رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

طعم خوش زندگی در محوطه زندان رجایی شهر / نفس‌هایی که بعد از خطبه عقد دوباره به شماره افتاد

16:11 - 01 تير 1395
کد خبر: ۱۸۸۷۷۷
دسته بندی: حقوق و قضا ، قضایی
زندانی محکوم به اعدام هرگز تصور نمی‌کرد که در اوج ناامیدی، بارقه‌هایی از امید در زندگی اش جرقه بزند. خطبه عقد این زندانی در حالی در محوطه زندان رجایی شهر جاری شد که برای نجات از چوبه دار به 200 میلیون تومان کمک خیرین نیاز دارد.
به گزارش خبرنگار گروه حقوقی و قضایی ، 6سال است که هر شب کابوس مرگ می بیند و صبح ها از وحشت اینکه  قرار است به اتاق قرنطینه پیش از اعدام منتقلش کنند، از خواب می پرد. اما امروز پشت دیوارهای بلند زندان اشک هایی سرازیر شد که از سرشوق بود.

طعم خوش زندگی در محوطه زندان رجایی شهر / نفس‌هایی که بعد از خطبه عقد دوباره به شماره افتاد

زندانی محکوم به قصاص نفس یک بار دیگر طعم واقعی زندگی را درمحوطه هواخوری چشید اما نمی داند که این شادی تا چه اندازه دوام دارد، همچنان نفسهایش برای ادامه حیات به شماره افتاده و نیاز است که خیرین با کمک های سبزشان جانی دوباره به تازه داماد ببخشند.

روایت خبرنگار از مراسم عقد یک زندانی محکوم به اعدام در زندان رجایی شهر

روزسه شنبه بود که مادرم برای ملاقات به زندان رجایی شهر آمد، بسیار گریه می‌کرد، حالش بد شده بود، خانم- خ که برای ملاقات با برادرش آمده بود در جریان مشکلات من قرار گرفت و شماره ای بین ما رد و بدل شد و فردای آن روز بامن تماس گرفت و وکیلی به من معرفی کرد. پس از چندین بارصحبت کردن به یکدیگر علاقمند شدیم.

سرانجام او از من خواستگاری کرد، هیچ علاقه و امیدی نداشتم و در ابتدا مخالفت کردم و بعد از مدتی هم که راضی شدم از او خواستم که بیرون از زندان ازدواج کنیم  و دوست نداشتم که این وصلت در داخل زندان اتفاق بیفتد.

با صحبت هایشان مرا متقاعد کرد که با یکدیگر ازدواج کنیم بهم وابسته شده بودیم و می خواستیم همدیگر را بیشتر ببینیم.

دراین مدت بیشتر تلفنی صحبت می کردیم و تا امروز 2 بار در جریان ملاقات با برادرش از پشت شیشه و دادگاه همدیگر را دیده ایم. 

امیر متولدسال 68 و دارای تحصیلات سیکل است در حالی که همسرش فوق لیسانس تربیت بدنی دارد.

متهم به قتل درباره روز حادثه گفت: من هم مانند بقیه مردم کار می کردم بعد از اینکه ترک تحصیل کردم در کارگاه خیاطی بودم و پس از آن  در شهرک صنعتی علی آباد درکار چاپ عکس برگردان مشغول به کار شدم.

این حادثه در سال 88 اتفاق افتاد زمانی که سرباز بودم ، روزحادثه از پادگان تازه آمده بودم و خواب بودم، بین خواهرزاده و برادرم برسریک جفت کتانی درگیری بوجود آمد درگیری بالا گرفته بود. می خواستم آنها را جدا کنم اما محمد چندین ضربه چاقو به برادرم حسین زده بود و محمد نمی گذاشت که مردم آنها را جدا کنند و ضربه چاقویی به من زد ، چاقو را از دستش گرفتم و یک ضربه به او زدم که متاسفانه به زیر قفسه سینه اش وارد شد.

امروز احتیاج به کمک خیرین دارم

بعد از این حادثه دوباره با خواهرم صحبت کردم از او خواستم که مرا حلال کند ، بچه ای نبودم که بخواهم شر باشم ، کار می کردم وضعیت مالی پدرم خوب نیست باغبان مدرسه است . هفت خواهر و برادر دارم . درازدواجم هیچ کدام از طرفین نارضایتی ندارند .

شوهر خواهرم قبل از حادثه از خواهرم جدا شده بودند و محمد به همراه خواهرم درخانه ما زندگی می کردند. خواهرم سال گذشته رضایت داد اما شوهر خواهرم در مقابل 200 میلیون تومان دیه رضایت می دهد. با او چندبار تلفنی صحبت کردم اما رودرو هیچگاه نتوانستم صبحت کنم.

امروز هم بندی هایم  مرا با قرآن بدرقه کردند، در بیرون از زندان کسی از همسایه اش هم خبری ندارد اما در زندان همه از همدیگر خبردارند و شب کسی گرسنه نمی خوابد و حتی شب های چهارشنبه که کسی را برای اجرا به سوئیت می برند همه تا اذان صبح دعا و زیارت  عاشورا و نماز می خوانند که زندانی اعدامی برمی گردد و اگر هم برنگردد به دنبال مراسم عزاداری هستند.
مطمئن هستم که همسرم از ازدواج با من پشیمان نخواهد شد و من تمام تلاشم را می کنم که او را خوشبخت کنم. از خیرین می خواهم که مرا کمک کنند امروز احتیاج به کمک داریم .

  مادر  در حالی که لباس دامادی به تن امیر می کند آرام اشک می ریزد و  او را در آغوش می گیرد و خوشحال است که پسرش را در لباس دامادی می بینداما نمی داند که این شادی تا چه اندازه ادامه دارد.

مبلغ دیه بسیار سنگین است خانواده ام از عهده آن برنمی آیند

آن سوی محوطه، خواهر امیر  مضطرب و درحالی که اشک شادی برگونه هایش جاری بود امیر را در آغوش گرفت و از خدا خواست که زودتر برادرش آزاد شود.
خواهر دیگر امیر گفت: خواهرم و  همسرش از هم جدا شده بودند و محمد به همراه خواهرش پیش پدر و مادرم زندگی می کردند این اتفاق تمام زندگی خانواده ام را نابود کرد وبه یکباره همه از هم پاشیده شدند .
پدر محمد متاسفانه به دنبال دیه پسرش است و این مبلغ بسیار سنگین است و خانواده ام از عهده آن برنمی آید از خیرین ونیکوکاران می خواهم که برادرم را از چوبه دار نجات دهند.
چندین بار سعی کردم که بهاره را از ازدواج با برادرم پشیمان کنم اما پیشمان نشد و مطمئن هستم که برادرم او را قطعا خوشبخت خواهد کرد.

زندان همیشه روی خشن ندارد

مردانی مدیر زندان رجایی شهر هم درحاشیه این مراسم گفت: یک ماه است که متوجه شدم میلاد با این دختر خانم ارتباط تلفنی دارد و قصدشان ازدواج است.  این اتفاقات باعث می‌شود روحیه امید به زندگی در زندانی بالاتر رود.
مردانی افزود: پیش از این هم چندین نوبت در زندان رجایی‌شهر مراسم عقد بپا کردیم و این موضوع مسبوق به سابقه است اما امیدوارم که این مسائل بیشتر اتفاق افتد. زندان همیشه روی خشن ندارد روی خوب هم دارد.

 مردانی درباره خاطره خوشش از سال‌هایی که در زندان مسئولیت داشته نیز گفت: بهترین خاطرات من مربوط به زمان هایی است که رضایت ازخانواده مقتول می گیریم . عموم قتل ها قتلهای اتفاقی است وقتی که منجر به رضایت می شود برای ما لحظات شیرینی است.

عروس خانم نیز از لحظه آشنایی اش با امیر گفت: در سالن ملاقات حضوری با او آشنا شدم از اجرای حکمش بسیار مضطرب بود پس از چندین نوبت وابستگی بوجود آمد خانواده مقتول دیه 200 میلیونی می خواهد تا رضایت بدهد.

رفته رفته به جمعیت مهمانان حاضر دراین مراسم اضافه می شود حالا تمام محوطه از مسئولان زندان پر شده است ، خطبه عقد بین دو زوج جوان در محوطه هوا خوری زندان با 5 سکه طلا و یک جفت آیینه و شمعدان جاری شد.
دراین لحظه مادر داماد در حالی که اشک های شوقش را پاک می کرد از طرف خودش و پدر داماد یک سفر حج عمره به مهریه عروس خانم اضافه کرد همچنین هدیه ای از سوی مردانی مدیریت زندان رجایی شهر به زوج جوان اهدا شد و حاضرین با فرستادن صلوات برای این زوج آرزوی خوشبختی کردند.
امیدواریم خیرین با کمک های سبزشان یاری گر این زندانی محکوم به اعدام باشند تا باکمک هایشان جانی دوباره به تازه داماد ببخشند.

گزارش از نداطلایی

انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *