوای برنامهها و كتاب های درسی نشوند در چنین شرایطی دانشآموز به خوبی مفاهیم درسی را درک و فهم نمیکند و در امتحانات نهایی که سطح سوالات، سطوح بالای یادگیری را هدف قرار داده و آن را میسنجد، برای پاسخگويی دچار مشکل خواهد شد.
عضو پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش گفت:هماکنون جریان ياددهی و يادگيری در مدارس به گونهای است که به عنوان مثال به دانشآموزان راه رفتن را آموزش میدهند اما درآزمونهای پايانی از آنها میخواهیم و انتظار داريم که اقدام به پریدن کنند. هر چند اهداف برنامه درسی بر مبنای ياددادن پريدن به دانش آموزان تعريف شده است اما در عمل و در فرايند ياددهی و يادگيری راه رفتن ياد گرفته میشود.
حسنی ادامه داد: دانشآموزان برای یادگیری عمقی درگير متن كتاب نمیشوند و عمدتاً به دنبال قبولی و نمره هستند نه یادگیری عميق. در دوره متوسطه به ويژه سالهای پايانی منتهي به كنكور هدف آماده شدن برای تست زدن است نه چيزی بيشتر از آن. در واقع قبولی در پايهها با كسب نمره يا قبولی در كنكور بامهارت تست زدن توقع جامعه، والدين و دانش آموزان از تجربه ياددهی و يادگيری مدرسهای است.
وی بیان کرد: در چنین شرایطی زمانی که دانش آموزان با آزمونی که به اصطلاح سطح فهم و درک عميق علمی او را میسنجد، مواجه میشوند قادر به پاسخگویی نیستند. البته تمام این تقصیرها را نمیتوان به معلم و مدرسه مربوط دانست بلکه كليت نظام آموزشی و خود خانوادهها و حتی فرهنگ جامعه نیز در ایجاد چنین شرایطی سهیم هستند.
عضو پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش تصریح کرد:هماکنون سطحی گرایی در جامعه رو به افزایش است و دانش آموزان نیز با مسائل به صورت سطحی برخورد میکنند و مسائل درسی نیز جزو همین موارد است. هماکنون تسلط دانش آموزان به مفاهیم درسی درحد کسب یک نمره و به اصطلاح این درس نیز بگذرد، است.
وی افزود: برای حل این مشکل برنامههای درسی به لحاظ محتوا و روشهای یادگیری باید تغییر کند درحقیقت تحولات عمیق ساختاری در درون نظام آموزشی باید ایجاد شود ودر گام بعد فرهنگسازی است يعنی ايجاد فرهنگی كه دانشآموزان برای یادگیری به مدرسه بروند نه کسب نمره و معلم و دانش آموز نیز برای یاد دادن و يادگیری در کلاس درس حاضر شود.
حسنی بیان کرد: تحول بنیادین در آموزش و پرورش مستلزم تغییرات اساسی در روشهای یاددهی و یادگیری است، برخي از چرخشهای اساسی كه در مبانی نظري سند تحول مطرح شده است، عبارتند از: چرخش از دانش آموز منفعل در كلاس درس به مربی فعال در مدرسه، چرخش از روشهای خشک فردی و انعطاف ناپذير به روشهای خلاق فعال و گروهی، چرخش از انباشت اطلاعات و حافظه محوری به كسب شايستگیها و چرخش از رقابتهای فردی و تنشزا به رفاقتهای جمعی و تعالی بخش.
عضو پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش ادامه داد: در واقع بخش اول چرخشها وضع موجود محيطهای آموزشی ما هستند، طبيعی است كه در اين محيطها با اين شرايط، يادگيری عميق رخ نمیدهد و اجرای آزمونهای دقيق و منطبق با اصول علمی سنجش و در سطوح بالا نيز فقط نشان از وضعيت نامناسب يادگيریها در مدارس خواهد بود.
وی بیان کرد:البته حركت به سمت بخش دوم چرخشها يعني وضع مطلوب چرخشها زمانبر و هزينهبر است. در شرایطی که بیش از 95 درصد بودجه آموزش و پرورش صرف پرداخت حقوق میشود چگونه میتوان انتظار طراحی و اجرای برنامهای تحولی ثمر بخش و كارآمد داشت. اگر حاكميت از نظام آموزشی انتظار تحول بنيادین دارد بايد پشتيبانی لجستيكی و مالی لازم را از آن نيز کند.
نظرات بینندگان
آموزش های سطحی و سوالات محفوظی را در مدارس شاهد هستیم و نتیجه دانش آموزانی هستند که طوطی وار مفاهیم درسی را فرامی گیرند
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *