وال‌استریت ایرانی!

9:12 - 31 خرداد 1395
کد خبر: ۱۸۷۹۷۶
دسته بندی: سیاست ، گزارش و تحلیل
شهریار زرشناس تحلیلگر کشورمان یادداشتی تحت عنوان "وال استریت ایرانی!" در روزنامه حمایت نوشت.
وال‌استریت ایرانی!-گروه سیاسی: شهریار زرشناس در یادداشتی تحت عنوان "وال استریت ایرانی!" در روزنامه حمایت نوشت:

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر خود با اساتید و دانشگاهیان به نکته‌ای بی‌بدیل در باب معضلات اقتصادی و مشکلات پیرامونی آن اشاره کردند که بی‌تردید یکی از تاسف‌بارترین مشکلات کشور به شمار می‌آید. عبارت هشدارگونه «وال استریت ایرانی» در واقع ناظر به معضلی است که نظام و انقلاب از سالیان گذشته به آن گرفتار شده و در سال‌های اخیر حتی شتاب بیشتری به خود گرفته است.

اشرافیت نوظهور سرمایه‌داری که این روزها شاهد آن هستیم، محصول مستقیم سیاست‌های نئولیبرالی است که پس از رحلت امام و تحت حاکمیت برخی از وابستگان تکنوکرات و سکولار بر امور اجرایی شکل گرفت و این رویکرد، دقیقاً‌ نقطه مقابل آرمان‌گرایی انقلاب بود. اگر به بیانات رهبر حکیم انقلاب در پایان دهه شصت توجه کنیم، هشدارهای ایشان در باب عدالت و تجمل‌گرایی بیش از هر موضوع دیگری جلب توجه می‌کند، خصوصاً اینکه معظم له بر دو محور اقتصادی و فرهنگی برای جلوگیری از پیشرفت این بیماری تاکید نموده‌اند.

ریل‌گذاری برخی مقامات آن دوره که قطار آن در ایستگاه فعلی ایستاده است، به گونه‌ای بود که فرهنگ و اقتصاد کشور در مسیر سرمایه‌داری حرکت کند. برخی به صراحت تاکید می‌کردند که برای پیشرفت همه جانبه باید دست از اصول انقلاب برداشت و خط سیری را طی کرد که کشورهای پیشرفته لیبرال پیموده‌اند. به این ترتیب، ظالمانه‌ترین مدل سرمایه‌داری که منشاء و ام‌الفساد بی‌عدالتی‌ها و سرچشمه رکود تورمی و بیکاری است، پایه‌گذاری گردید. هنگامی که آثار منفی سرمایه‌داری شبه‌مدرن با اعتراضات و انتقادات کارشناسی روبه‌رو گردید، طراحان این سیستم به جای پاسخگویی، توپ را در زمین وفاداران انقلاب انداخته و ادعا کردند که شعارهای ضدآمریکایی و ضداستکباری، این مشکلات را به وجود آورده است!

از سوی دیگر، بررسی این مدل اقتصادی در سراسر جهان، نشان می‌دهد که تنها عده‌ اندکی از سرمایه‌های سرشار برخوردارند و اکثریت مردم یا در فقر به سر می‌برند و یا حداکثر مقدار کمی از فقر فاصله گرفته‌اند. به عبارت دیگر محصول جهانی اقتصاد سرمایه‌داری استکباری، چیزی جز فقر، حقارت و استثمار نیست و پیاده‌سازی آن در هر کشوری، همیشه نتایج مشابهی داشته است.

جالب اینکه با وجود چنین کارنامه‌ای، استدلال برخی از مجریان اقتصادی کشور برای بهبود اوضاع معیشتی عذر بدتر از گناه است چراکه آنها از مردم می‌خواهند تا در سایه رابطه با آمریکا، سرمایه‌های خارجی را به اصطلاح جذب کرده و مشکلات را حل نمایند در حالی که تمام گرفتاری‌ ما ناشی از پافشاری بر اقتصاد سرمایه‌داری شبه‌مدرن در ایران است. پایه‌گذاری این نوع از اقتصاد در کشور ما و بازی‌خوردن برخی مسئولین در دیپلماسی اقتصادی غرب، اساساً دو نتیجه را به همراه داشته است اول، ایجاد وابستگی به اقتصاد جهانی و ترس از اینکه در دنیا تنها بمانیم و دوم، شکل‌دهی به فاصله بزرگ طبقاتی که به تعبیر امام خامنه‌ای، «وال استریت ایرانی» را شکل داده است. این اقتصاد، همیشه بحران‌‌آفرین است و به شکلی طراحی شده که در صورت عدم وابستگی، معضلات عدیده‌ای را برای کشور ایجاد خواهد کرد.

به عبارت دیگر، کشوری که پایه‌های آن در این مدل اقتصادی محکم شده باشد، چنانچه تصمیم بگیرد بر اساس استقلال و منافع خود، راه دیگری را برگزیند، با دشواری‌ها و موانع زیادی از سوی نظام سلطه رو به رو خواهد شد. به همین دلیل است که برخی همواره سعی دارند غرب را به گونه‌ای عامل نجات کشور معرفی کنند که در صورت عدم جلب رضایت آنان برای سرمایه‌گذاری در کشور، حتی مشکل آب خوردن ما هم حل نخواهد شد!

نکته حائز اهمیت این است که خروج از این وضعیت و رسیدن به عدالت اقتصادی، نیازمند تغییر نگاه و اعتقاد به عزت کشور در گرو اقتصاد مقاومتی است. به بیان دیگر، کشوری که مردمانش عزتمند زندگی نمی‌کنند، طعم رفاه و رونق اقتصادی را هم نخواهند چشید. بله، ممکن است که کشوری به قیمت تحقیر و غارت منابع شدن منابعش، امتیازات ناچیز اقتصادی در نظام سرمایه‌داری را دریافت کند – اتفاقی که در برخی از کشورهای آسیایی افتاده است – اما این اقتدار و قطع وابستگی کامل است که می‌تواند اقتصادی شکوفا و عدالت‌محور را محقق سازد.متاسفانه برخی‌ها در بدنه حاکمیتی کشور دیده می‌شوند که از سرمایه‌های میلیاردی برخوردارند، مانور تجمل را به راه انداخته‌اند و با حضور این افراد بعید است که روند مبارزه با فقر و محرومیت سرعت پیدا کرده یا شتابی در حرکت به سمت پویایی و رشد اقتصادی حاصل گردد. وقتی نگاه منفعت‌طلبانه و سرمایه‌دارانه‌ای بر این عده از مسئولین حاکم است، اولاً‌د دغدغه‌ای برای رفع بی‌عدالتی وجود نخواهد داشت و ثانیاً همواره این محرومین هستند که باید برای رسیدن به قله توسعه غربی قربانی شوند در حالی که معنای واقعی آن، وابستگی و محدودیت بیشتر به جای توسعه است.  نگاه سرمایه‌داری به اقتصاد کشور با این همه آثار مخرب، زاویه فرهنگی انقلاب اسلامی را هم نشانه رفته و آرمان‌خواهی، عدالت‌طلبی و انقلابی‌گری را به افراطی‌گری و بی‌خردی متهم می‌کند. این نگاه، سرپل سیاست فرهنگی امپریالیسم جهانی است که هر نوع نگاه انتقادی، مستقل و به خصوص انقلابی را خطرناک و متحجرانه قلمداد می‌نماید. ریشه همه این مصیب‌ها، شیفتگی کامل مسئولان به فرهنگ غرب است که خطر هضم شدن در هاضمه استکبار را در پی داشته و پیوند با فرهنگ و اقتصاد غربی به گونه‌ای است که اصل نظام را هدف قرار داده است. 

ما در شرایطی قرار داریم که جریان خطرناکی، کمر به انکار استکبارستیزی و عدالت‌زدایی از ارکان انقلاب اسلامی بسته و تلاش می‌کند سعادت و رونق اقتصاد کشور را در تسلیم شدن برابر غرب به خصوص آمریکا تفسیر کند اما شکی نیست که تامین رفاه، عدالت، عزت و دستیابی به استقلال اقتصادی جز با رجوع به آرمان‌های انقلاب در تمام ابعاد آن، از هیچ راه دیگری میسر نمی‌شود.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *